در شناخت سیاستگذاریِ دولتها همواره باید به اولویتهای برنامهریزی و صورت مسألهٔ اصلی دولت در بودجهبندی سالانه جهت پیشبرد اولویتها توجه کرد. اینها اصل سیاست راهبردی هستند. بنابراین تخصیصهای هر بودجهٔ سالانه، بیانگر اولویتهای هر دولت هستند.
این وضعیت وقتی به رژیمهای دیکتاتوری و خاصه دیکتاتوری مذهبی ـ جنسیتیِ آخوندها میرسد، ضریب چند برابر مییابد؛ چرا که در این رژیم، تخصیصهای بودجه بهطور عمده به نیروهای نظامی، به نهادهای مذهبی و ارگانهای حافظ نظام داده میشود.
بیسبب نیست که مردم ایران از سیاست تبلیغاتی نظام ملایان متنفرند؛ چرا که ریا و سالوس و دجالگری و دروغ در این تبلیغات، حربههای زنگزده برای پوشاندن اصل ماجرا و بنیاد سیاست در بودجهبندی و اولویتها در بودجه است.
اگر به تنظیم بودجه در دولتهای نظام آخوندی طی چهار دههٔ گذشته دقت کنیم، شاهدیم که جهتگیریِ اختصاص بودجه و تقسیمبندی آن با یک هدف عمده یعنی «حفظ نظام» و تأمین هزینهٔ آن با اختصاص بودجهٔ کلان به «غارت» و «سرکوب» صورت میگیرد؛ طوری که اگر بودجهٔ اختصاص داده شده به غارت و سرکوب و مؤسسههای پیشبرندهٔ آنها را از بودجهٔ کل سال کسر کنیم، تنها بخش ناچیزی برای خارج از دوایر حکومتی و عمران و حقوق اقشار مردم باقی میماند. حتی در این بودجهبندیها همواره یکی از قربانیان، آموزش و پرورش کشور است.
تناقضهای تخصیص و منابع تأمین بودجهٔ سال۱۴۰۱ آنقدر برجسته و آشکار است که از همان روز ۲۱آذر که به مجلس ارتجاع ارائه شد، دعوا و کشمکش باندی توأم با اعترافات و هشدارها صحن مجلس را پر کرد. جوهر این اعترافات و هشدارها البته با هدف مصون نگهداشتن نظام از خشم جامعه و مردم است. چرا که بین رژیم آخوندی و مردم ایران، موضوع بودجه هم یکی از صحنههای تعارض و تعمیق تضاد شده است.
اکثریت مردم ایران محتاج تأمین کف زندگی مثل آب، نان، کار، شغل و احتیاجات زنده ماندن هستند، ولی بودجهبندی دولت قسم خورده به ولیفقیه، هر چه لاکچریتر کردن بنیادهای سرکوبگر، غارتگر و فاسد مذهبی وابسته به حکومت است.
نگاهی به اختصاص بودجه و تقسیم موضوعیِ آن برای سال۱۴۰۱ گویای اولویتهای خامنهای و حاکمیت آخوندی لااقل تا یک سال آینده است. در این تقسیم موضوعی، شاهدیم که جمع بودجهٔ اختصاص داده شده به ۶استان محروم کشور از جمع بودجهٔ نهادهای مذهبی حکومتی، ۱۷۵۹میلیارد کمتر است!
اعداد و ارقام زیر و حاصل جمعشان، علت این اختلاف و هدف دولت را از اولویتهای بودجهٔ سال۱۴۰۱ شرح میدهند:
مؤسسه نشر آثار خمینی ۷۷.۳ میلیارد تومان
ستاد اقامه نماز ۳۰میلیارد تومان
جامعهالمصطفی ۵۷۶.۹ میلیارد تومان
دانشگاه اهل بیت ۲۷میلیارد تومان
مرکز خدمات حوزههای علمیه ۲۸.۸ میلیارد تومان
شورای سیاستگذاری ائمه جمعه ۹۸میلیارد تومان
دفتر تبلیغات اسلامی حوزهٔ علمیه قم ۲۲۹میلیارد تومان
شورای عالی حوزههای علمیه ۸۷۹میلیارد تومان
سازمان تبلیغات اسلامی ۷۲۹۸میلیارد تومان
ستاد امر به معروف و نهی از منکر ۵۷.۴ میلیارد تومان
حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ۲۷۶.۹ میلیارد تومان
و بودجهٔ ۱۳ نهاد مذهبی و سرکوب دیگر که مجموعشان ۱۱۶۵۱میلیارد تومان است.
اکنون این عدد را با بودجه اختصاصی به ۶ استان محروم کشور شامل اردبیل، لرستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، کهگیلویه و بویر احمد و ایلام مقایسه میکنیم: ۹۸۹۲میلیارد تومان.
مشاهده میشود که رژیم از یکطرف بودجهٔ غارت کردن برای نهادهای مذهبی تصویب نموده است و از طرفی بودجهٔ جنگ و سرکوب علیه مردم ایران.
لایحهٔ بودجهٔ انقباضیِ سال۱۴۰۱ دولت دستنشاندهٔ خامنهای را باید شرح مختصات فعلی جامعه علیه کلیت نظام دانست. خامنهای در اردیبهشت ۱۳۹۹ گفت چاره مشکلات کشور در دولت جوان حزباللهی است. اما تنشهای کشدار مجلس ارتجاع بر سر بودجهٔ ۱۴۰۱ و اعداد و ارقام اشاره شده در بالا، گویای تعبیر درست این لایحه به بیانیهٔ غارت و سرکوب میباشد. خامنهای و دولت و مجلس دستنشاندهاش باز هم با تعمیق شکاف طبقاتی از طریق بودجهٔ سال آینده، از یکطرف تلاش دارند دیوار قلعه حفظ نظام را قطورتر کنند و از طرف دیگر با این بودجه، اعتراف میکنند که در صحن جامعهٔ ایران فقط طرد و نفی نظام جریان یافته است. عواقب این بودجه بهطور صریح نشانی میدهند که هر تحولی هم، این شکاف و این طرد و نفی را عمیقتر و بازگشتناپذیرتر خواهد کرد.