728 x 90

فوریت ایران‌زمین؛ نجات زندانیان سیاسی

بهروز احسانی و مهدی حسنی
بهروز احسانی و مهدی حسنی

انتقال ناگهانیِ ۲زندانی سیاسی بهروز احسانی و مهدی حسنی به زندان قزلحصار، موج آماده‌باش داخلی و بین‌المللیِ ایرانیان در فراخوان به جلوگیری از اعدام آنان را برانگیخت.

 این انتقال که هیچ پیامی جز اعدام احتمالی این ۲زندانی سیاسی را ندارد،  بارقه‌یی جز انتقام‌کشی از جنبش گسترش‌یابنده‌ی «نه به اعدام» در میان مردم ایران ندارد.

این انتقال و هدف شوم آن، واکنش‌ فراقضایی و کاملاً سیاسی در برابر پتانسیل قدرت‌مند جامعه‌یی مترصد خیزش و قیام است. در چنین اوضاعی، هر اعدام سیاسی که قضاییه‌ٔ‌ جلادان مرتکب می‌شود، نشانیِ بالا رفتن تعادل قوای سیاسی و اجتماعیِ جامعه علیه نظام است. هر اعدام، دریافت پیام مطالبه‌ٔ سرنگونی‌خواهیِ اکثریت جامعه توسط خامنه‌ای است. هر اعدام، اعلام شکست حاکمیت در برابر پیوند زندانی سیاسی با جامعه‌ٔ در آستانه‌ٔ انفجار می‌باشد.

هرگونه تلاش حکومت برای اشاعه‌ٔ فضای اعدام، سنگری بر سنگرهای نبرد آزادی‌بخش در جبهه‌ی مردم ایران  علیه  رژیم ملایان می‌افزاید و خروش و سیلان «نه به اعدام»، به‌جانب درهم‌کوبیدن حکومت ارتزاق‌کننده از اعدام پیش می‌رود.

        

اکنون دیگر پیام اعدام و خبر اعدام‌، بی‌پاسخ اجتماعی نمی‌ماند. وقتی زندانیان سیاسی زن و مرد، به مصاف و هماوردی با پروژهٔ حکومتیِ اعدام‌ برخاسته‌اند و حین انتقال بهروز و مهدی به قزل‌حصار، در داخل زندان، با حکومت چنگ در چنگ شده‌اند، معنایی جز شکست اعدام در پیشگاه این پیشتازان آزادی ندارد. هم‌اکنون نیز جامعه‌ٔ ایران از اینان همین پیام را دریافت کرده و آن را گسترش می‌دهد. مردم این پیام را دریافته‌اند که زندانیان سیاسی به پایداری، اعتراض و اعتصاب در زندان‌ها بسنده نکرده و فراخوان به جنبش سراسری علیه اعدام می‌دهند.

 

در موقعیت کنونی ضروری است که جنبش «نه به اعدام»، به یک کارزار ملی و سراسری و بین‌المللی بالغ شود. این جنبش باید هاله‌یی از مصونیت از اعدام را پیرامون زندانیان سیاسی درافکند و آن را قوام بخشد. هویت بالنده‌ٔ زندانی سیاسی با این مشخصات تعریف و شناخته می‌شود:

پیشگام نشان‌دهنده‌ٔ درد تاریخی ایران [یعنی فقدان آزادی و تداوم دیکتاتوری].

اندیشه‌یی هوشیار، روشنگر و آگاهی‌بخش.

نبض همیشه تپنده با پیام اصلی هر دوره و در تکاپو برای پاسخ به آن.

چشم بیدار جامعه در نگاهبانی از حقوق آن.

وجدان برانگیخته‌ٔ انسانی با شاخص نفی منافع شخصی.

عصب حساس دردشناس در جامعه‌یی اسیر دیکتاتوری‌های موروثی.

 از درد خود رسته و به درد خلق رسیده.

منطبق بر اصلی‌ترین نیاز تاریخی و بالفعل جامعه‌ٔ ایران.

پیشتاز و فریاد دادخواه مردم در برابر طبقات سلطه‌گر شاهی و شیخی.

روشنفکر متعهد با ویژگی دردشناس سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و پوینده‌ٔ پاسخ به این دردها.

پرتوافکن بر ابتذال دیکتاتوری‌ها تا همگان را متوجه علت بنیادین عقب‌ماندگی ایران در ادوار تاریخ آن کند.

 

اکنون چنین سرمایه‌های کم‌نظیر انسانی و مبارزاتی در هیأت زندانیان سیاسی، گروگان‌های مردم ایران در دست اشغال‌گران ایران هستند. دفاع گسترده از جان زندانیان سیاسی، بخشی از قیام به وظیفه‌ٔ ملی و میهنی برای درهم‌شکستن ارابه‌های اعدام است. به‌جاست فراخوان ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ خانواده‌ها را بیان و مطالبه‌ٔ همگانی و سراسری در برابر زندان‌ها کنیم:

«تا کی از ما بکشند و هیچ نگوییم؟ نگذاریم افراد بیشتری کشته شوند! نگذاریم خانواده‌ها داغ‌دار شوند! کشتار را تمام کنید! ما عزادار رشیدترین فرزندان آب و خاک‌مان هستیم. نمی‌خواهیم بعد از این، کس دیگری را از ما بکشند».

 

کیست که نداند نفی اعدام، مرادف با نفی این رژیم است؟ همبستگی با زندانیان سیاسی و نجات آن‌ها از اعدام را با خیزش و فریاد «نه به اعدام» در سراسر ایران علیه اصلی‌ترین ابزار سیاسی و مذهبیِ حکومت طنین افکنیم! باید که رود «نه به اعدام» در تمام شهرها جاری گردد و جویبارهای آن در سراسر ایران به‌هم بپیوندند.  

بار دیگر تأکید می‌کنیم آن که پشت سنگر استراتژی اعدام سر پا مانده، عنکبوتی‌ست که تار نگهدارنده‌اش را تنها بازدمی از تنفس خیزش اجتماعی، به فنا می‌دهد. با همبستگی با خروش زندانیان سیاسی، ایران‌زمین را جبهه‌ٔ «نه به اعدام» علیه استراتژی اعدام و فشار حداکثری برای نجات زندانیان زیر اعدام کنیم.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a060b117-0c8a-4e0f-9120-00858cbc589e"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات