- راهاندازی «شبکهٔ ملی» که آنقدر سانسورچیان حکومتی سنگ آن را به سینه میزنند چیزی جز قطع مردم از شبکهٔ اینترنت جهانی و گردش آزاد اطلاعات در دنیا نیست.
- استبداد مذهبی یک حکومت تحمیلشده به مردم ایران با ماهیت قرونوسطایی است. این نظام بیگانه با بشریت معاصر و متعلق به دوران چرخ و چاه برای سرپاماندن نیاز به زندان، شکنجه، اعدام، سانسور و جلوگیری از هر و سیلهای دارد که به آگاهی رسانی به مردم مشغول است.
- امروزه مردم از طریق رسانههای مقاومت در جریان آخرین اخبار قرار میگیرند. فعالیت کانونهای شورشی و آتش زدن نمادهای سرکوب بر ال.سی.دی تلفنهای هوشمند و مانیتور کامپیوترها پخش میشود و فضای رعب و هراس را درهممیشکند. آن بمبی که آخوندها از آن صحبت میکنند، این است.
استیصال دادستان خامنهای از ناکارآمدی سانسور در فضای مجازی
آخوند محمدجعفر منتظری، دادستان کل خامنهای، در روز ۵اسفند ۹۷ سراسیمه به میدان آمد تا ابعاد وحشت دیکتاتوری آخوندی را از گسترش فعالیتهای مجاهدین و کانونهای شورشی در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارد. او در حالی که سعی میکرد برای باند روحانی و وزیر ارتباطاتش خط و نشان بکشد با غیظ و غضب گفت: «مسئولان انتظامی میدانند که چه فضای ننگآوری در جامعه ایجاد شده است!».
او از گسترش فضای مجازی در ایران و میزان استقبال جوانان از آن بهعنوان «آمار وحشتناک» یاد کرد و گفت: «چرا باید جامعهٔ اسلامی ما اینقدر رها باشد» و مانند همیشه خواستار «مدیریت [بخوانید اعمال سانسور و بگیر و ببند] فضای مجازی» شد.
شبکهٔ ملی یا چراگاه وزارت اطلاعات؟
راهاندازی «شبکهٔ ملی» که آنقدر سانسورچیان حکومتی سنگ آن را به سینه میزنند چیزی به جز قطع مردم از شبکهٔ اینترنت جهانی و گردش آزاد اطلاعات در دنیا نیست. اگر به ترفندها و دوز و کلک استبداد مذهبی در سوءاستفادهٔ ابزاری از کلمات آشنا باشیم بهخوبی درخواهیم یافت که منظور از شبکهٔ ملی چیزی راهاندازی شبکههایی مانند سروش و موبوگرام یا هاتگرام و تلگرام طلایی نیست. شبکههایی که بهطور مستقیم زیر رصد وزارت اطلاعات و جاسوسان آن قرار دارد.
به راستی این میزان از نگرانی و خشم و غضب آخوندها و عمامه کوبیدن آنها به زمین از فرط استیصال چیست؟ آیا آنها بهقول خودشان از کلاهبرداری و جرایم رایانهای نگرانند؟ مگر سرنخ تمامی جرم و جنایتها به درون نظام برنمیگردد؟ پس مشکل کجاست؟ این نگرانی ریشه در چه واقعیتی دارد؟
فضای مجازی از آنجا که عرصهای برای گردش آزاد اطلاعات است، سدهای سانسور را یکی پس از دیگری میشکند. هر خبری بهمحض وقوع در دسترس همگان قرار دارد. نمیتوان به قلب واقعیات اقدام کرد زیرا بلافاصله افشا میشود. اگر حاکمیت آخوندی توانست در دههٔ ۶۰ از سانسور مطلق استفاده کند و کشتار سازماندهیشده و سیستماتیک سال ۶۷ را برای مدتی بپوشاند اما امروز به یمن گسترش ارتباطات نمیتواند.
فضای مجازی مثل بمبی از نظام تلفات میگیرد!
در هراس از آشنا شدن نسل جدید با مجاهدین و پیوستن آنها به کانونهای شورشی، این روزها اظهارات غیظ آلودی از آمران و عاملان استبداد و سانسور میشنویم.
آخوند حسنزاده، امامجمعه خامنهای، در نمایش جمعهٔ اهواز، فضای مجازی را همانند بمبی توصیف کرد که از حکومت آخوندی تلفات میگیرد.
وی گفت: «امروز عصر ارتباطات دیگه یکطرفه نیست دوطرفه است فضای مجازی، شخص در این فضای مجازی کانالهای مختلف ایجاد میکند و مطالب را از کانال بهراحتی هم میگیرد و هم میتواند منتقل بکند امروز بمب است یک بمب میاندازند چند هزار نفر یک جا کشته بشوند امروز هم فضای مجازی اینچنین است... یک مطلب نه در یک شهر نه در یک استان نه در یک کشور در بسیاری از کشورهای دنیا منتشر میشود».
پیشتر از امامجمعه خامنهای در اهواز، آخوند محمدحسین نژادی در مراسمی تحت عنوان «فضای سایبری و سبک زندگی سالم» گفته بود:
«گسترش لحظهای کاربران اینترنت، بدون فراهمسازی فرهنگی در میان کاربران همانند بمبی در میان ارزشها، باورها و هنجارها و در کلام کلی سبک زندگی ماست».(خبرگزاری بسیج اسفند ۹۶)
همچنین آخوند عباسعلی مغیثی، امامجمعه خامنهای در نهاوند، در وحشت از مجاهدین و فضای مجازی گفت: «امروز سلاحی که میتواند انقلاب را از بین ببرد همان کیبورد و فضای مجازی است که در اختیار اعضای مجاهدین است».
علی خامنهای در مهر ۹۷ رودرروی بسیجیان نظام، اصطلاح «بمب شیمیایی» را برای فضای مجازی بهکار برد:
«ابزار رسانه مهم است، اگر دست دشمن باشد، ابزار خطرناکی است که میتوان آن را به سلاح شیمیایی در جنگهای نظامی تشبیه کرد».
او در حالی که در سال ۹۱ گفته بود:
«اگر من امروز رهبر انقلاب نبودم، رئیس فضای مجازی کشور میشدم! رایانهها و فضای مجازی و سایبری که الآن در اختیار شماست، اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید میتوانید یک کلمه حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما را نمیشناسند برسانید! این فرصت فوقالعادهای است مبادا این فرصت را ضایع کنید...».
دلیل اینهمه سراسیمگی و هراس از فضای مجازی
واقعیت این است که استبداد مذهبی یک حکومت تحمیلشده به مردم ایران با ماهیت قرونوسطایی و تاریخ مصرف به پایان رسیده است. این نظام بیگانه با بشریت معاصر و متعلق به قرون وسطی برای سرپاماندن نیاز به ساختن زندان، به بند کشیدن اندیشههای آزاد، تازیانه زدن و حلقآویز نمودن، سانسور و قلب واقعیت، ممانعت از انتشار کتاب و مطبوعات آزاد و نیز جلوگیری از هر وسیلهای دارد که به آگاهی رسانی به مردم مشغول است. دوگانگی و تزویر در این زمینه هم کاملاً بارز است. وقتی پای شرعیات متعفن آخوندی در میان است، کهنهترین باورهای ارتجاعی را نه فقط تبلیغ که تحمیل میکنند. ولی وقتی نوبت جاسوسی و استراق سمع و شنود تلفنها و هککردن حسابهای اینترنتی میرسد آخرین تکنولوژیها را با هزینههای کلان مورد ا ستفاده قرار میدهد. این نظام ابتدا خیز برداشت و تا توانست ویدئو و ماهواره و تلفن هوشمند را برای مردم ممنوع کرد. مراسم جمعآوری دیشهای ماهواره و له کردن آنها را در زیر غلتک راه انداخت اما دون کیشوتوار شکست خورد.
جنگ دون کیشوتوار و شکستخوردهٔ استبداد دینی با ماهواره و رسانههای اجتماعی
بمبی که عنقریب منفجر خواهد شد
فضای مجازی از آنجا که عرصهای برای گردش آزاد اطلاعات است، سدهای سانسور را یکی پس از دیگری میشکند. هر خبری بهمحض وقوع در دسترس همگان قرار میگیرد. نمیتوان به قلب واقعیات اقدام کرد زیرا بلافاصله افشا میشود. اگر حاکمیت آخوندی توانست در دههٔ ۶۰ از سانسور مطلق استفاده کند و قتلعام سازماندهی شده و سیستماتیک سال ۶۷ را برای مدتی بپوشاند اما امروز به یمن گسترش ارتباطات نمیتواند.
امروزه مردم از طریق رسانههای مقاومت در جریان آخرین اخبار قرار میگیرند. فعالیت کانونهای شورشی و آتش زدن نمادهای سرکوب و تصویر خامنهای و خمینی بر ال.سی.دی تلفنهای هوشمند و مانیتور کامپیوترها پخش میشود و فضای رعب و هراس را درهممیشکند. آن بمبی که آخوندها با زبان حال خود از آن صحبت میکنند، این است.
شبکههای مجازی امروز به ابزار ارتباط بین مردم تبدیل شدهاند و این ارتباط بهترین بستر برای شکلگیری قیام است.
بنابراین باید گفت آنها کم نگرانند و باید بیش از این نگران باشند و عمامه بر زمین بکوبند. زیرا بر روی بمبی به بزرگی جامعهٔ تغییر جو و دگراندیش ایران نشستهاند؛ بمبی که عنقریب منفجر خواهد شد و ریش و ریشهٔ آخوندها را خاکستر خواهد کرد.