در میان سیطرهٔ خبرهای افغانستان بر شبکههای مجازی، در میان هیاهوی پوشالی کارگزاران نظام پیرامون امیدآفرینیهای کاذب دولت گماشتهٔ خامنهای و در میان خبرهای داغ بازگشت یا امتناع رژیم آخوندی به گفتگوهای برجام، آنچه که تحتالشعاع مجموع این خبرها و در سایهٔ آنها قرار نمیگیرد، جنایت کرونای ولایت با زعامت ولیفقیه است.
رژیم آخوندی دست به هر ترفند تبلیغاتی بزند تا اخبار و آمار و تحولات کرونا را به سایه ببرد، بازتاب جنایت با کرونا در میان مردم ایران خاموش نخواهد شد. در شرایط کنونی، کرونا در کانون کلاف بحرانهای نظام آخوندی قرار دارد. خامنهای و کارگزاران حزباللهیاش از زهر کرونا علیه تمامیت نظام خلاصی نخواهند داشت.
دستگاه تبلیغاتی نظام با گماشتن دولت جلاد ۶۷، بسیار تلاش میکند بحران کرونا را به دولت سابق نسبت دهد. در این راستا بسیار هم تلاش میکند خامنهای را از زیر ضرب فتوای نخریدن واکسن بهدر ببرد.
میزان درگیری کارگزاران نظام با بحران کرونا و واکنشهای مداوم مقامات برای گریز از تبعات آن، گویای چالش استراتژیک کرونا علیه رژیم و شخص خامنهای میباشد.
اکنون این بحران و چالش با شاخص واکسن، تمامیت نظام را هدف گرفته است. وقتی از بحران و چالش کرونا علیه رژیم میگوییم، منظور بازتاب اجتماعی یک جنایت بزرگ است که در یک مجازات اتودینامیک، محصول آن به خود خامنهای و عملههای پیشبرندهٔ فتوا و اوامر وی برگشته است.
اکنون ترکیبی از وعدهدرمانی، وارد نکردن واکسن و پوشال از آب درآمدن واکسنهای دستساز و قلابی داخلی، از یکطرف نظام را محاصره کرده است و از طرف دیگر خشم جامعه را دامن زده است. روزنامه حکومتی ستاره صبح در شماره ۱۵شهریور ۱۴۰۰ طی یادداشتی با عنوان «واکسنهای ایرانی روی دست تولیدکنندگان مانده است»، از یک افتضاح و یک بلاهت توأم با جنایت پرده برداشته است. آنقدر با واکسنهای قلابی به شکار جان مردم رفتهاند که بر اثر واکنش و خشم اجتماعی، مجبور شدهاند «چند مرکز بزرگ واکسیناسیون را تعطیل کنند» :
«مشاهدات میدانی نشان میدهد که چند مرکز بزرگ واکسیناسیون تعطیل شدهاند و مراکز دیگر واکسیناسیون نیز فقط دوز اول واکسن برکت را دارند که با استقبال کم مردم مواجه است».
در ادامه کاشف بهعمل میآید که میلیونها تومان پول مردم ایران را خرج تبلیغات پوشالی و بزرگجلوه دادن قدرت علمی نظام کردهاند؛ سر آخر هم معلوم میشود که کوه دروغ و دجالیت تولید واکسن، کرم شبتاب هم نزاییده است و بهاصطلاح واکسنهای نظام، کشتار مردم را جلوتر میاندازند تا درمان آنها را:
«منابع تولید واکسنهای ایرانی که چند شرکت هستند و سرمایه و وقت و هزینه بسیاری برای تولید واکسن انجام دادهاند، مدعی هستند که وزارت بهداشت یا ارگانهای دیگر واکسنهای آنها را خریداری نمیکنند و واکسنها در انبارها دپو شده است» (همان منبع).
معلوم میشود مردم علاوه بر عبور از دجالیت سیاسی و مذهبی رژیم، از وعدهدرمانیهای بهاصطلاح علمی آن هم عبور کردهاند. رسانهٔ حکومتی اعتراف میکند که اصلاً سازمان بهداشت جهانی هیچ اعتباری برای محصولات ناجمهوری آخوندی قائل نیست. دقت کنید:
واکسنهای داخلی بهدلیل اینکه سازمان بهداشت جهانی تاکنون آنها را تأیید نکردهاند مردم ترجیح میدهند از واکسنهای خارجی سینوفارم، اسپوتیک و استرازنکا استفاده کنند (همان منبع).
در مملکتی که سپاه پاسداران مدعی تولید واکسن کرونا میشود، در مملکتی که چند مداح در سایهٔ حمایت ولیفقیه مدعی میشوند با هیأت عزاداران، جلو کرونا و کادر درمان میایستند و در مملکتی که ولیفقیه متقاضی مبارزه علیه کرونا با توسل و دعا میشود، سرنوشت مردم بیپناه و قربانی چنین سیاستی، آماج کشتار جمعی و سونامی کرونای ولایت میشود.
بهدلایل فوق است که اکنون از درون و بیرون نظام آخوندی، خامنهای مسبب اصلی چنین وضعیتی معرفی میشود. بنابراین کرونا به لیست دادخواهیهای مردم ایران افزوده شده است. لیستی که فقط ردیف کردن عناوین دادخواهی علیه حاکمیت ولیفقیه نیست، بلکه هر کدام از این دادخواهیها جبههیی از سرنگونیطلبی مردم ایران شدهاند. کرونا اینک چنین نقشی را در سیاست و تعادلقوا یافته است.