قیام سراسری و انقلاب دمکراتیک مردم ایران در شانزدهمین روز، گامی جهشآسا بهپیش برداشت، جبهههای جدیدی علیه رژیم گشود و آتش نبرد علیه رژیم جلادان را گسترش داد.
روز شنبه ۹مهر که اولین روز بازگشایی رسمی دانشگاهها بود، برپایی تظاهرات، اعتصاب و تحصن در بیش از ۴۰دانشگاه کشور، نوید آن بود که «سنگر آزادی» توسط دانشجویان شورشی فتح شده و نقشهٔ شوم رژیم برای اشباع دانشگاهها با پاسدار و بسیجی و مزدور شکستخورده است.
از سوی دیگر اعتصاب بازاریان و مغازهداران و کامیونداران در ۳۰شهر کشور، از جمله تقریباً در تمام شهرهای کردستان و برخی دیگر از شهرهای کشور، جبهه دیگری بود که مردم ایران علیه نظام استبدادی فعال کردند.
مردم قهرمان زاهدان که رژیم تلاش کرد روز جمعه خیزش و خروششان را با آتش بیرحمانهٔ تیربار در خون خفه کند، پرشور و رزمنده روز شنبه بهصحنهٔ رزم رویاروی با پاسداران و بسیجیان مسلح شتافتند و درس جانانهٔ دیگری بهاین جنایتکاران دادند.
همان دلیری و رزمندگی مردم زاهدان را در رزم جانانهٔ مردم و جوانان شورشی در تهران و دیگر شهرهای کشور میشد نظاره کرد. در تهران جوانان قیامآفرین که در بسیاری از آنها، زنان و دختران دلاور پیشتاز و راهگشا بودند، رو در روی صفوف پاسداران سرکوبگر رژیم در ۲۰نقطهٔ تهران آتش قیام افروختند و در برخی خیابانها سنگربندی کردند و پاسداران را بهمصاف طلبیدند.
در کازرون، جوانان شورشی، مقر فرماندهی سپاه پاسداران را مورد تهاجم قرار دادند.
بیجهت نیست که آخوندهای هراسان زوزهٔ وحشت سر میدهند که «برخی افراد اغتشاشگر مشخص بود که آموزش دیده هستند و برخی از آنها حتی توان عملیاتی داشتند» (آخوند شریفی ـ امام جمعهٔ آرادان ـ ۸مهر).
قیامکنندگان از تهران تا اقصی نقاط کشور میخروشیدند: «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس میگیریم» خروشی که دشمن زبون، مصداق عینی آن را در ارادهٔ مستحکم و عزم و رزم دلاورانهٔ جوانان شورشی دیده و لرزه ترس بر سراپایش مستولی شده است. یکی از آخوندهای حکومتی نالهٔ وحشت سر میدهد که: «آنها همه چیز را آماده کردهاند و منتظر یک جرقه هستند» (مدرسی یزدی ـ نمایش جمعهٔ یزد ـ ۸مهر).
ایستادگی مردم و رزم دلاورانهٔ قیامآفرینان، تضادهای درونی رژیم را بهطور چشمگیری شدت بخشیده و مخالفتها با خلیفهٔ ارتجاع در درونیترین لایههای حکومتی بالا گرفته است. یک مورد آنکه از پرده بیرون افتاده، بیانیهٔ جمعی از طلاب و مدرسین از حوزههای قم، مشهد و تهران است که در آن ضمن تصریح این نکته که مردم حق دفاع مشروع دارند آمده است: «علی خامنهای، بههیچوجه مجتهد محسوب نمیشود، تا چه رسد بهمرجع تقلید... ابراهیم رئیسی هم چیزهایی را نمیداند و اشتباهاتی را مرتکب میشود که حتی اصاغر طلبه نیز آنها را میدانند» (سایت حکومتی زیتون ـ ۸مهر).
این عبارات در منطق آخوندی نفی مشروعیت خامنهای و گماشتهٔ جلاد او رئیسی است.
با شگفتیهایی که قیام سراسری و انقلاب دمکراتیک ایران در همین چند روز اخیر رقم زده، این سخن رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران مهر اثبات میخورد که: «میتوان و باید این رژیم را با تمام اهرمهای سرکوب و با تمام باندها و دستجات آن سرنگون کرد. میتوان و باید آزادی، دموکراسی و برابری را در ایرانزمین شکوفا کرد» (سخنرانی مریم رجوی در مراسم بزرگداشت شهیدان در اشرف۳ ـ ۶مهر۱۴۰۱).