با اعلام نتایج انتخابات لبنان، آشکار شد که حزبالله لبنان و متحدانش، اکثریت پارلمانی خود را از دست دادهاند. تحلیلگران و ناظران اوضاع لبنان، این نتیجهٔ انتخاباتی را ضربه سنگینی بهاین گروه میدانند. این ناظران، بهخصوص شکست کاندیدای حزبالله در جنوب لبنان را که بهطور سنتی منطقهٔ تحت نفوذ این گروه بود، بهلحاظ سیاسی پرمعنا و مهم ارزیابی میکنند و آن را نشانهیی از تحلیل رفتن پایگاه اجتماعی حزبالله میدانند.
از آنجا که حزبالله نزدیکترین نیروی نیابتی رژیم آخوندی است، شکست آن، شکست نظام ولایت نیز محسوب میشود. رژیم آخوندی طی این سالها، لبنان را بهحیاط خلوت خود در صدور تروریسم و سرپل پولشویی و قاچاق مواد مخدر تبدیل کرده بود. رژیم ولایت بنا بهطینت خود هر جا که پا گذاشته، از عراق تا سوریه و یمن، جز ویرانی و فساد و کشتار و تباهی بهبار نیاورده، در لبنان نیز زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی لبنان را از هم پاشانده است. از این رو لبنان که تا قبل از نفوذ رژیم، کشوری با اقتصادی نسبتاً قوی بود، اکنون بهعنوان کشوری ورشکسته، با جامعهٔی از تضادهای انباشته تبدیل شده که این وضعیت خود را در قفلشدگی و بنبست سیاسی لبنان نشان میدهد.
بر همین اساس فضای اجتماعی لبنان بهشدت علیه نفوذ رژیم و تبهکاریهای گروه حزبالله است و این واقعیت خود را در سلسله تظاهرات و قیامهایی که طی چندین ماه در لبنان جریان داشت، نشان میدهد. در صدر شعارها و مطالبات مردم لبنان، همچون مردم عراق، در این سلسله خیزشها، خلع ید از رژیم آخوندی بود.
از شهریور۹۹ تاکنون، که بحرانها و بنبستهای رژیم در عراق، سوریه، یمن، لبنان بهدلیل بالاگرفتن قیامها و اعتراضات اجتماعی در این کشورها تشدید شده، خامنهای بهموازات خط انقباض در داخل ایران، جنگافروزی و صدور تروریسم در منطقه را نیز تشدید کرده تا از فرو ریختن عمق استراتژیک نظامش جلوگیری کند. بهاین ترتیب خامنهای در منطقه نیز مانند داخل ایران با دوراهی مرگ یا خودکشی روبهروست. اگر در برابر نفرت مردم و واکنشهای مردم منطقه و طرفهای بینالمللی عقبنشینی کند، اختاپوس ولایت بازوهای بقایش را از دست میدهد و اگر بهجنگافروزی و جنایت ادامه دهد، با قیامها و اعتراضها مردمی و واکنش کشورهای منطقه و جامعه جهانی مواجه میشود. ولیفقیه ارتجاع بارها با تأکید بر عمق استراتژیک نظام و از مؤلفههای غیرقابل صرفنظر کردن قدرت خود نام برده، در ۱۹اسفند گذشته نیز طی دیداری که با خبرگان ارتجاع داشت، کسانی در درون رژیم را که با توجه بههزینههای کمرشکن اقتصادی و سیاسی دخالتهای منطقهیی، او را بهدست برداشتن از این سیاست فرا میخوانند، سادهلوح خواند و گفت: «حضور در مسائل منطقه، عمق راهبردی ماست، این خودش وسیله استحکام نظام است، یک نوع قدرت نظام است، چطور ما از دست بدهیم، وقتی یک چنین چیزی را میتوانیم داشته باشیم».
بهاین ترتیب خامنهای نشان داده است که بههمین دلیل پایههای نظام ولایت در عمق استراتژیکش زیر فشار بحرانها و خشم و نفرت فزایندهٔ ملتهای منطقه و تغییر تعادلقوا و تحولات منطقهیی و بینالمللی، خواهد شکست؛ بهویژه که این همزمان است با آغاز سلسله خیزشها و قیامهای مردم بهجانآمدهٔ ایران؛ مجموع این تحولات، روند سرنگونی محتوم این رژیم پوسیده را تسریع میکند.