هر چه از خروج آمریکا از برجام فاصله میگیریم، گوشههای جدیدی از ضعف و بنبست رژیم برای مقابله با تأثیرات این رویداد بارز میشود و سرنوشت برجام را بیش از پیش در ابهام نگه میدارد. اگر این تحول و رویداد را در تلاقی با توجهات بینالمللی به قیام و اعتراضات مستمر مردم ایران علیه حاکمیت ولایت فقیه ببینیم میتوان نتیجه گرفت درک جهان از شرایط سیاسی ایران به یک بلوغ رسیده است.
خروج آمریکا از برجام ـ اکنون زمان آنکه پرده برافتد
هر چه از تحول خروج آمریکا از برجام فاصله میگیریم، نشانههای جدیدی بارز میشوند. این نشانهها گویای این واقعیت هستند که:
ـ برجام بهعنوان دستاویز بینالمللی برای تقویت مماشات با حکومت ملایان عمل کرد.
ـ دیکتاتوری مذهبی از برجام بهعنوان فرصتی برای گسترش جنایاتش در داخل ایران و منطقه استفاده کرده است.
ـ رژیم از برجام بهعنوان فرصتی برای افزایش حمایتش از منظومههای منطقهیی وابسته به حکومت ولایت فقیه سود برد.
ـ برجام به در بردن حکومت ولایت فقیه از زیرضرب بحران سیاسی و اقتصادی ناشی از توسعهطلبی منطقهیی و غارت و چپاول و سرکوب داخلی فرصت داد.
ـ برجام به رژیم آخوندی برای حفظ پایهییترین و اصلیترین عنصر سرکوب و جنایت و اختاپوس چپاول و غارت بهنام سپاه پاسداران کمک کرد.
ـ برجام به رژیم فرصت داد تا برای حفظ حکومت آخوندی سرمایه و دارایی و منابع ملی و طبیعی ایران را به مماشاتگران پیشکش کند.
ـ قدرتهای جهانی بهخاطر برجام، بر تضاد آشتیناپذیر مردم و مقاومت ایران با حاکمیت ولایت فقیه چشم پوشیدند و حق مردم ایران برای مقاومت در برابر دیکتاتوری را انکار کردند.
به این لیست از دستاوردهای برجام برای نظام آخوندی، میتوان محورهای بیشتری را نیز افزود...اما اکنون باید به لیستی از عواقب این پرونده برای خامنهای و کلیت نظام آخوندی پرداخت. حتماً که امضاکنندگان برجام، سرمست از سکر انعقاد این موافقتنامه، اگر میدانستند که دارند باد میکارند که روزی توفانش به سراپردهٔ دیکتاتوری محاط در دایرهٔ مماشاتگران میافتد، قدری بیشتر در سرنوشت برجام تأمل میکردند.
آنچه اکنون پیش رو میباشد، عیان شدن آثار خروج آمریکا از برجام بر روی رژیم است. سخنرانی وزیر خارجه آمریکا ـ مایک پمپئو ـ در «بنیاد هریتیج استراتژی جدید آمریکا» و محورهایی که سیاست آمریکا برای تحقق آنها در رابطه با رژیم متمرکز خواهد بود نشان از تحولی دارد که مکمل خروج آمریکا از برجام است.
گزینههای حکومت آخوندی: یا رویارویی با جهان یا زهر در جان
اکنون خروج آمریکا از برجام و عواقب و دنبالهٔ آن علیه نظام آخوندی، با محورهایی که وزیرخارجه آمریکا به جهان اعلام نمود، پردهیی دیگر از تبعات تودرتوی برجام را کنار زد. عبارتها و جملههایی از این سخنرانی، بر شناسایی حق مردم ایران برای مقاومت در برابر دیکتاتوری دلالت میکند: «رژیم ایران باید بداند اول کار است... این تحریمها بیسابقهترین تحریمها در تاریخ خواهد بود... باید حقوق انسانی تمامی مردم ایران رعایت شود... مردم ایران جویای آزادی هستند... سران رژیم ایران از زنان ایران میترسند... آمریکا از ماهیت این رژیم خبر دارد... ما دنبال منافع مردم ایران هستیم نه رژیم ایران... ما با مردم ایران همبستگی خود را اعلام میکنیم. مردم ایران میخواهند کشورشان و تاریخ و تمدنشان را پس بگیرند». علاوه بر اینها، رژیم آخوندی در برابر محورهای دوازدهگانهٔ اعلامشده توسط وزیرخارجه آمریکا در بنبست مطلق است. ۲راه بیشتر پیش روی ندارد: یا رویارویی با جهان یا زهر در جان.
بلوغ درک جهان از شرایط سیاسی ایران
این رخدادها، نشان از یک تحول مهم در پایاندادن به مماشات با دیکتاتوری مذهبی آخوندی و نیز نشان از بلوغ فهم جامعه بینالمللی نسبت به واقعیتهای سیاسی و تحولات اجتماعی و فرهنگی چند ماه گذشتهٔ ایران دارد.
قیام و خروش و اعتراض سراسری مردم ایران طی چند ماه گذشته منجر به چنین تحولی در مواضع و خطوط سیاسی بینالمللی علیه رژیم ولایت فقیه شده است. قیام حاکمیت ولایت فقیه را به بنبست کشاند و در سطح منطقه و جهان، چهرهٔ جدیدی از خواست مردم ایران برای سرنگونی حاکمیت دیکتاتوری مذهبی را عیان کرد. از طرفی قیام مردم آشکار کرد که درآمد حاصل از برجام در دست نظام آخوندی حتی یک لیتر آب هم برای مردم ایران گرم نکرد که برعکس، سرمایه و پشتوانهیی برای سرکوب بیشتر و چپاول نجومیتر و توسعهطلبی فراگیرتری برای خامنهای گشت.
آنچه به منافع ایران و مردم آن برمیگردد، سلسله درسهای تاریخی از ۲۸مرداد ۳۲ تاکنون است: «کس نخارد پشت من ـ جز ناخن انگشت من». با استقبال از بلوغ فهم سیاسی جهان از واقعیتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم علیه حاکمیت ولیفقیه، با استقبال از پایان دادن به سیاست سخیف مماشات با ملایان و با استقبال از برچیده شدن پنجههای اختاپوس جنایت و چپاول حاکمیت و ایدئولوژی ولایت فقیه از منطقه، راهحل ایران در دستان مردم و مقاومت ایران است: قیام، اعتراض، شورش، اعتصاب، اتحاد و همبستگی ملی علیه سراپردهٔ نظام و دیکتاتوری قرونوسطایی آخوندی. تمام فرصتهای منطقهیی و بینالمللی هم ناشی از همین عزم و ارادهٔ مردم و مقاومت ایران بوده است. ایران در آستانهٔ هفتهها و ماههای سرنوشتساز واقع شده است.