آمارهای دستکاری شده نظام ولایت فقیه نشان میدهد که یک چهارم ایرانیان در فقر مطلق بهسر میبرند. «گرانی به قدری کمرشکن شده است که آمار اصلی فقرا بیش از ۳میلیون خانوار است و حدود ۴میلیون خانوار نیز دچار تنگدستی هستند که دولت ایجاد کننده آن است» (مردمسالاری۱خرداد۱۴۰۲).
اینکه بیش از ۲۰میلیون فقیر در جامعه وجود دارد مورد تصدیق عضو کمیسیون بودجه مجلس آخوندی است، اما سقوط شتابان سایر اقشار و طبقات حتی متوسط جامعه دیگر این آمار سازیها را از رونق انداخته است. یادمان هست سال۱۳۹۶ قالیباف اعتراف کرده بود، تنها ۴درصد از مردم امکانات مالی فراوان دارند و جزو اقشار مرفه هستند. پس بقیه فقرایی هستند که رژیم آخوندی در کارنامه سیاهش ثبت کرده است: «این ۹۶درصد ابداً در قشر فقیر جامعه خلاصه نمیشود. این ۹۶درصد شامل همه افراد از همه قشرها، هستند که طعم محرومیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را چشیدهاند. یعنی آن کارمند و کارگری که روزبهروز سفرهاش کوچکتر میشود، امنیت شغلی ندارد، برای حفظ شغلش حاضر میشود هر کاری بکند... آن ارتشی که سالها جنگیده و الآن حاشیهنشین و فراموششده است» (تسنیم۸ اردیبهشت۱۳۹۶).
ایرانیان در سال۱۴۰۲ چقدر فقیرتر میشوند؟
از آن سالها زمان زیادی نمیگذرد، اما باز هم فاجعه گسترش فقر و تهی شدن زندگی مردم از هر گونه کیفیتی ولو در حد همان سالهای گذشته موجب حیرت کارشناسان حکومتی شده است. بهنحوی که حتی پیشبینی آینده نزدیک هم از توانشان خارج گردیده است. آنها در اواخر سال گذشته و با افزایش بیسابقه تورم هشدار میدادند که «چنانچه این شرایط ادامه پیدا کند در سال آینده کشور با بحرانهای بیسابقهای روبهرو خواهد شد» (جام جم۱۳اسفند۱۴۰۱).
اینکه بگوییم عامل همه این بدبختیها دولت منصوب خامنهای است هم باز سخن تازهیی نیست، چرا که هر دولت دیگری در همین نظام هم راهی غیر از غارت سفره مردم تحت ستم ندارد.
کارشناسان اقتصادی همان زمان گفته بودند، علت اصلی افزایش هزینههای مردم افزایش قیمت ارز بوده است. که باعث گردید از ۱۳۷۲ تا ۱۴۰۰ قیمت مسکن در تهران ۵۸۰برابر شود. «دولت تلاش میکند با افزایش قیمت ارز کسری بودجه خود را جبران کند. به عبارت دیگر دولت از طریق افزایش تورم درآمدزایی میکند» (فارس۲۳اسفند۱۴۰۱).
راغفر در پاسخ به این پرسش که دولت چرا قیمت ارز را افزایش میدهد؟ گفته بود: «دولت کماکان میخواهد از طریق افزایش قیمت ارز و حاملهای انرژی کسری بودجه خود را تأمین کند» (ایلنا۱۳اسفند۱۴۰۱)
فقر صدا ندارد، ناگهان فریاد میشود
این شرایط وخیم و فاجعهبار معیشتی باعث گردیده است که کارگزاران غالب و مغلوب رژیم آخوندی آژیرهای خطر را به صدا درآورند و خامنهای و مافیای غارت و سرکوب را از خیزش عظیم و گسترده دیگری که در راه است، توجه دهند که: «فقر صدا ندارد، ناگهان فریاد دارد» (اعتماد۹خرداد۱۴۰۲).
این فریادها هر روز و همه جا و در هر فرصتی است که هزاران مردم به جان آمده آن را در کف خیابانهای شهرهای میهن به گوش بانیان بحرانهای لاعلاج میرسانند. از بازنشستگان اهوازی که بهطور هفتگی به خیابان آمده و و شعار میدهند «فقط کف خیابون به دست میآید حقمون!»
تا بازنشستگان اراکی که یک ماه است کف خیابان هستند.
تا مستمریبگیران تأمین اجتماعی در شهرهای تبریز، شوش و هفتتپه، کرمانشاه، اسفراین، خرمآباد، کرج، اراک، مشهد، همدان، بروجرد و شیراز نیز در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالباتشان، در مقابل ساختمان استانداری و فرمانداری شهر خود تجمعات اعتراضی برپا میکنند.
تا کانون صنفی معلمان و شوراهای صنفی فرهنگیان که در مقابل اداره آموزش و پرورش «تجمع بزرگ صنفی» برگزار میکنند.
تا مشارکت در «کمپین سراسری اعتراض کارگران پیمانکاری صنعت نفت در سال۱۴۰۲،
و یا برگزاری تجمع و اعتصابات کارگری در یازده استان خوزستان، اصفهان، فارس، تهران، کرمانشاه، گیلان، مازندران، سیستان و بلوچستان، مرکزی، خراسان رضوی، و یزد.
و یا اعتصاب کارگران پیمانی معترض صنعت نفت و پتروشیمی در مناطق عملیاتی صنعت نفت و گاز و یا اعتراض کارگران مجتمع صنایع لاستیک یزد تایر به عدم رسیدگی به مطالباتشان.
و یا اعتراضات ۱۵ تشکل کارگری، صنفی و مدنی در «روز جهانی کارگر» و «روز معلم» که طی قطعنامهیی به «سرکوب خونین» قیام ماههای اخیر واکنش نشان دادند و اعلام کردند همه جامعه از جمله «معلم، کارگر، سینماگر، هنرمند، فعال مدنی و سیاسی، پیر و جوان» در برابر ستم و استبداد ایستادهاند و برای تحقق خواستههای مشروع خود از پای نمینشینند.
بهراستی فاشیسم مذهبی چه عبث میپندارد که با سرکوب و چوبههای دار و زندان و شکنجه میتواند خشم و خروش خلق عاصی و جوانان آگاه و شورشگر را خاموش سازد. چرا که قیام مردم ایران برخاسته از واقعیتهای ویرانگری است که رژیم آخوندی عامدانه آن را بر سر مردم ایران خراب کرده است. سیامک قاسمی، اقتصاددان، میگوید: «تورم اعلامی و رسمی به ۷۰درصد رسید! این بالاترین عدد تورم از سال۱۳۲۱ و زمان اشغال کشور توسط متفقین در جنگ جهانی دوم تاکنون است. به نظر کار از دست در رفته است و نه میتوانند و نه میخواهند که این دور تند گسترش فقر و پرت شدن آدمها به طبقات پایینتر را کنترل کنند» (مستقل آنلاین۹خرداد۱۴۰۲).
آری؛ در آستانه روزهای سرنوشتساز برای خلق تحت ستم ایران، در برابر ضحاک جوانکش، بسیاری میگویند: «باید به دولت گفت، تو اقتصاد کشور را ویران کردی، تو سرمایه مردم را به یغما بردی، تو قشر فقیر را حاشیهنشین کردی» (بهار ـ ۱خرداد۱۴۰۲).
اما نوبت دگرگونی و انقلاب تهیدستان و زحمتکشان فرا رسیده است تا کاخ ستمگران را ویران سازند و ایرانی آباد و شکوفان را بنیان نهند.