روز هفدهم مهر زلزلهیی به قدرت پنج و هفت دهم ریشتر بخشهای وسیعی از شرق و شمال شرقی خوزستان و چهارمحال و بختیاری را لرزاند. در این زلزله مردم چه شدند و رژیم چه کار کرد؟
پس از وقوع زلزله در بخشهای وسیعی از شمال شرق خوزستان و مناطق همجوار آن در استان چهارمحال و بختیاری تصویر یک لودر و تعدادی خدمه هلال احمر رژیم تنها نمایش اقدام عملی رژیم در مورد زلزلهزدگان بود که تا چند روز در تلویزیون رژیم تکرار میشد. ۴روز بعد هم سروکله پاسداران و آخوندهای حکومتی برای وعدهدرمانی پیدا شد.
روزنامههای حکومتی هم بعد از چهار روز از وقوع فاجعه تصویری درج کردند که چنتهٔ خالی نظام را در خدمات رسانی به زلزلهزدگان به نمایش گذاشت. تصویری بود از یک هموطن زلزلهزده که چهرهاش عمق ستم های نظام آخوندی به مردم محروم این منطقه را نشان میداد. در کنار او تصویر چند خدمهٔ هلال احمر رژیم در حال نصب یک چادر بودند.
تصاویر منتشر شده در تلویزیون رژیم از خانههای ویران شده، عمق محرومیت مردم این منطقه را در حاکمیت آخوندی نشان میدهد که برای ساختن سرپناه جز سنگ و چوب درختان خودرو در منطقه چیزی در اختیار ندارند. سهم آنان از تمام دارییهایی ایران و از فروش میلیاردها دلار نفت و گاز همین است.
روزنامه حکومتی همدلی ۲۰مهر۱۴۰۰به واقعیت این وضعیت و فلاکت عمومی در نتیجه عملکرد حاکمیت آخوندی اینطور اعتراف کرده است:
«از سوی دیگر این خسارات جبرانناپذیر بهدلیل بیتوجهی دولتمردان در سطوح ملی، محلی و حاکمیتی است که همواره نسبت به توسعه پایدار، متوازن و سرنوشت ملت خاصه مناطق و استانهای محروم اجحاف شده است و در این حوادث به عینه نابسامانی زیرساختها، فقر عمومی و امکانات اولیه قابل مشاهده است که در تدوین برنامههای بالادستی رفاه و رفع محرومیت از زندگی ملت یا دیده نشده یا اگر دیده شده است عمل نمیشود و کسی هم در طول چهل و سه سال مدیریت، اعمال حاکمیت و برنامهریزیهای راهبردی گوناگون تاکنون پاسخگو نیست. بنابراین باید متوسل به حوادث و بلایای طبیعی شد و ملتمسانه گفت آسمان ببار و زمین بلرز... . شاید به نوعی بیتدبیریها افشا شده، و فلاکت عمومی و زیرساختی در نظر مسئولان و انظار عمومی بیشتر برملا شوند»
اما عمق فاجعه بیتوجهی به زلزلهزدگان تا آن جاست که یک روزنامه حکومتی آفتاب یزد با تیتر «اندیکا را دریابید» بیآیندگی رسیدگی به زلزلهزدگان را اینگونه بیان میکند: «این منطقه منطقه کوهستانی و سرد است و این ترس وجود دارد با اولین بارشهای پاییزی و برف زمستانی هزاران نفر در این منطقه بیخانمان و بیپناه شوند. بسیاری از مردم این منطقه محروم از تنهایی و بیپناهی خود حتی در این شرایط زلزلهزده گلایهمند هستند. بیشتر خانههای این منطقه در زمینهای منابع طبیعی و بدون سند هستند و بسیاری از این موضوع میترسند که منابع طبیعی از احداث مجدد بناها جلوگیری کند».
در همین رابطه اوج بیعملی نظام آخوندی را میتوان در بیان یک شهروند اهل اندیکا دید که روزنامه حکومتی آرمان ۲۲مهر بهنقل از وی نوشته است: «بیشتر مردمی که خودش به آنها سرکشی کرده چادر ندارند. چادر پیشکش، حتی لباس گرم هم ندارند. لباس هم پیشکش، خیلیها حتی غذا ندارند که از قبل هم نداشتهاند و همیشه نیمهسیر بودهاند. اما اگر برف بیاید، اگر چهره اندیکا و چلو مثل همیشه زمستانی شود، وای به مردم بیخانه، وای به مردم بیچادر و بیلباس و بیخوراک».
باید به بیان این شهروند اضافه کرد که وای به نظام آخوندی در روز نزدیک حسابرسی توسط محرومان و غارتشدگان که بر اثر شدت چپاول آخوندها زیستگاه آنها چیزی بیش از انسانهای اولیه ندارد و در هنگام وقوع حوادث طبیعی باز هم سهم شان هیچ و نزدیک هیچ است.
چنانچه روزنامه حکومتی همدلی ۲۰مهر ناگزیر اعتراف میکند: «مایه شرمندگی و سرافکندگی متولیان است...دیدن مدارس، منازلی سنگ و گلی... از جنس غارنشینی را میتوان بخش کوچکی از ناکارآمدیها، بیتفاوتیهای فسادآور و فقر عمومی دانست، که در اثر افشاگری نزولات آسمانی و زلزلهها به افکار عمومی منتقل میشوند».