نمایشهای جمعه در سراسر کشور، صحنهٔ کر هماهنگ وحشت امامجمعههای خامنهای و عرصهٔ زوزههای وحشت و هرزهدراییهای آنها علیه مجاهدین و قیامکنندگان بود.
امام جمعههای خامنهای در این کر هماهنگ، بر اساس خط دیکته شده، چند محور را در سخنانشان تکرار کردند. نخست آنکه کوشیدند با همدردی و با همراه نشان دادن خود با مردم بهستوه آمده و اینکه گویا رژیم با انتقاد آرام مخالفتی ندارد، بین آنها با قیامکنندگان تفکیک قائل شوند. آنها قیامکنندگان را اشرار مینامیدند و از نیروهای سرکوبگر بهخاطر سرکوب و کشتار تقدیر و تشکر میکردند.
ابراز وحشت ناگزیر در اظهارات مقامات نظام
اما نکتهٔ قابل توجه این بود که بهرغم آنکه آشکار بود که به آنها خط داده شده که تا میتوانند با سیلی صورت نظام را سرخ کنند و بر بوق پیروزی بدمند، اما هراس و وحشت از قیام، قیامی که رژیم را تا لبهٔ پرتگاه سرنگونی برد، خود را بر آنها تحمیل کرده و در اظهاراتشان کاملاً نمایان بود.
آخوند خاتمی ضمن سوزوگداز نسبت به مجاهدین و ذکر مصیبت ۱۷هزار کشته، با وحشتزدگی گفت: «خودشان میگویند ۳سال برنامهریزی کرده بودند، آدمهایشان را در خارج آموزش داده بودند، در داخل آموزش داده بودند...» و بعد عربده میکشید «امنیت را سلب کردند، هزاران میلیارد تومان خسارت زدند، همه سلیقههای داخل نظام می گفتند باید مقابل اشرار بایستیم
اینها باغی هستند اینها محارب هستند، باید خانه به خانه تعقیبشان کرد و آنها را به مسئولان معرفی کرد و باید بهاشد مجازات برسند».
آخوند علمالهدی نماینده و امام جمعهٔ خامنهای در مشهد هم با اعتراف به این که بدنهٔ قیام را جوانان محروم حاشیههای فقرزدهٔ شهرها تشکیل میدادند، گفت: «مردم مستضعف فقیر دچار مشکل معیشتی در حاشیه شهرها، این بندگان خدا آمدند اعتراض کنند دشمن آمد بر موج اعتراض آنها سوار شد پیادهنظام خودش را آورد بهمیدان».
برخی امام جمعهها و مهرههای رژیم این قیام را جنگ ۸ساله و شرایط شکست رژیم در جنگ مقایسه کردند؛ آخوند حسینی همدانی امام جمعهٔ خامنهای در کرج اظهارات خامنهای مبنی بر پذیرش مسئولیت افزایش قیمت بنزین را با پذیرش مسئولیت شکست جنگ توسط خمینی مقایسه کرد و گفت: «این فتنه اخیر نیز جامزهری بود که رهبر معظم انقلاب در آن لحظه نوشیدند و... با این بیانات امنیت کشور حفظ و از سقوط مجلس و دولت جلوگیری شد».
و آخوند طباطبایینژاد امام جمعهٔ خامنهای در اصفهان، وحشتزده از اینکه اگر در حمله به مراکز سرکوب رژیم، سلاح بهدست قیامکنندگان میافتاد چه میشد، خواستار آن شد که «جلو حمله بهمکانهای نظامی گرفته شود».
ابراز وحشت، محدود بهجمعه بازارها نبود؛
پاسدار علی فدوی جانشین سرکردهٔ کل سپاه پاسداران، قیام را با صحنههای عملیات کربلای۴که در آن رژیم تلفات سنگینی داد و شکست سختی خورد مقایسه کرد و گفت: «ما بهواقع ۴۸ساعت جنگ کردیم».
علی ربیعی، سخنگوی دولت آخوند روحانی، در مورد قیامکنندگان هراسان میگفت: «هدفدار میرفتند به سراغ مراکز نظامی و امنیتی... جریان را راه میانداختند و به خانههای تیمی خودشان حرکت میکردند».
حسامالدین آشنا مشاور روحانی و معاون سابق وزارت اطلاعات نیز این قیام را با عملیات کبیر فروغ جاویدان که لرزهٔ سرنگونی بر پیکر رژیم افکند مقایسه کرد و گفت: « خیال کردند عملیات فروغ جاویدان۲را کلید زدهاند ولی حالا بهخوبی فهمیدند که در واقع عملیات مرصاد۲کلید خورده است».
اما واقعیت سهمگین قیام را مهرههایی که در صحنه حضور داشتهاند و با توفان شعلهور خشموکین مردم مواجه شدهاند، بیان کردهاند. از جمله سرکردهٔ عملیات بسیج سپاه پاسداران خامنهای، پاسداری بهنام آبنوش بیان کرده و میگوید: «هماهنگیهای عجیبو غریبی در فتنه جاری شکل گرفته و فقط منتظر یک جرقه بودند تا کشور را نابود کنند». وی سرنگون نشدن رژیم بر اثر قیام را معجزه میداند و میگوید: «معجزهها را در فتنه و انقلاب دیده بودم اما این فتنه، فتنه دیگری بود... بهعنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد».
البته در اینکه آیا این خدا بود که رژیم را نجات داد یا چیز دیگر، جای بحث است، اما در اینکه رژیم همچون آخرین مرحله جنگ ۸ساله و همچون عملیات فروغ جاویدان تا لبهٔ پرتگاه سرنگونی رفته، بهنظر میرسد که حداقل در خود رژیم، روایتها متواتر است.
نتیجهگیریها و پیامدها
اکنون اگر از این منظر به قیام و آنچه که طی این یک هفته بر میهن ما گذشت نگاه کنیم، حقایق تعیینکننده و مهمی را درمییابیم که میتواند ما را در دیدن روشنتر افق آینده یاری کند.
- رژیم در جلوگیری از قیام شکست خورد. این نه یک شکست معمولی، بلکه یک شکست استراتژیک است با معانی و پیامدهای استراتژیک خود. چرا که در این قیام عنصر غافلگیری در کار نبود. افزایش قیمت بنزین در تاریخ ۳۰شهریور در جلسهٔ سران سه قوه، تصمیمگیری شد و بهتأیید و امضای خامنهای رسید. مجلس در روز ۱۵مهر این تصمیم را در یک جلسهٔ غیرعلنی پشت درهای بسته مورد بحث و بررسی قرار داد. در این جلسه پاسدار فدوی جانشین سرکردهٔ کل سپاه حضور یافت و در اطراف این قضیه توضیحاتی داد. روشن است که توضیحات پاسدار فدوی حول این بوده که آیا نیروهای سرکوبگر رژیم قادر هستند با تنش و تشنج ناشی از این اقدام مقابله و واکنشهای احتمالی را کنترل کنند یا نه؟ روشن است که تأخیر دو ماهه در اجرای این تصمیم و نهایتاً اعلام آن کاملاً حساب شده بوده و تا آنجا که بهرژیم برمیگردد، برای آن زمینهسازی مکفی صورت گرفته بود. از جمله رژیم از یک هفته پیش از اعلام افزایش نرخ بنزین نیروهای سرکوبگر خود را بهحالت آمادهباش درآورده و آنها را در اطراف پمپبنزینها مستقر کرده بود. اما بهرغم همهٔ این تمهیدات، انرژی عظیم انفجاری قیام، تمامی تدابیر سرکوبگرانهٔ رژیم را درنوردید و رژیم آخوندی را مبهوت و هراسان بر جای گذاشت.
- رویارویی قهرآمیز با رژیم بهگفتمان مسلط تبدیل شد. این مردم سراسر کشور بودند که یکپارچه در خیابانهای همهٔ شهرها روان شدند و فراتر از بحث بنزین و افزایش نرخ آن، خروش سرنگونی نظام و مرگ دیکتاتور را در همه جا طنینانداز کردند و همهٔ مظاهر سرکوب و غارت رژیم را بهآتش کشیده و درهم کوبیدند.
- آمادگی حداکثری جامعه برای قیام و برای سرنگون کردن قهرآمیز رژیم حاکم، بر همهٔ بحثها و قیل و قالها در مورد اینکه آیا مردم ایران مرعوب رژیم شدهاند یا برای تغییر رژیم پیرو چه خطمشیای هستند، خط بطلان کشید و آن را بهمثابه یک واقعیت مسلم عینی بهاثبات رساند.
- صحت و حقانیت آنچه رهبر مقاومت دربارهٔ کانونهای شورشی و شهرهای شورشی پیوسته تکرار کرده، دستکم و تاکنون ۱۴۸بار بهاثبات رسیده است.
- از ساعت صفر روز جمعه ۲۴آبان ۱۳۹۸، دفتر و تاریخ ایران ورق خورد و همه چیز در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران دستخوش تغییر و دگرگونی اساسی شد. پس از این مرحله، فارغ از اینکه از این پس قیام چه فراز و نشیبهایی طی کند، دیگر نه رژیم ولایت فقیه، رژیم قبلی است و نه جامعهٔ ایران جامعه دیروز است و هیچ چیز بهعقب برنمیگردد. واقعیت مسلم همچنان که رهبر مقاومت تصریح نموده، این است که: « با کانون ها و شهرهای شورشی قدرتاریخی مردم ایران در نبرد آزادیبخش رقم میخورد».