یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد تحت حاکمیت آخوندها کاهش مستمر ارزش پول ملی است که یکی از نتایج آن رشد قیمتها و پایین آمدن قدرت خرید مردم است.
به اعتراف بسیاری از کارشناسان و رسانههای حکومتی رشد شتابان قیمت ارز، امری حسابشده از طرف دولت و بانک مرکزی برای تأمین کسری بودجه است.
کاهش ارزش پول از یکطرف ربط مستقیم با وضعیت خراب تولید و وضعیت بد اقتصادی کشور دارد و از طرف دیگر خود نیز بر وضعیت تولید و وضعیت معیشتی مردم تاثیر منفی میگذارد.
روند تولید کشور توسط دولتهای ضدمردمی خصوصاً دولت آخوند حسن روحانی به جایی رسیده که هر سال نسبت به سال قبل وضعیت آن فاجعهبارتر میشود.
دولتها نیز به جای تکیه بر درآمدهای ناشی از تولید، برای جبران کسری بودجه خود از طریق گرفتن مالیات از مردم دست در جیب آنها میکنند.
راه عمده دیگر برای تأمین کسری بودجه استقراض از بانکها و چاپ اسکناس بدون پشتوانه و راه دیگر بالا بردن نرخ ارز است، که به نوبه خود باعث بیاعتباری پول ملی، رشد تورم و فشار بر معیشت اکثریت مردم فقیر جامعه میشود.
بهگفته حیدر مستخدمین معاون اسبق بانک مرکزی رژیم «از ابتدای سال۵۷ به بعد هر چقدر به زمان حال نزدیک میشویم، ارزش پول ملی بیشتر کاهش یافته است، چنانچه رقم آن در ۱۰ساله اخیر با کل دوران گذشته قابل مقایسه نیست، همچنین این کاهش در پنج سال گذشته با کل سنوات نیم قرن گذشته اصلاً قابل مقایسه نیست… . در نیم قرن گذشته تا سال۹۸ ارزش پول ملی کشور هفتهزار برابر کاهش یافته است، کاهش ارزش پول ملی تا سال۹۷ بر اساس آمارها ۳۵۰۰برابر بوده اما در سال گذشته به ۷هزار برابر افزایش داشته است نشاندهنده رقم بسیار وحشتناکی است که اتفاق بسیار بدی برای اقتصاد کشور بهشمار میرود». (سایت رادار اقتصاد ۱۴شهریور۹۹)
التهابات اقتصادی ناشی از کاهش ارزش پول آن هم کاهش بیسابقه در طول یک سال اضافه بر این که نشان از وضعیت وخیم اقتصادی دارد، تاثیر مخربی بر زندگی اکثریت مردم فقیر و حتی تاثیر مخربی بر زندگی طبقه متوسط جامعه گذاشته است.
در شرایطی که قیمت دلار بین ۲۰هزار تا ۲۶هزار تومان در نوسان است، قطعاً اکثریت مردم قادر به گذران امور یومیه خود نیستند و بسیاری از آنها با دشواری میتوانند نان برای سفره خالی خود تأمین کنند.
با این وجود آخوند حسن روحانی نگران افزایش انتظارات جامعه از دولت ورشکسته است، و از مردمی که اکثریت ۹۶درصدی آنها فقیر و هر روز نیز با کاهش قدرت خرید و دشواری تأمین معیشت زندگی مواجهاند، میخواهد انتظاراتشان از دولت او زیاد نباشد: «مهمترین نکتهیی که مردم، صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی میبایست با توجه ویژه به آن بپردازند این است نباید به افزایش انتظارات جامعه دامن بزنند. افزایش انتظارات نه تنها منصفانه نیست که حتی برخلاف مصالح کشور و جامعه است» (خبرگزاری ایرنا ۲۷خرداد۹۹).
روحانی این حرف را درباره مردمی میگوید که زندگیشان برباد رفته آنچنانکه بهقول معروف آه ندارند که با ناله سودا کنند و بسیاری از آنها شبها گرسنه سر بر بالین میگذارند.
در رد اظهارات روحانی روزنامه همدلی با عنوان «نقدی بر روایت روحانی از کنترل انتظارات جامعه» ۱۲شهریور۹۹ نوشت: «از آقای روحانی باید پرسید که چه کسی انتظارات و توقعات مردم را بالا برده است؟ گویی فراموش کرده است که چه وعدههایی را به مردم داده بود؟ او در اوان رقابت انتخاباتی چنان انتظارات و امیدها را بالا برده بود که گویی با ورود دوبارهاش به پاستور کشور گلستان میشود اینکه قرار بود مردم آنقدر بینیاز شوند که وامگذار دولت باشند و عطای گرفتن یارانه را به لقایش ببخشند، از زبان چه کسی بیان شد؟ وعده رونق اقتصادی، رشد کسب و کار، خروج از تورم و بیکاری را چه کسی به مردم داده بود؟ شواهد و قراین گویاتر از آن است که روحانی بخواهد گناه این داستان را به گردن دیگران بیندازد و بالا رفتن سطح انتظارات جامعه را به دیگران احاله کند. بماند اینکه رئیسجمهور از غیرواقعی بودن قیمتها و گرانیهای لجامگسیخته خبر ندارد، از پدیدههایی چون کارتنخوابی، گورخوابی یا ماشینخوابی، از چگونگی بروز سلاطین فساد، از اینکه چه دستهایی در بالا رفتن قیمت سکه و ارز نقش دارند، خبر ندارد. بماند اینکه خبر ندارد که چه عواملی باعث سقوط آزاد ارزش پول ملی شده است بماند که از پروندههای فساد و اختلاسهای نجومی جاری، رانتجویی و ویژهخواری و حس ویرانگر تبعیضها در کشور بیاطلاع است».
صرفنظر از واقعیاتی که این رسانه حکومتی به آن اعتراف کرده این شخص روحانی بود که وعدههای پوشالی زیر را داد:
«ما میتوانیم در یک زمان کوتاه ۱۰۰ روزه تحول اقتصادی در کشور بهوجود آوریم…». (سال۹۲ تبلیغات انتخاباتی)
«… دولت تدبیر نخواهد گذاشت ارزش پول ملی ظرف ۶ماه به یکسوم کاهش یابد. وقتی نقدینگی درجا و بیحساب و کتاب بالا میرود تورم بزرگی ایجاد میکند». (۲۲خرداد۱۳۹۲)
«ما شاهد هستیم که دلار بعد از چندماه به چندین برابر قیمت افزایش پیدا میکند، مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور و بیثباتیها است. چقدر ما در این ۷-۸سال گذشته شاهد تغییر پیاپی مدیران بودیم؟ این بیثباتی چگونه به مردم اطمینان خواهد داد؟ مردم مدیریت کارآمد و ثبات را میخواهند. مردم قدرت آینده و آیندهنگری را میخواهند» (مصاحبه با تلویزیون رژیم سال۹۲)
درطول ۷سال گذشته هم به جای اینکه یک حرف درست به مردم بگوید به حشو و زوایدی نظیر این گفتهها متوسل شده است.
در جواب این حرف روحانی که مشکل چندین برابر افزایش قیمت دلار کجا است و اینکه چه عواملی باعث شده ارزش پول ملی اینچنین سقوط کند و بیاعتبار شود، باید گفت ساختار فاسد سیاسی و اقتصادی حاکمیت آخوندی و چپاولگری سردمداران آن ریشه این بحران است.
ساختار فاسدی که طی ۴۰سال گذشته و طی ۷سال حکومت آخوند روحانی نگذاشته اقتصاد کشور در مسیر رونق و رشد باشد، و پول ملی را در مسیر شتابان سقوط قرار داده است.
حاکمیتی که تولید ملی را نابود کرده و منابع مردم را غارت کرده است، و درآمدهای نفتی و ارزی کشور را به جای اینکه صرف رفاه و معیشت مردم کند، یا غارت کرده و یا اینکه خرج جنگافروزی در منطقه و صدور تروریسم در جهان نموده است.
قیامهای چند سال اخیر و اعتصابات و اعتراضات مستمر اقشار مختلف مردم و شعارهای آنها تماماً مبین همین واقعیت است که تا زمانی حاکمیت آخوندی بر سرکار است آش همین آش است و کاسه همین کاسه. بنابراین تنها را نفی تمامیت حاکمیت فاسد سیاسی ولایت فقیه است. هدف مقدسی که جوانان شورشی به همراه مقاومت پیشتاز مردم ایران آن را اراده کردهاند.