728 x 90

پرسش مردم ایران: نیروی انتظامی؛ «بی‌شرف» یا «مهربان» ؟

نیروی انتظامی؛ «بی‌شرف» یا «مهربان»؟
نیروی انتظامی؛ «بی‌شرف» یا «مهربان»؟

این چه حکمتی‌ست که رئیس مجلس و وزیر خارجه رژیم ملایان تقدیر از نیروی انتظامی را با آن شداد و غلاظ ایراد می‌کنند؟ چرا در هیچ سالی چنین سخنانی در وصف «مهربانی» و «خدمتگزاری به مردم» به‌‌مناسبت روز نیروی انتظامی صورت نمی‌گرفت؟

به‌راستی حاکمیت، خود را در چه شرایطی احساس می‌کند که لازم دیده از اصلی‌ترین نیروی رودررو با مردم، قدردانیِ ویژه کند؟ حتی هنگام قیام‌ها ــ از ۸۸ تا ۱۴۰۱ ــ که نیروی انتظامی مشغول کشت‌وکشتار هزاران تن از معترضان و مفقود کردن برخی از آنان[با شیوه‌های مهربانی و خدمتگزاری] بود، چنین قدردانی از آن صورت نگرفت.  

 

در «روز نیروی انتظامی»، هم قالیباف و هم عراقچی در باب «مهربانی‌»های قوای انتظامی نظام با مردم و «رسیدگی به مشکلات مردم» داد سخن دادند. و همه‌ی این «مهربانی»ها و «رسیدگی»‌ها، در انتهای اظهارات‌شان به «سپاس از حفظ اقتدار نظام» توسط نیروی انتظامی انجامید. نتیجه‌گیری‌شان هم به این تکلیف برای این نیرو انجامید که «مردم باید حضور نیروی انتظامی را احساس کنند»! آن زمینه‌چینی‌ها برای این نتیجه‌گیری است.

 

قالیباف و عراقچی ــ و هر کارگزار نظام ــ با این تعریف و تمجیدها، خود را در عداد نیرویی قرار دادند که شناسنامه، مشخصه و تاریخچه‌اش نزد اکثریت مردم ایران «بی‌شرف، بی‌شرف» است.

چند هفته پیش بود که وحوش «مهربان» و «خدمتگزار» نیروی انتظامی در قزوین، یک دست‌فروش بی‌پناه را کنار خیابان  و در منظر مردم، به زیر مشت و لگد گرفتند و تحقیر و بی‌حرمتی کردند. میلیون‌ها ایرانی هم خشم و تنفر خود را علیه نظام و نیروی «مهربان» و«حافظ اقتدار» آن ابراز داشتند. همین چند هفته پیش بود که خراب کردن خانه‌های مردم در سایه حمایت و اقدام نیروی جنایت‌پیشه‌ی انتظامی، موجب همبستگی میلیون‌ها ایرانی در شبکه‌های اجتماعی علیه منش درنده‌خوی حافظان حاکمیت ملایان شد. نمونه‌های بی‌شمار دیگر نیز در حافظه‌ی مردم ایران ثبت شده است.  

 

گذشته از به ابتذال کشاندن واژه‌ها و مفاهیم توسط ولی فقیه، کارگزاران و دستگاه تبلیغاتیِ نظام ــ که از ایدئولوژی ابتذال‌گرایشان ناشی می‌شود ــ اصل مطلب این است که چنین اظهاراتی در وصف نیروی انتظامی را باید به موقعیت کنونی حاکمیت ربط داد تا به جوهر و علت آن دست یافت.

حاکمیت آخوند‌ها در پساجنگ و پساماشه، در متزلزل‌ترین وضعیت عمر خود، از نظر اجتماعی و بین‌المللی به‌سر می‌برد. در درون نظام هم وضعیت به‌حالت انفجاری رسیده است. با تحول جدید مبنی بر پذیرش طرح دونالدترامپ در مورد غزه توسط حماس، شکست استراتژیک و انزوای حاکمیت، شتابی غیر قابل قیاس با حتی قبل از فعال شدن مکانیسم ماشه گرفته است. اوج‌گیری بحران اقتصادی و معیشت بعلاوه‌ی صعود هندسی قیمت دلار، به کوره‌ی انفجاری، جامعه می‌دمد.  مجموع این ۵مؤلفه، حاکمیت را در انتخاب ۲موقعیت قرار داده است؛ پذیرش جنگ یا گرفتار شدن در قیامی انفجاری که بس‌ متفاوت با قبلی‌ها خواهد بود.  

 

در چنین موقعیت نظام ا‌ست که اظهارات بی‌سابقه و غیرمترقبه‌ی قالیباف و عراقچی درباره‌ی ویژگی‌های یکی از جنایت‌کارترین نیروهای حافظ نظام، با هدف شاخ و شانه کشیدن برای مردم ایران انجام می‌شود. تقدیرهای این‌چنینی از نیروی انتظامی ــ که اولین‌بار صورت می‌گیرد ــ از منظر ولی فقیه و کارگزاران آن، این معنی را ساطع می‌کند که قیام انفجاریِ جامعه، از رگ گردن به پیکر نظام نزدیک‌تر است. چندان بی‌سبب با این وضعیت و موقعیت نیست که عارف معاون رئیس جمهور هم انگار از خواب وحشت پریده باشد، بی‌مقدمه و هول‌شده می‌گوید: «ایران دموکراتیک‌ترین کشور دنیاست»! در همین یک عبارت کوتاه، آن‌قدر سفاهت و بلاهت به‌هم تنیده شده است که برخی رسانه‌های حکومتی هم از وی خواستند «لطفاً آقای عارف فقط یک شاخص دموکراتیک بودن را بدهد». بر همین سیاق، اکثریت مردم ایران از قالیباف و عراقچی می‌خواهند که فقط یک نشانه از «مهربانی و خدمتگزاری به مردم» توسط نیروی انتظامی را بدهند! چون در حافظه‌ی مردم ایران از این نیرو و برادران سپاهی‌ و بسیجی‌اش، جز صفت «بی‌شرف، بی‌شرف»، نشانی دیگر نیست.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f62c8d24-80b9-481f-9fd5-be00c50be0df"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات