در رژیم آخوندی صداهای مختلفی در مورد یک موضوع شنیده میشود. حتی از درون باند خامنهای و باند روحانی هم یک صدا در مورد حیاتیترین مسائل روز رژیم به گوش نمیرسد. از هر سو هر کس بهاصطلاح راهحل خودش را مطرح میکند که در تناقض با راهکارهای دیگران است.
درست هنگامی که آخوند روحانی مدعی واکنش به تحریمهای آمریکا و خروج این کشور از برجام است و دود و دم رفتار متقابل با آمریکا راه انداخته، از درون باند خودش از سوی محافل و مهرههای مختلف همسو با وی صداهای دیگری شنیده میشود. مضمون مشترک این صدا ابراز وحشت و ضرورت عقبنشینی و غلط کردم گویی و فراهم کردن اسباب مذاکره است.
درد بیراهحلی
نصرتالله تاجیک دیپلمات پیشین رژیم به تشتت درونی و بیراهحلی نظام اذعان کرده و میگوید: « به عقیده من ما مقداری در داخل کشور بهدلیل به تصمیم نرسیدن و کار منسجم فکری، مطالعاتی و تخصصی نکردن در مقابل آمریکا منفعل شدهایم و هر روز ناچاریم بهدنبال بازیهایی که آمریکا طراحی میکند حرکت کنیم تا حدی که اعتماد بهنفس و قدرت نوآوری و ابتکارعمل را هم از دست دادهایم». این کارشناس حکومتی در ادامه میگوید « متأسفانه هنوز در زمینه اختلافات ایران و آمریکا نه سناریوسازی معتبری شده و نه تئوریپردازی برای چگونگی قوارهبندی و مدلسازی برای حل آنها».
سایت حکومتی بهار از قحطالرجال در رژیم که به اعتقاد نویسندهٔ این رسانه نظام را از یافتن راه برونرفت برای وضعیت بنبست کنونی ناتوان کرده، ابراز نگرانی نموده و نوشته است:« مجمع عقلای روزگار ما کجاست و اعضای آن چه کسانی هستند؟ با نگاهی به سپهر سیاسی ایران شاهد آن هستیم که به دلایل گوناگون از جمله تغییرات در ساختار تصمیمگیری نظام سیاسی، حذف چهرههای سیاسی میانهرو و مصلحتسنجیها برخی دیگر که در جایگاههای دولتی حضور دارند شرایطی ایجاد شده است که امروز با غیبت مجمع عقلا مواجه هستیم و همین مسأله نگرانیها را درباره اتخاذ تدبیر مناسب در شرایط حساس کنونی دو چندان کرده است».
هشدار به توهم نسبت به قدرت نظامی
صادق ملکی یک دیپلمات پیشین دیگر رژیم با برآورد اینکه جنگ با آمریکا محتمل است و نتیجهاش هم مشخص است مینویسد: «از جنگ، آن هم جنگی که نتیجه آن مشخص است، باید گریخت. باید برای صلح هزینه داد».
پیرمحمد ملازهی کارشناس دیگر نظام هم نسبت به توهم رژیم در مورد توان و قدرت نظامیاش هشدار داده و مینویسد:« ممکن است نظام هم دچار اشتباه محاسباتی شود و تصور کند قدرت نظامی ما بیش از حد تصور است و در واقعیت ببیند که در رویارویی با آمریکا توان لازم را نداشتهایم».
محمدقلی یوسفی کارشناس دیگر رژیم نسبت به هر گونه مقابله جویی با آمریکا ابراز نگرانی کرده و هشدار داده است:« چنین شرایطی در پیش گرفتن سیاستهایی برای مقابله به مثل با دولت آمریکا نه تنها هزینههای مذاکره در سطوح بعدی را بالا میبرد که میتواند افزایش فشارهای اقتصادی جامعه مردمی را بهدنبال داشته باشد. اهمیت بازگشت پای میز مذاکره از آنجا نشات میگیرد که از یکسو میتواند بیانگر آمادگی اقتصاد برای هجمه نیروهای خارجی تحت هر شرایطی باشد، از سوی دیگر میتواند از هزینههای احتمالی مذاکره در آینده بکاهد».
مهدی مطهرنیا کارشناس دیگر همسو با باند روحانی با بیان اینکه « زمانی که ناو لینکلن به طرف منطقهای حرکت میکند، ایالات متحده آمریکا آمادگی خود را برای ورود به جنگ نشان میدهد» وحشت خود را از وقوع جنگ ابراز داشته و مینویسد« ظاهراً آمریکا قصد حمله نظامی به ایران را دارد و این نشان آشکار از جدی بودن آمریکاست». وی سپس مسئولیت تعیین هر راهبردی را متوجه خامنهای دانسته و میافزاید:« وضعیت موجود نشاندهنده یک تغییر راهبردی است و پتانسیل اتخاذ چنین تغییری برعهده رهبری است».
به این ترتیب بهرغم دود و دمهای ظاهری روحانی آنچه از درون باندش به گوش میرسد وحشت و بیراهحلی و ضرورت عقبنشینی و مذاکره است.