کارشناسان میگویند زیرساختها عبارت است از مجموعه سامانهها، زیربناها، سازهها، تأسیسات و نهادهای ارتباطی شامل مخابرات، سدها، جادهها، راهها، شبکههای آب و برق و انرژیهای گوناگون، ترابریهای هوایی و زمینی و دریایی و... و روساختها شامل سیاست، حقوق، دین، اخلاق، هنر و روح و روان جامعه و... است.
به عقیدهٔ برخی صاحبنظران اقتصاد سیاسی روساخت هر جمله نشات گرفته از زیرساخت آن است. زیرساختها درونیتر و عمیق ترند و مثال نوک کوه یخ درباره روساخت در زبان عامیانه هم به کار میرود. اما این نظریه در فهم و شناخت ساختار نظام ولایت فقیه نیز کاربرد دارد. از آنجا که ساختار مجموعهای است که هر دوی آنها را بهنحوی در کنار هم قرار میدهد که میتوان از هر یکی به دیگری رسید برای شناخت زیرساختهای اقتصادی این رژیم میتوان به وضعیت شاخههای اصلی آن در کشور نگاه دقیقتری انداخت. اگر چه ابزار این کار آمارهای معتبر و رسمی است که در تمام طول دههها از ارائه آن خودداری شده است (۱) با اینحال سفره هر سال فقیر تر شده مردم ستمزده ایران گویای بخشی از واقعیت هاست.
از اقتصاد فقط اسمش مانده است
رژیم آخوندی پس از سلطه بر منابع نفتی و گازی تا آنجا که توانست جیب آقازاده و پاسداران جنایتکار و نیروهای سرکوبگرش را پر کرد اما از دهه هفتاد و هشتاد به بعد دیگر به آسانی نمیتوانست این چپاول را ادامه دهد و میبایست به سرمایهگذاریهای کلان مبادرت میکرد؛ که نه میخواست و نه میتوانست به چنین برنامههای بلندمدت گردن نهد. بنابراین با باجگیری از دولتهای پیرامونش با تهدید و ارعاب و با فشار دادن گلوی مردم محروم کشور درصدد پشت سر گذاشتن شرایط رو سقوط خویش است.
روزنامه جهان صنعت ۳۱فروردین ۱۴۰۲ نوشت:
«شوربختانه به دلایل گوناگون پس از روی کارآمدن دولت احمدینژاد سرمایهگذاری در زیرساختها روندی کاهنده را تجربه کرد و در دهه۱۳۹۰ این رخداد غمانگیز تشدید شده است. وزیر نیرو از خشکسالی قطعی ۵استان میگوید. با نزدیک شدن به فصل تابستان جیرهبندی برق شروع شده و فعالیتهای صنعتی با کمبود برق روبهرو خواهند شد». .
از این دست گزارشها و ارزیابیها کم نیست. اینکه «بسیاری از هواپیماهای ایران بهدلیل کهنه بودن زمینگیر شدهاند» (دویچه وله۱۵آذر۱۴۰۰)
اینکه جادههای ایران در سال هزاران هموطن را به کام مرگ میکشانند» (اقتصادنیوز۲۳دی۱۴۰۰)
اینکه «نیروگاهها نیز فرسوده و قدیمی شدهاند» (ایسنا ۱۲فروردین ۱۴۰۲)
اینکه «کارخانههای بزرگی مثل هپکو و آذرآب و ماشینسازیها از نظر تکنولوژی بسیار دور از کاروان تکنولوژیهای نو هستند» (ایسنا۲۵بهمن۱۴۰۰).
همه این نشانهها میگویند: «واقعیت تلخ این است که دولتها آب و هوا، منابع نفت و گاز و مراتع و جنگلها و دیگر داراییهای مادی طبیعی و نیز سرمایه انسانی و اعتماد اجتماعی را قربانی کردهاند» (جهان صنعت۳۱فروردین۱۴۰۲).
قربانی چه چیزی؟ این ورشکستگی و اضمحلال و نابودی بنیانهای یک کشور چرا باید برای استمرار یکی از ارتجاعیترین انواع فاشیسم جریان یابد؟
کارگران با فقر مطلق روبریند
یک نمونه از این فروپاشی در وضعیت معیشتی کارگران و سایر زحمتکشان میهن بازتاب یافته است. بهنحوی که پیشکسوتان بخشی از این طبقه مولد اما محروم جامعه میگویند: «طبقهٔ کارگر و بازنشسته امروز درگیر فقر مطلق هستند. ظرف یک سال و نیم گذشته فقر مطلق از ۲۷درصد به ۳۷درصد رسیده است و این نتیجه سیاستهای دولت است که سبب فقیرتر شدن کارگر شده است» (آفتاب یزد۱۴فروردین۱۴۰۲).
این واقعیتها در حالی است که مرکز آمار میگوید، نرخ تورم نقطه به نقطه در اسفند ۱۴۰۱ رکورد ۵۰سال اخیر را شکسته است؛ بهطوری که نرخ تورم نقطهای به ۶۳.۹ درصد رسیده است.
روساختها در معرض ویرانیها
بنابراین از وضعیت گوشهای از زیرساختها میتوان به اوضاع فرهنگ، دانش، هنر، سیاست و حقوق جامعه پی برد. از تباهیهای زندگی میلیونها انسانی سخن گفت که در معرض انواع آسیبهای روانی و روحی و اجتماعی هستند و همچون اسیران یک حکومت اشغالگر، شبانه روز در رنج و درد اسارت بهسر میبرند.
چندی پیش معاون وزارت بهداشت، اعتراف کرده بود: «شرایط بحراناقتصادی، بر سلامت روان جامعه تأثیر منفی دارد و آسیبهای اجتماعی میتواند افزایش یابد».
جز دگرگونی ساختار راهی نمانده است
فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران چهل سال است که خون مردم را در شیشه کرده است. دیگر چیزی از زیرساختها و بنیانهای لازم برای حیات و بهزیستی خلایق باقی نگذاشته است. سفره و خانهای نیست که در آن گرسنگی و درد و رنج فریاد نزند. پس لازم و ضروری است که جوانان آگاه و دلیر و شورشگر میهن، مقاومت سازمانیافته خود را برای زیر و رو کردن ساختار و ساختمان کاخ ستمگران، یاری دهند تا طرحی نو سامان گیرد.
پانوشت:
جهان صنعت ـ ۳۱فروردین ۱۴۰۲۱: «موضوع نقصان آمار و اطلاعات تخصصی همواره در همه دولتها مورد بحث قرار گرفته و هنوز هیچ گزارش حرفهیی و اقناعکنندهای در این زمینه از سوی هیچ دولتی ارائه نشده است. مثلا آیا باید اعداد و ارقام ارائهشده از سوی مدیران ارشد اقتصاد درباره صادرات روزانه ۱.۳ میلیون بشکه نفت بهصورت تخفیف را قبول کرد؟ چارهای جز این نداریم و هیچ نهاد غیرحکومتی در ایران توانایی راستیآزمایی در این باره را ندارد»