بیش از ۲۰۰نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت دچار مسمومیت غذایی شدهاند. این خبری بود که رسانههای حکومتی ۲۴مهرماه آنرا تأیید کردند. علائم مسمومیت از شامگاه سهشنبه ۲۳مهرماه در دانشجویان این دانشگاه ظاهر شد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا ۲۷مهر ۹۸ در ارتباط با آخرین آمار دانشجویان مسموم شده نوشت: «۸۷دختر و بالای ۱۱۰پسر مسموم شدهاند. با این حال ممکن است تعداد دانشجویانی که دچار مسمومیت غذایی شدهاند، از این ارقام بیشتر باشد».
این خبرگزاری در ادامه اضافه میکند: «با توجه به اینکه دانشجویان دختر خوابگاهی از ساعت معینی به بعد اجازه خروج از خوابگاه را ندارند، حراست خوابگاه به دانشجویان اجازه خروج برای درمان را نداده است. این در حالی است که آمبولانس با هر بار حضور در خوابگاه تنها میتوانست ۵نفر را به بیمارستان ببرد؛ بنابراین نیروهای درمانی نتوانستند بهخوبی درمان دانشجویان را مدیریت کنند... طی ۵سال اخیر که اتفاقاً پیمانکار سلف دانشگاه ثابت بوده، دفعه هفتم یا هشتم است که مسمومیت غذایی برای دانشجویان پیش میآید».
متقابلا دانشجویان در اعتراض به وضعیت فجیع غذا، مسمومیت شماری از دانشجویان و عدم رسیدگیهای درمانی و پزشکی بهصورت جمعی در حیاط دانشگاه، سلف و جلوی درب اصلی دانشگاه علم و صنعت در حالیکه ظرفهای غذا را بر روی زمین چیده بودند دست به تحصن زدند و خواستار عزل پیمانکار سلف، و افزایش کیفیت غذای دانشگاه شدند.
در رابطه با اوضاع فاجعهبار غذای دانشجویان دانشگاهها روزنامه حکومتی جام جم ۲۵مهر ۹۸ با عنوان« مسمومیت غذایی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت پرونده کیفیت غذای دانشگاهها را دوباره باز کرد». اینچنین اعتراف میکند: «همه دانشگاه رفتهها از غذاهای دوران دانشجویی خاطرات رنگ به رنگ دارند، خاطراتی از غذاهای نپخته، گوشتهای غیرقابل جویدن، سوپ های بیرنگ و رو، کبابهای بدبو و چند بند انگشت روغنی که روی خورشها میایستد و بعد هم سنگینی عجیب و غریب معده و حالت تدافعی دستگاه گوارش. در این میان اما تجربیات برخی از دانشجویان بهغایت خاص است مثل ماجرای وجود کرم در غذا یا ماستهای تاریخ گذشته در دانشگاه دریانوردی چابهار یا دیده شدن مگس و دستکش در غذای دانشجویان دانشگاه بناب که هر دو در زمان خودش رسانهای شد».
در چنین فضای ملتهب و جوشانی بهاصطلاح رئیس دانشگاه علم و صنعت برای جلوگیری از پیامدهای بعدی این واقعه در دانشگاههای سراسر کشور از اساس منکر مسمومیت دانشجویان شد و گفت: «مسمومیت غذایی دانشجویان ثابت نشده و موضوع در حال پیگیری است. ۲۵ تا ۳۰دانشجو بهعلت تب و لرز به بهداری دانشگاه مراجعه کردهاند».
اما از آنجا که قضیه دانشجویان بهسرعت رسانهای شده بود سایت حکومتی خبرهای فوری ۲۵مهر ۹۸ مجبور میشود اینگونه از دروغدرمانیهای رژیم آخوندی پرده بردارد: «میان این همه تضاد و تناقض و صفر و صدها و تأیید و تکذیبها واقعاً باید کدام را باور کرد؟ گفتههای دبیر شورای صنفی دانشگاه علم و صنعت را که به ایسنا گفت بیش از ۲۰۰نفر از دانشجویان با خوردن غذای سلف مسموم شدهاند یا حرفهای رئیس این دانشگاه را که به ایرنا نگفت مسمومیت غذایی پیش آمده، ولی گفت ۲۵ تا ۳۰نفر بهعلت تب و لرز به بهداری دانشگاه رفتهاند یا حرف رئیس مرکز اورژانس تهران به مهر را که قاطعانه از مسمومیت ۷۰دانشجو خبر داد؟ حرفهای کوتاه مدیر روابط عمومی دانشگاه علم و صنعت تهران را اگر ملاک قضاوت قرار دهیم اصلاً در این دانشگاه آب از آب تکان نخورده و هیچ دانشجویی نه تنها دچار مسمومیت که دچار هیچ بیماریای نشده و همگی دماغشان چاق است، ولی مگر میشود عکسهای مختلفی که از دانشجویان پسر، درازکش روی زمین با سرمی در دست منتشر شده یا تصاویر آمبولانسهایی که شبانه به دانشگاه آمدهاند، ندیده گرفت و چشم را بر آن همه پیام توئیتری و عکس و فیلمی که دانشجویان از لحظات تحصنشان ثبت کردهاند، بست یا اصلاً آمارهای رئیس مرکز اورژانس تهران را به هیچ گرفت».
نیاز به توضیح ندارد که توزیع مواد غذایی آلوده در میان دانشجویان و دانشآموزان میهن آن روی سکه چپاول و فساد افسار گسیخته در نظام ولایتفقیه میباشد چرا که رژیم آخوندی و عوامل غارتگر وابسته به آن با وارد کردن مواد غذایی غیراستاندارد و تأیید نشده که برای سلامت مردم خطرناک است اقدام به خرید محصولات ارزان میکنند تا چپاولگران حکومتی سود و بهره بیشتری ببرند و امکانات سالم برای عراق و سوریه و لبنان و یمن صادر شود.
چند نمونه از مسمومیت نظام غارت در دانشگاهها
اشاره به چند نمونه از مسمومیتهای دانشجویان در سال گذشته بهخوبی نشان میدهد که حاکمیت غارت و چپاول آخوندی تا کجا دست عوامل وابسته به خود را در این زمینه باز گذاشته است.
-۲۶اردیبهشت ۹۷ اعتراض دانشجویان اردکان به کیفیت پایین غذا و وجود سنگ در غذا.
-اردیبهشت۹۷ دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود در اعتراض به کیفیت پایین غذای دانشگاه دست به تجمع اعتراضی زدند.
-اردیبهشت۹۷ دانشجویان دانشگاه فرهنگیان گرگان در اعتراض به کیفیت پایین غذا ظروف غذای خود را در جلوی درب و محوطه دانشگاه بر روی زمین قرار دادند.
-اردیبهشت ۹۷ دانشجویان دانشگاه صنعتی ارومیه در اعتراض به بیکیفیت بودن و طبخ نامناسب غذا دست به اعتراض زدند.
- اردیبهشت ۹۷ دانشجویان خوابگاه نواب دانشگاه مازندران در اعتراض به کیفیت بد غذای سلف و مسمومیت چند روز قبل تعدادی از دانشجویان دست به تجمع زدند.
-خرداد ۹۷ دانشجویان دانشگاه بهشتی ارومیه در اعتراض به کیفیت پایین غذای سلف ظروف غذای خود را در مسیر کارگزاران حکومت در این دانشگاه قرار دادند.
-مهر ماه ۹۷ اعتراض چند روزه دانشجویان دانشگاه بیرجند نسبت به گرانی غذاها و کیفیت بد غذاهای دانشگاه.
-مهرماه ۹۷ تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در تهران در اعتراض به کیفیت بسیار بد غذای سلفسرویس این دانشگاه.
- مهرماه ۹۷ بیش از ۱۶۰دانشجوی دانشگاه کوثر بجنورد مسموم شدند.
- مهرماه ۹۷ بیش از ۱۵۹نفر از دانشگاه دخترانه کوثر بجنورد دچار مسمومیت شدند.
-آبانماه ۹۷ اعتراض دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه به کیفیت پایین غذا و وضعیت خوابگاههایشان در محوطه دانشکده.
-۳مهر ۹۸بدانشجویان دانشگاه تربیت مدرس نسبت به توزیع مواد غذایی فاسد در بین دانشجویان دانشگاه اعتراض کردند.
-۲۴مهرماه ۱۳۹۸ بیش از ۲۰۰نفر از دانشجویان دانشگاه علم و صنعت دچار مسمومیت غذایی شدند.
همینجا باید خاطرنشان کرد که مسمومیت غذایی دانشجویان تنها دستآورد نظام آخوندی برای دانشجویان نیست، بلکه مردمی نیز که به نان بخور و نمیری دست پیدا میکنند، با مشکلات دیگری از جمله با عوارض و آلودگیهای مواد غذایی و عواقب دردناک این آلودگیها روزانه دست و پنچه نرم میکنند.
بهعنوان نمونه در همان روز ۲۴مهر ۹۸ که دانشجویان مسموم شدند خبرگزاری حکومتی ایسنا به مسمومیت دانش اموزان بستان آبادی با گاز مونوکسید کربن برای دومین بار اینچنین اعتراف میکند: «۱۷نفر با علایم گازگرفتگی به اورژانس بیمارستان استاد شهریار بستانآباد منتقل شدند که یکی از آنها مدیر مدرسه و حدوداًً ۴۰ساله و ۱۶نفر نیز دانشآموزان نوجوان بودند. تعداد ۹نفر نیز پس از رفتن به خانههایشان و با مشاهده علایم گازگرفتگی به اورژانس بستان آباد مراجعه کردند که تعداد مراجعان در مجموع به ۲۶نفر افزایش یافت».
نمونه دیگری از اینگونه فجایع و جنایات تکاندهنده در حاکمیت فاسد آخوندی را چندی پیش همگان مشاهده کردیم که در روستای چنار محمودی لردگان بهدلیل بکارگیری سرنگهای آلوده توسط کارگزاران رژیم بیش از ۳۰۰تن از هموطنان محروم این شهرستان به ویروس «اچآیوی» و بیماری ایدز مبتلا شدند.
اکنون این سؤال پیش روی هر ایرانی آزاده قرار میگیرد: علت اصلی مسمومیت بیش از ۲۰۰دانشجو، مسمومیت دانشآموزان و دانشجویان بر اثر گاز دی اکسید کربن، جنایت در لردگان و سایر شهرهای ایران چیست؟ هزینههای خدماتی دانشگاهها و مدارس و درمان و بهداشت و رسیدگیهای اولیه که در اشکال مختلف مالیاتی از مردم غارت میشود، کجا خرج میشود؟ ۱۸میلیارد دلاری که از کیسه همین دانشجویان و کودکان بر باد رفت، کجا رفت؟ آیا بازی با جان جوانان ایرانزمین جز محصول غارتگری و صدور تروریزم رژیم آخوندی است؟