پلشتی را سازماندهی کردن، مرگ اخلاق را سامان دادن، جنایت را بهقاعده نمودن و تباهسازی و تباهزیستی را عادی کردن، فقط از اتاق فکری برمیآید که بودن و ماندناش همذاتپندار با این مقولات باشد.
کشتن وجدان، عادیسازی تباهی و با این دو، سقوط دادن مفهوم زندگی به گیاهزیستی، هدف استراتژیک صدارت خمینی و استمراردهندگان ابلیسصفتیِ وی است.
دور از واقعیت نیست اگر گفته شود در دنیای معاصر هیچ دولتی را نمیتوان یافت که برای عادیسازی کردن شر و جنایت و تباهیفکنی، استراتژیِ هدفمند تدارک دیده و سیاست پیشبرندهٔ این استراتژی را پیشهٔ رأس تا ذیل ساختار عقیدتی و سیاسیاش کرده باشد. در دنیای معاصر میتوان چنین پدیدهیی را نه در تصور، که در عین و واقع، مشاهده و تجربه نمود: حاکمیت ولایت فقیه در ایران اشغالشده و آخوندزده!
جغرافیای ایران محمل کردوکار اهریمنیست که هدف از سلطهاش بر این فلات پهناور، ترکتازیِ عقدهگشایانهٔ قومی استیلاجو با خصلت توأمان زالوصفتی و انگلزیستی است. بدین سبب، مفهوم «دولت» نیز مثل مفهوم و محتوای انبوهی واژهها، فروپاشاندهشده و قلب و ذبح شده است. مأموریت دولتی با چنین ساختاری، فقط فرو کردن پنجهها بر معادن و داراییِ ایران برای تأمین سلطهگری و تغذیهٔ سرکوبگری است. جمهوری اسلامی هیچ هدف دیگری از منظور حکومت و دولت در ایران اشغالشده ندارد.
تنها با شناخت همهجانبهٔ چنین ماهیت و سیرتی، میتوان دریافت که چرا مسمومیت دختران دانشآموز تکرار و کشدار شده است. فقط با چنین اشرافی میتوان پاسخ این پرسش مکرر را یافت و دانست که: هدف اصلی از تکرار مسمومیت چیست؟
هر روز که از تداوم مسمومیت دختران دانشآموز میگذرد، چرایی بند نیامدن این جنایت برجستهتر میشود.
بهراستی موضوع چیست؟ چرا اینقدر کش پیدا کرده است؟
کوتاهسخن اینکه نظام جمهوری اسلامی همواره در پی عادی کردن مظاهر جنایت، مظاهر فقر و فاصلهٔ طبقاتی است. تکرار جنایت و تکرار گسترش فقر، حربههای سیاسی و روانشناسیِ اتاق فکر نظام ولایی هستند.
سالیان متمادی اعدام را از پشت دیوار زندانها به میدانها و خیابانهای شهرها آورد تا چشم و روان و روح مردم به تماشای این جنایت عادت کنند که بشود تکرار و تکرار نمود و مردم بپذیرند که تماشای جنایت، بخشی عادی از زندگیشان است.
جمهوری اسلامی همین کار را با جریان اعتیاد کرده است و میکند.
همین کار را با جریان فقرگستری کرده است و میکند.
حالا پس از گسترش آثار فراگیر قیام ۱۴۰۱ با پیشتازی زنان و دختران ایرانی، قصد دارد تداوم جنایت علیه دختران دانشآموز را آنقدر کش بدهد تا مردم بپذیرند که «همین که هست» و به آن عادت کنند.
هدف اتاق فکر نظام با کنترل و هدایت شخص خامنهای این است که با تکرار جنایت، دو قوهٔ محرکهٔ شرافت اخلاقی و غیرت و غرور انسانی را در مخاطبان و تماشاگران این جنایات، خنثی نموده و از بین ببرد تا بنیاد برانگیختگی و برخاستن و شورش و قیام را در وجود انسانی ایرانی بخشکاند و انسانیت را درونشان بکشد.
هدف این است و ولاغیر.
پاسخ نهایی مسمومیت، در نظاره کردن و با کشدادن حاکمیت ادامه دادن نیست؛ پاسخ در پادزهر استراتژی اتاق فکر قطب شر است: استمرار قیام با قدرتی بساافزونتر از هفت ماه گذشته. پاسخ در مسؤلیتپذیری ملی و میهنی و انسانیِ آحاد مردم برای تعیینتکلیف نهایی این وضعیت است. این تنها گزینهٔ نجات از مسمومیت دختران معصوم و رهایی از فقر و تمام مظاهر تبهکاری و تبهزیستی در جمهوری اسلامی است