در این هفته یک مستندساز امنیتی و اطلاعاتی رژیم در تلویزیون حکومتی (۵تیر) در بارهٔ اوضاع و احوال کنونی نظام ولایت گفت: «ما شبیه سال ۶۰ هستیم یعنی بدترین سال به نظر من در تاریخ انقلاب. ۳۰خرداد ۶۰ مجاهدین اعلام جنگ مسلحانه میکنند میریزند تو خیابون... ۸ تیر، شروع میکنند به شورای قضایی را ترور کردن که شهید کچویی رئیس اوین در خود زندان اوین امنیت ندارد، ۱۰۰ هزار نفر اعضای سازمان مجاهدین خلق مسلح میریزند توی خیابون... اتاق محسن رضایی فرمانده اطلاعات سپاه که آن زمان نقش وزارت اطلاعات را دارد و اتاق فرمانده اطلاعات سپاه را میزنند. این کجاست این تو تهران است، تو اصفهان است، تو شیراز است».
مستندساز امنیتی سپس این سؤال را مطرح میکند که آیا وضعیت کنونی نظام از آن زمان بدتر است؟ و در تکمیل پاسخ منفی مجری، میگوید: «آن زمان ۲سال از انقلاب گذشته بود الآن جمهوری اسلامی عمرش ۴۵ساله است».
در خصوص استناد مستندساز اطلاعاتی به ۴۵سال سرکوب و قتلعام، نکته قابل توجه این است که خود او در مصاحبه با اعتماد آنلاین ۲۷تیر ۱۴۰۲ استمرار تهدید اصلی نظام طی۴دهه را مستند کرده و میگوید: «سیاستهایی در تلویزیون در دهه ۷۰ بود که دیگر درباره مجاهدین حرف نزنید اینها تمام شدند. [اما دیدیم که] دهه ۸۰ خودشان را در افکار عمومی کاملاً بازسازی کردند. مسأله انتخابات ۹۶ چه بود؟ دهه ۹۰ میداندار بود. شما ببینید مسأله انتخابات سال ۹۶ چه بود؟ اعدامهای ۶۷».
دژخیم موگویی در همان مصاحبه راجع به خطر قیام و تهدید اصلی نظام نتیجهگیری میکند: «جریانی با ۴۰۰هزار نیروی برانداز هر اعتراضی را میتواند به قیام تبدیل کند. . حتماً کسی که در سال ۶۰ اعدام شده، در مرصاد یا رخدادهای مختلف کشته شده، خانوادهیی دارد و اینها انگیزه بیشتری دارند برای براندازی نظامی که بچهاش را کشته است... شما ممکن است عضو سازمان باشید یا در درگیری کشته یا اعدام شوید. خب شما پدر دارید، مادر دارید، خانواده دارید، پسردایی دارید، پسرعمه دارید، دوست دارید. یک حلقه ارتباطی آدمها با شما دارند. این یک عددی میشود».
وی با یادآوری ریشههای مجاهدین در شهرهای مختلف، میافزاید: «حالا من یک مثال دیگر بزنم خیلی جالب. ما در استان لرستان دو شهر داریم بهنام ازنا و دورود. من اهل آنجا هستم. هیچ وقت در ازنا شلوغ نمیشود. اما در «دورود» که ۱۵کیلومتر بیشتر با ازنا فاصله ندارد، وقتی شلوغ میشود هفت هشت تا کشته میدهد. دلیلش چیست؟ دلیل اصلیاش این است که دورود اعدامیدههٔ ۶۰ دارد و آنجا ملتهب است. یعنی در آنجا بستر لازم وجود دارد. آنجا حداقل هفت هشت ده تا اعدامی در اول همان دههٔ ۶۰ دارد. به نظر من چون آنجا بستر وجود دارد، انگیزه برای براندازی وجود دارد. چرا؟ چون هزینه دادند. پس آدمهایی که در دهه ۶۰ بهزعم خودشون بهدرست هزینه دادند، اینها انگیزه بیشتری برای براندازی دارند. اینها میتوانند در تهران زودتر از بقیه بیایند بیرون. میتوانند اعتراض را تبدیل به اغتشاش کنند».
البته دژخیم مستندساز امنیتی، خیلی هم غیب نگفته است! زیرا در سال ۶۷ که خمینی ملعون در حکم قتلعام مجاهدین نوشت در اعدام آنها «وسوسه و شک و تردید» نکنید، منتظری قائممقام خمینی که چند مدار بالای سر خامنهای و همهٔ آخوندهای حکومتی قرار داشت، به او هشدار داد و نوشت «مجاهدین خلق اشخاص نیستند، یک سنخ فکر و برداشتند، یک نحو منطقند... با کشتن حل نمیشود، بلکه ترویج میشود».
نکتهٔ آخر اینکه، وقتی خمینی ملعون با حکم قتلعام مجاهدین، نتوانست مجاهدین را بهعنوان تهدید اصلی نظام نابود کند، آیا بگیر و ببندها و اعدامهای رژیم در باتلاق بحرانهای کنونی (۱۳۷۰ اعدام در دوره پزشکیان) خواهد توانست تهدید اصلی و خطر قیام و سرنگونی را از میان بردارد؟
پاسخ، با خوانندگان.