در حالی که تشت رسوایی بازیهای اینترنتی برای مطرح کردن و بالا کشیدن بچهٔ شاه و تبلیغ برای سلطنت از طریق حسابهای جعلی و بازدیدکنندگان و فالورهای تقلبی با صدای بلند فرو افتاده، بچهٔ شاه شروع به دمیدن در حباب پوشالی دیگری کرده است.
وی با رونمایی از یک تارنما با عنوان سرقت شدهٔ «ایران را پس میگیریم»، ادعا کرد این «سامانه شاهراهی است برای بسیج و سازماندهی نیروها».
بچهٔ شاه هیچ توضیحی در مورد حبابهای قبلی، مانند جورج تاون، ققنوس، مونیخ و بادکنکهای ترکیده دیگر نداد. اما شعر صائب تبریزی شاید بتواند تصویرگر این قبیل حبابهای پوشالی چند لایه باشد:
دنیا چو حباب است و لیکن چه حباب
نی بر سر آب، بلکه بر روی سراب
آن هم چه سراب، آنکه بینند به خواب
وان خواب چه خواب، خواب بد مست خراب
در چنین خواب و خیال آشفتهیی، بچه شاه روز ۱۱مهر در یک مصاحبه سفارشی در شورای روابط خارجی آمریکا ادعا کرد که حباب سامانه جدیدش طی ۲۴ساعت بیش از یک و نیم میلیون بازدید کننده داشته است. او همچنین بهنحو مسخرهیی مدعی شد که به درخواست او برای اولین بار طی ۴۶ سال گذشته جشن مهرگان در ایران در وسیعترین مقیاس ممکن برگزار شده است! بچهٔ شاه در یک تقلب ننگین دیگر برای جذب مأموران امنیتی و نظامی رژیم که در حقیقت جذب خودش توسط آنهاست، مدعی شد که ۶۰ هزار نفر از عوامل رژیم به او اعلام پیوستگی کردهاند.
در مورد فیل هواشدهٔ جدیدش هم، فضاحت تقلب و جعل چنان بود که کاربران شبکههای اجتماعی با انتشار پستها و کلیپهای فراوان، همراه با دادههای فنی و مستند، نشان دادند که هر نفر میتواند دهها و صدها بار دکمهٔ «رای» به بچهٔ شاه را بزند!
در ردیف این رخدادها، خبرهای دستگیری برخی از نزدیکان بچهٔ شاه مانند قانعیفر، توسط پلیس آمریکا به جرم رابطه با سپاه (مهر۱۴۰۴) و کامبیز کاراندیش به جرم قاچاق انبوه کوکائین به ارزش ۲۳میلیون دلار از آمریکا به کانادا (مرداد۱۴۰۴) و اجرایی شدن دادگاه فلوریدا برای رسیدگی به جنایات پرویز ثابتی، سردژخیم ساواک خونریز شاه، تشتهای رسوایی دیگری بود که پیدرپی با صدای گوشخراش فرو افتادند.
بازیهای ساواکی ـ سپاهی حول بچهٔ شاه و تبلیغات ارتجاعی استعماری که هموطنانمان در جریان قیامهای سال ۱۴۰۱ شاهدش بودند، با چماقداری و تفرقه اندازی علیه تظاهرات و قیام، ثمرهاش در نهایت به کیسه دیکتاتوری آخوندی ریخت.
محتوای تمامی این بازیها برای مطرح کردن و بالا کشیدن بچهٔ شاه و تبلیغ برای سلطنت در مقابله با آزادی و استقلال وطن و انقلاب دموکراتیک مردم ایران با چراغ راهنمای «نه شاه نه شیخ»، درست مانند فرمها و روشهایش، سراپا جعلی و تقلبی و دروغ و وارونهگویی است.
بهعنوان نمونه، نئو فاشیستهای بازمانده از دیکتاتوری شاه برای رضاشاه لقب جعلی «پدر ایران نوین» را به کار میبرند، اما حقیقت این است که او «پایهگذار اختناق نوین» ایران است: یک دستگاه بهشدت متمرکز برپایه شکنجه، زندانهای مخوف و قتل مخالفان.
بنیادگذاری زندان قصر، رواج دادن شکنجه، کشتار مخالفان در ابعاد گسترده، ممنوع کردن فعالیت سیاسی و دادن قدرت فوقالعاده به یک سردژخیم (سرپاس مختاری)، همه عناصری است که دیکتاتوری دهشتناک یک قرن اخیر بر پایه آنها رشد کرده است: از قصر به اوین رسیده است، از سرپاس مختاری به ثابتی و لاجوردی و از شهربانی رضاشاهی به ساواک شاه، و وزارت اطلاعات خمینی و خامنهای.