واقعیت امروز ایران از زبان فرهنگیان
«دولت خیانت میکند، مجلس حمایت میکند!»
این شعار معلمان و فرهنگیان کرمانشاه در روز پنجشنبه ۲۰دی ۹۷ در مقابل اداره آموزش و پرورش بود. در این شعار دو جبهه از واقعیت امروز ایران مقابل هم صف کشیدهاند:
مردمی که به یقین رسیدهاند حاکمان خائناند و تمامی قوانین و دستگاه مدنی و قضایی، حامیان خیانتکارانند؛
و دیگری تمامیت همان دستگاهی است که اختلاس و دزدی و بالا کشیدن حقوق معلمان و فرهنگیان و کارگران و کارمندان و غارت دارایی سپردهگذاران را پیشه و سیاست خود کردهاند.
این شعار تصویری کامل از چهرهٔ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حقوقی ایران زیر سلطهٔ دیکتاتوری فاسد ولایت فقیه است. این شعار یک آگاهی و شناخت عمیق از جانب مردم ایران را نسبت به ساختار حکومت، نمایندگی میکند.
در این تظاهرات و تجمع که اکثریت جمعیت را زنان معلم تشکیل میدادند، فریاد دادخواهی آنان نشان از عمق فاجعهٔ زیستن در ایران دارد. در این تظاهرات و نمونههای مشابه در تجمعات و اعتراضات اقشار مردم ایران، پیداست که تمام وعده و وعیدهای روحانی شیاد، پناه جستن به سیاست «از این ستون به آن ستون فرج است» میباشد.
سطح فرهنگ یک جامعه = کیفیت زندگی معلمان
دربارهٔ اعتراضات، تجمعات و تظاهرات مستمر معلمان و فرهنگیان ایران طی ۲سال گذشته باید بر این نکته تأکید نمود که این قشر از جامعه همواره در نظامهای آموزشی کشورهای مدرن از بیشترین توجهات برخوردار بوده و هستند؛ چرا که تضمین تمدن و پیشرفت علوم یک جامعه وابسته به نقش معلمان و استادان و فرهنگیان آن است. این شاخص را نیز باید اضافه نمود که برای شناخت سطح فرهنگ یک جامعه، کافی است چگونگی و کیفیت زندگی معلمان و استادان و فرهنگیانش را مدنظر داشت.
در دیکتاتوری ولایت فقیه که همهٔ عوامل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی باید در خدمت حفظ نظام باشند، یکی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه ایران، معلمان و فرهنگیان بودهاند؛ چرا که نظام آخوندی بنا را بر اعمال استبداد و تحمیل دین ارتجاعیاش میگذارد و این بساط ضد علم و فرهنگ با ساختار و آیین معلم و فرهنگ و تمدن جور در نمیآید و معلمان و فرهنگیان تسلیم نمیشوند. واقعیت هم این است که نظام آخوندی در میان دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و استادان، هدف بیشترین تنفر و دافعه و انزجار میباشد.
اکنون وضعیت و مختصات کشور ایران به جایی رسیده است که تأمین معیشت معلمان و فرهنگیان ایران آنان را به میدانها و خیابانهای شهرها کشانده است و مشغلهشان قوت لایموت شده است! در وصف این وضعیت بهجاست که جملهای را از نویسنده شهیر لبنان جبران خلیل جبران یادآوری کنیم که نوشت: «برای انهدام یک تمدن، ۳چیز را باید منهدم کرد: اول خانواده. دوم نظام آموزشی. سوم الگوها. برای اولی، منزلت زن را باید شکست. برای دومی، منزلت معلم و برای سومی، منزلت بزرگان و اسطورهها». در نظام آخوندی همهٔ اینها یا منهدم شدهاند و یا آسیبهای بنیادی دیدهاند.
بیشرمی در پاسخ به فریاد معلم
در نظام و دولت و حاکمیتی که برای سرکوب اعتراض مشروع و حقخواهی معلمان و فرهنگیان، با بیشرمی متوسل به آوردن لمپنهای موتورسوار در سایهٔ نیروی انتظامی میشود، بهراحتی قابل فهم است که «فرهنگ» و «معلم» و «استاد» از چه جایگاهی برخوردار است!
روز چهارشنبه ۱۹دی لمپنهای موتورسوار در معیت نیروی سرکوبگر انتظامی برای مقابله با تجمع معلمان و فرهنگیان در هوای بارانی گسیل داشته شدند. با این حال معلمان و فرهنگیان وقعی به تعدی و بیحرمتی سرکوبگران ندادند و تجمعشان را ادامه دادند.
سرنوشت ایران در کف خیابان رقم میخورد
آنچه روزانه و هفتگی در استمرار این قیامها شاهدیم، گواهی میدهد که مردم ایران به تمام و کمال از حاکمیت ولایت فقیه عبور کردهاند. شعار فرهنگیان کرمانشاه که در اول مقاله آورده شد، گواه پایان مشروعیت سیاسی و مذهبی حکومت آخوندی از جانب مردم ایران است. معنی آن این است که سرنوشت بین مردم و حاکمیت ولایت فقیه در کف خیابانهای شهرهای ایران رقم خواهد خورد. این واقعیت و معنا را یک نماینده مجلس رژیم آخوندی بهنام جلیل رحیمی در ۱۹دی با مقایسهٔ سقوط شتابان شوروی سابق با سقوط دردسترس نظام آخوندی، عیان کرده و هشدار میدهد: «بعضی وقتها ممکن است هزینههای زائد، ما را در خیابانهای تهران زمینگیر کند. زمانی که اتحاد جماهیر شوروی سرنگون شد، ۱۳هزار کلاهک اتمی داشت، در بیش از ۲۰کشور نفوذ خارجی و حضور خارجی داشت، ایستگاه فضایی میر داشت؛ اما در خیابانهای مسکو تکه ـ پاره شد و امنیتش و تمامیت ارضی شوروی از بین رفت. امروز مردم برای تأمین معیشت خودشان، برای پر کردن شکم فرزندان خودشان و سیر کردن شکم گرسنگان این سرزمین مشکل دارند. ما اگر نتوانیم هزینههای زائد سیاست خارجی و هزینههای زائد سیاستهای داخلی را درمان کنیم، آسیب امنیت ملی ما نه توسط دشمنان ما که در خیابانهای شهرهای ما رخ خواهد داد».
واقعیت این است در ۲سال گذشته که اعتراضات صرفاً صنفی جریان داشت، حکومت روحانی نتوانست هیچیک از مطالبات اقشار مختلف را پاسخ بدهد. جمهوری اسلامی آخوندی تمام پلهای پشت سرش را خراب کرده است و مانور قدرتنمایی پوشالی با موشک هم جوابگوی مطالبات سراسری ایران نیست و کف خیابانهای ایران سرنوشتش را رقم زده و فقر و فلاکت و فساد افسارگسیختهاش را با تمامیت حاکمیتش پایان خواهند داد.