این روزها قیام بزرگ مردم ایران صحنههای پرشکوهی خلق میکند که مایه افتخار و مباهات بشریت است.
نگاهی به نقش پیشتاز زنان ایرانی در عرصه قیام و حضور پرتوان و تاثیرگذار آنان در تمامی صحنههای نبرد مردم ایران با آخوندها، برگ زرینی است که هویت ایران و ایرانی را در تعارض تمامعیار با حاکمیت زنستیز و واپسگرای آخوندها به بهترین شکل نشان میدهد.
زن ایرانی فراتر از تمامی ظلم و ستمی که تنها و تنها بهعلت جنسیتش متحمل میشود، اما با فراستی بینظیر و مدیریتی بیهمتا، همواره در صحنه اصلی نبرد با ارتجاع ضدبشری آخوندها حاضر بوده است.
آنها در کف خیابان و در سختترین شرایط میدانی نبرد حضور دارند.
نه حضوری نمادین
نه حضوری نمایشی
نه حضوری برای تشویق و تهییج دیگران و به غیرت آوردن مردان
زن ایرانی در صحنه حضور دارد، همانند یک سرباز رزمآور میدان نبرد
زن ایرانی در صحنه حضور دارد همانند یک فرمانده هوشیار که با دیدی گسترده، لحظههای حساس نبرد را خود خلق میکند
لحظههای حساس حمله دشمن را دریافته و به مقابله برمیخیزد
نقاط شکاف در صفوف دشمن را به سرعت دریافته و به آن نقطه تهاجم میکند
زن ایران در تمامی صحنههای قیام، کلیه استانداردهای ظالمانه آخوندها را زیرپا نهاده
بیترس و بیم روشنگری میکند
بیترس و بیم با پاسداران درمیافتد
درگیر میشود
دیگران را به قیام فرامیخواند
و خود پیشتاز تهاجم به پاسداران میشود.
چهرههای نمادین زنان در جنبش زنان معاصر ایران
این زنان، میراثداران زینبپاشا و سردار مریم بختیاری، ادامهدهنده راه زنان فدایی و مجاهدی هستند که در سیاهترین دوران دیکتاتوری سلطنتی، با ورود به صحنه سنگینترین و پیچیدهترین مبارزه مسلحانه شهری، موانع تاریخی مهمی را از پیش پای جامعه ایرانی برداشتند.
این زنان ادامهدهنده راه قهرمانان راهگشای تاریخ معاصر مبارزات میهن، مجاهدین و فداییان نامدار همچون مرضیه اسکویی، فاطمه امینی، مهرنوش ابراهیمی، بهجت تیفتکچی، فروزان عبدی، فضیلت علامه، ثریا ابوالفتحی، مادر کبیری، طاهره طلوع و هزاران هزار زن قهرمان دیگر هستند که بهدنبال اشرف زنان مجاهد و مبارز این میهن، پا به عرصه نبرد با فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران نهادند.
و اینک طلایهداران قیام بزرگ مردم ایران در نبرد برای آزادی، پیشرفت و عدالت اجتماعی شدهاند.
زنانی از چهارگوشه ایران!
از آذربایجان گرفته تا بندرعباس و از خوزستان و بلوچستان گرفته تا مشهد و خطه شمال و اصفهان و تهران و کردستان و سمنان و دیگر استانهای کشور.
جایگاه زنان در قیام
نقش زنان ایرانی در قیام، اینک فراتر از مرزهای ایران، در دیگر نقاط جهان نیز بهعنوان یکی از ویژگیهای چشمگیر جامعه شورشی ایران، به ثبت رسیده است. اخیراً تلویزیون اسکاینیوز در یک گزارش ویژه، برنامهای به همین مناسبت پخش کرد. در گزارش اسکاینیوز آمده است:
« زنان ایرانی در بیش از ۸۵۰حرکت اعتراضی در گوشه و کنار ایران شرکت داشتهاند.
زنان برخلاف تهدیدها و خطرهایی که متوجه آنهاست در اکثر تظاهرات پیشتاز بودهاند.
دانشجویان دختر طی سال گذشته در بیش از ۳۰۰حرکت اعتراضی دانشجویی شرکت داشتهاند.
در استان خوزستان در جنوب غرب ایران زنان ایرانی در حرکتهای اعتراضی کارگری بهویژه در شهرهای اهواز و شوش مشارکت داشتند.
برجستهترین حرکتهای اعتراضی زنان در خرمشهر بود که طی ماههای ژوئن و اوت گذشته بهخاطر بیآبی برگزار شد.
در استان بوشهر بهطور خاص در برازجان، بهعنوان دومین شهر بزرگ این استان، اعتراضهایی بهخاطر آب آشامیدنی برگزار شد. در این تظاهرات نیز زنان علیه کمبود آب در فصل تابستان جلودار تظاهرات ضدحکومتی بودند».
در ادامه گزارش آمده است: «در شهر کازرون واقع در استان فارس در جنوب ایران هزاران نفر در ماه مه گذشته دست به تظاهرات زدند. در این تظاهرات نیز زنان شجاع در اعتراض به طرح تقسیم شهر توسط رژیم در مقابل نیروهای سرکوبگر رژیم و خودروهای سرکوبگران ایستادند.
همچنین در اصفهان واقع در مرکز ایران کشاورزان در آوریل گذشته بهمنظور دریافت حقآبه از زاینده رود روزهای پیدرپی دست به تظاهرات زدند. عناصر سپاه پاسداران رژیم کنترل آبهای زاینده رود را به دست خود گرفتهاند.
بر خلاف حضور عناصر امنیتی، مشارکت فعالان زن در این تظاهرات بسیار گسترده بوده است.
دامنه تظاهرات و اعتراضات زنان به استانهای شرقی ایران نیز کشیده شده است. آنها در شهرهای مشهد و رشت در اعتراض به پولهای به سرقت برده شده خانوادههایشان توسط مؤسسههای مالی رژیم از جمله نهادهای مالی سپاه پاسداران رژیم دست به تظاهرات زدند.
نقش زنان در تظاهراتی که خواهان تغییر رژیم ایران و نابودی استبداد و دیکتاتوری است هنوز ادامه دارد».
پیشتازی زنان در عرصههای رهبری
یکی دیگر از جلوههای نوین قیام، حضور گسترده زنان روستایی و کشاورز اصفهانی در حرکتهای اعتراضی یکساله اخیر ایران است. زنان ورزنه و خوراسگان در تظاهرات اعتراضی مستمری که برای احقاق حقآبه خود برگزار میکنند، حضوری صرفاً نمادین ندارند، آنها اغلب در صف اول تظاهرات قرار میگیرند، در سخنرانیها سهم مشخصی برعهده دارند و نکاتی که مطرح میکنند، عموماً رادیکالتر از دیگر سخنرانان است و البته صریحتر و بیپردهتر.
زنان جنوب شهر تهران نیز ویژگیهای مشابهی در قیام از خود نشان میدهند، کما اینکه زنان شهرهایی مانند بندرعباس نیز بهرغم فرهنگ نسبتاً بسته منطقه، اکنون نقشی غیرقابل انتظار در اعتراضهای شهری و شورشهای خیابانی برعهده دارند.
اکنون زنان اعم از شهری و روستایی، فارغ از تمامی جلوههای طبقاتی خویش، دوشادوش هم، نقش جلوداران قیام را برعهده گرفتهاند. امری که برای هر ناظر خارجی حیرتانگیز و برای هممیهنان، غرورانگیز است.
این در حالی است که زنان در امر رهبری سیاسی جنبش نیز نقشی پیشتاز به دوش میکشند، شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران اساساً از زنان تشکیل شده است. رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران که نقش رهبری دوران انتقال را به عهده دارد، یک زن است؛ مریم رجوی.