شرایط سیاسی ـ اجتماعی ایران بنا بر پیشبینیهای مقاومت ایران و برخی از تحلیلگران پدیدههای سیاسی، مهیای یک انفجار غیرقابل مهار بود. خامنهای با مددگرفتن از «نعمت» و «فرصت» کرونا توانسته بود مدتی از تبعات این انفجار بگریزد.
با روی کارآمدن ابراهیم رئیسی این معادله معکوس شد. یا بهتر بگوییم گماشتن رئیسی برای مهار انفجار در حال وقوع بود.
مریم رجوی در سخنرانی ۹مرداد ۱۴۰۱ خود در اجلاس کهکشان مقاومت، تحت عنوان ایران را در آستانهٔ انقلاب و سرنگونی گفت:
«آوردن رئیسی که قرار بود پروژه بقای رژیم باشد، دکل سرنگونی حکومت ولایت فقیه را ظاهر کرد و بهقول مسعود رجوی بارزترین شاخص دوران سرنگونی این رژیم شد».
او همچنین اشاره کرد که «کانونهای شورشی از ۳۰خرداد سال۱۴۰۰ تا ۳۰خرداد امسال برای هموار کردن راه قیامها بیش از ۲۳۵۰ کارزار ضداختناق را در سراسر ایران انجام دادند که ۸۵درصد آن موفق بوده است».
مریم رجوی افزود: «سپاه پاسداران با ترسیم نقشه یکایک شهرها تلاش میکند مناطق قیامخیز و مناطق حامی مجاهدین را تشخیص دهد. بهآنها میگوییم خود را خسته نکنید. مراکز قیامخیز و نقاط جوشش بیوقفه کانون شورشی، تمام کوچهها و خیابانها در سراسر شهرهای ایران است».
در فعل و انفعالات بارور شده با کاتالیزور کانونهای شورشی، دیرزمانی نمیبایست که این پیشبینی «قیام و سرنگونی» بهوقوع بپیوندد. تنها یک آتشزنه کافی بود تا انبار فشردهٔ باروت را منفجر کند. مرگ جانگداز و مظلومانهٔ «مهسا امینی» در شکنجهگاه گشت ارشاد به تاریخ ۲۵شهریور ۱۴۰۱ چاشنی این انفجار بود. تجمعی که با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «میکشم میکشم هر آنکه خواهرم کشت» در مقابل بیمارستان کسری در تهران شکل گرفت، بهسرعت مکان و زمان را در نوردید و سراسر جغرافیای ایران را در برگرفت.
نقشهٔ ایران که در دوران ترکتازی کرونا و ویروس منحوس ولایت در تمام شهرها و استان به رنگ قرمز درآمده بود، یکبار دیگر رنگ قرمز را از سر گذراند اما این بار سرخینهٔ آن از آتش خشم خلق و خون شهیدان قیام الهام میگرفت. قیام سراسری مردم ایران در چهلمین روز، در بیش از ۱۹۷شهر با ۴۰۰ شهید و ۲۰۰۰۰ دستگیری به ثبت رسیده است.
نخستین ویژگی برجستهٔ این قیام استمرار آن است. طی چهل روز بیوقفه و نفسگیر، اعتراضها، اعتصابها و جنگ و گریزهای خیابانی در سراسر ایران ادامه داشته است. از دیگر ویژگیهای آن میتوان به گستردگی قیام و شعلهور بودن آن در کلانشهرها، حضور چشمگیر و تعیینکنندهٔ زنان و دختران شجاع ایرانی در کف خیابان، رادیکالیسم شعارها و تمرکز آن روی سرنگونی، حضور دانشگاهیان و دانشآموزان در آن، جنگ و گریزهای مستمر خیابانی و درافتادن با نیروهای سرکوبگر، مقاومت جانانه و حماسی در زندانها، فعالشدن طیفهای مختلف ایرانیان آزاده در خارج از کشور و ورود آنها به کنشگری سیاسی برای براندازی حکومت و نیز حمایتهای گستردهٔ مردمی و بینالمللی از قیام عنوان کرد. شعارهای «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» اکنون به شعارهای اصلی مردم برای براندازی و مرزبندی با هر نوع شائبهٔ گذشتهگرایی و تندادن به استبداد در هر پوش و بهانه تبدیل شدهاند.
ایرانزمین بیش از هر زمان دیگر دارد همبستگی و همدلی را تجربه میکند؛ این همبستگی چنان ریشه در جان جامعه دوانده است که گویی صحنههای انقلاب ضدسلطنتی در حال بازآفرینی و سفر به روزهای سال۱۴۰۱ هستند. بسیاری از قیامآفرینان در توصیف این روزهای غرورانگیز از کلیدواژهٔ «انقلاب» استفاده میکنند؛ کلیدواژهیی که شیخ آن را به لجنزار ارتجاع آلوده بود و پارازیتهای او در خارج از کشور از شیطانسازیاش فروگذار نکرده بودند.
چهلمین روز قیام سراسری را با بزرگداشت شهیدان سرفراز آن گرامی میداریم و عزممان را برای استمرار آتشین آن تا به زیر کشیدن فرعون عمامهدار جزم میکنیم. بهیاد بیاوریم که زنجیرهیی از «چهلم»ها شاه را به زانوزدن در برابر ارادهٔ مردم ایران وادار کرد. بیگمان شیخ را نیز بر خاک خذلان خواهد نشاند.