728 x 90

در آینهٔ بودجه؛ ساختار رانت و فساد

ساختار رانت و فساد
ساختار رانت و فساد

یک ایران هست با یک دنیا مشکل معیشتی، بیکاری، گرانی، تورم، مسکن، ترک تحصیل، مهاجرت و فریادهای مداوم اقشار صنفی و اجتماعی.

یک ایران هست با انبوهی صاحب ارگان، دفتر، کمیسیون، کمیته، نهاد، سپاه، دولت، مجلس و قضاییه که تمام دارایی‌ها، سپرده‌ها، مخازن، معادن، طبیعت، بانک‌ها و بودجه‌بندی‌ها دست‌شان است.

تا همین مهر ۱۴۰۴، کارنامه‌ی هر دو ایران گواهی می‌دهند که ایران اولی فقط دادخواه است و ایران دومی، سرزمینی اشغال‌شده.

به‌راستی این‌همه ارگان با دریایی از امکانات و پول، مشغول چه کاری در ایران هستند؟ اولویت اینان چیست؟ بودجه‌هایی که دولت‌به‌دولت و سال‌به‌سال تنظیم و تصویب می‌کنند، خرج چه می‌شود؟

 

روزنامه حکومتی خراسان در شماره‌ی ۱۳ مهر ۱۴۰۴ در زیر عنوان «بودجه‌نویسی سر خرمن!»، نوشته است:

  «در طول چند دهه گذشته برنامه‌ها و برنامه‌ریزی‌ها برای عمل نشدن بوده. می‌دانیم اگر برنامه‌ای نوشته شود ممکن است فرمالیته باشد و اجرای آن جامه عمل به تن نخواهد کرد. اگر به‌تمامی برنامه‌های توسعه کشور نگاه کنیم، همواره به‌مثابه سنگ‌های بزرگی بودند برای نزدن، برای عملی نشدن. اگر بنا نبوده و نیست محقق شوند چرا نوشته می‌شوند؟ همین گزاره درخصوص بودجه‌نویسی کشور صدق می‌کند.»

 

به‌نقل از همین رسانه،‌ به این اعتراف صریح که در حقیقت سند شکست ساختاریِ نظام بودجه‌ریزی در حاکمیت ملایان است، توجه کنید: «از دبیران کمیسیون‌ها تا رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و رئیس جمهور، از نمایندگان مجلس تا رئیس مجلس همه می‌دانند این اعتباراتی که مصوب شده‌اند، محقق نمی‌شوند و طبق روال همیشه، نهایتاً ۶۰ درصد اعتبارات مصوب محقق می‌شود.»

وقتی بالاترین مقامات اقتصادی و قانون‌گذاری کشور می‌دانند که بخش بزرگی از اعتبارات مصوب هرگز محقق نخواهد شد، معنایش این است که «بودجه» دیگر ابزار برنامه‌ریزی نیست، بلکه به یک نمایش سالانه تبدیل شده است. این‌که ۶۰ درصد بودجه هر سال «غیرقابل تحقق» شناخته می‌شود، یعنی در پسِ این اعداد، میلیاردها تومان منابع پنهان، خارج از حسابرسی و پاسخ‌گویی، در گردش است.

 

وقتی روزنامه‌ی حکومتی گزارش می‌کند که: «دولت عدد ۶۰۰ هزار میلیارد تومان را در لایحه بودجه می‌گنجاند و در انتها فقط ۳۵۰ هزار میلیارد تومان آن تخصیص داده می‌شود»، علت روشن است: چون هدف، شفافیت نیست، بلکه ایجاد دست‌بالا برای توزیع رانت میان نهادهای قدرت است. ارقام بزرگ بودجه، توجیهی برای پنهان‌کاری مالی و مانعی برای نظارت مردمی‌اند. هر رقم تحقق‌نیافته، در واقع بخشی از ثروت عمومی است که یا در مسیر غیررسمی خرج می‌شود، یا اصلاً سر از حساب‌های دیگری درمی‌آورد؛ حساب‌هایی که هیچ دیوان و مجلسی سراغ‌شان را نمی‌گیرد.

 

این نمونه‌ها تنها گوشه‌یی از بیماری مزمن ساختار مالی و اداری در ایران‌اند. نظامی که در آن «برنامه‌ریزی» به تشریفات و نمایش بدل شده و «بودجه» به ابزاری برای تداوم رانت، فساد و قدرت‌سازی درون‌حاکمیت. آن‌چه دولت و مجلس به‌عنوان بودجه‌ی سالانه می‌نویسند، در واقع سند رسمی وعده‌هایی است که قرار نیست تحقق یابد.

دولت‌ها در ایران بودجه می‌نویسند تا فقط بنویسند، نه این‌که تماماً اجرا کنند. این بودجه‌ها نه نقشه‌ی توسعه‌اند، نه ابزار رفاه اجتماعی، بلکه تکرار همان چرخه‌‌یی هستند که از دل آن، منابع ملی به جیب نهادهای غیرپاسخ‌گو، بنیادهای خاص، قرارگاه‌ها و پروژه‌های بی‌نام‌ونشان سرازیر می‌شود.

 

در چنین ساختاری کارگران، معلمان، بازنشستگان، کشاورزان و جوانان بی‌کار، نه‌تنها سهمی از بودجه ندارد، بلکه خود قربانی مستقیم آن هستند.

«بودجه‌نویسی سر خرمن» یعنی بازی تکراری وعده‌ها در برابر سفره‌های خالی. یعنی نظامی که می‌داند پول دارد، اما مردم را در رویکرد هدف‌مند سیاسی برای حفظ نظام، فقیر نگه می‌دارد تا توان برخاستن نداشته باشند، چرا که حاکمیت ملایان خوب حالی‌اش است که روی بمب ایستاده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f13e1b59-042d-4942-95ba-98f72ec1dbf4"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات