کور رنگی در کپسول ولیفقیه
بعد از اشپیگل، نوبت آلگماینه بود تا بخت خود را در مسابقهٔ جعل، دروغ و نشر پروپاگاندا علیه آلترناتیو دستاربندان حاکم بر ایران بیازماید. آنگونه که پیداست دعاوی نخنمایی مانند «تمرین هفتگی برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت» نتوانست در عصر آگاهی و فوران اطلاعات راه به جایی ببرد. زیرا در جریان گردهمایی در اشرف۳ جهانیان به چشم دیدند که مجاهدین، هم «ساعت»! دارند، هم «تقویم»! و هم «گوشی همراه»، آن کسی که در «کپسول زمان» [بخوانید «کپسول ولیفقیه» و دلارهای نفتی او] زندگی میکند و بهدلیل کور رنگی، نمیخواست واقعیتهای ایران را ببیند، مجاهدین نیستند.
زیر پا گذاشتن استانداردهای ژورنالیستی
بهدنبال بو رشدن اشپیگل، آلگماینه نیز برخلاف تمام استانداردهای کار حرفهیی و ژورنالیستی در عرصهٔ خبر و رسانه، مبنای اطلاعات خود از یک اپوزیسیون سراسری و شناخته شده در جهان و ایران را بر اظهارات چند به استخدام درآمدهٔ وزارت بدنام اطلاعات قرار داد. امروزه اگر کسی بخواهد در مورد سازمان مجاهدین خلق ایران به اطلاعات دست اول برسد، حتی اگر نخواسته باشد به نمایندگیهای مجاهدین و شورای ملی مقاومت در کشورهای جهان مراجعه کند، در اینترنت به منابع لازم دست خواهد یافت.
چرا مقاومت؟ چرا مبارزه؟ چرا تشکیلات؟
این گزارشهای «به فرموده» و با فرمایش وزارت تهیه شده، چند محور مشخص را پی میگیرند:
۱ـ اظهار غیظ نسبت به این واقعیت که چرا مجاهدین با آمدن به دیار فرنگ و کنار دریای آدریاتیک به سراغ زندگی خود نرفته و برای رسیدن به مواهب این زندگی آنچنانی، به ندامت و جاسوسی برای وزارت بدنام روی نیاوردهاند. آخر در منطق ارتجاع و استعمار، با رسیدن به «آنطرف آب» باید دامن از کف داد و خود را به ارتجاع و بورژوازی وانهاد. انقلابی ماندن و بر سوگند مجاهدی پای فشردن و وفاداری به آرمان آزادی خلق در زنجیر ایران، جرمی است نابخشودنی.
۲ـ چرا مجاهدین تشکیلات دارند و حتی در خاک اروپا هم سفت و سخت به آن چسبیدهاند. چرا میخ این تشکیلات را نمیکشند و خود را منحل نمیکنند و خواب ولیفقیه را برمیآشوبند. چرا مبارزه؟!
۳ـ چرا مجاهدینی که در سنین بالا هستند به جای «بازنشسته شدن»، مانند جوانان قبراق، به کارهای و مسئولیتهای سخت برای سرنگون کردن فاشیسم مذهبی مشغول هستند. آخر آنها چرا خسته نمیشوند؟ چرا جا نمیزنند؟ چرا کوتاه نمیآیند؟ چرا پایشان نمیلغزد و به دام وزارت اطلاعات سر نمیخورند؟
چرا این مجاهدین بازگشتناپذیرند در مبارزه سقفهایی میزنند. بهنظر میرسد این «موی سپید» بیشتر از موی سیاه، ولیفقیه را میچزاند.
چه افتخاری که یک انقلابی در کارنامهٔ پرافتخار خود، سابقهٔ مبارزه با دو دیکتاتوری را داشته باشد و هنوز از پای ننشیند.
۴ـ پارادوکس غیرقابل کتمان در اینجاست که مینویسند مجاهدین به تلفن دستی دسترسی ندارند اما شبانهروز در حال فعالیت در فضای مجازی هستند. بنابراین درد ارتجاع و رسانههای اجیرشده این نیست که چرا مجاهدین با بیرون ارتباط دارند یا ندارند، درد آنها این است که چرا با وزارت ارتباط ندارند. چرا با «عواطف خانوادگی» از نوع رنگآمیزی شده با قلمموی قابیلیان وسوسه نمیشوند و به دام نمیافتند.
۵ـ چرا مجاهدین مبارزه ایدئولوژیک دارند؟ چرا جاذبههای کاذب دنیایی آنها را نمیفریبد و باعث نمیشود از مبارزه دست بشویند؟ چرا پول، نام و مقام، پست و جایگاه، همسر و فرزند آنها را نمیغلتاند و نمیلغزاند؟ چرا گذر سالیان و زیستن در آب و هوای غربت آنها را ملول نمیکند؟ چرا با وجود هزاران بهانهٔ مشروع برای رفتن بهدنبال زندگی، سفت و سخت و سمج به سرنگونی آخوندها چسبیدهاند. آخر این چه منطقی است؟! ... آوخ! واویلا!
...
آری، جنگ ارتجاع و اجیرشدگان با مجاهدین، یک چیز بیش نیست: «مبارزه، مبارزه و مبارزه» بحث بر سر خود مبارزه است و دیگر هیچ. «سالمندی و موی سپید داشتن»، «شستشوی مغزی»، «تشکیلاتی بودن»، «پایگاه نداشتن در داخل ایران» و... بهانه است.سسهایی است که بر روی آن میپاشند تا دستان ناپاک آخوندها را در زیر این ادعاهای پوشالی ایز گم کنند.
پیروزی مجاهدین در برابر عدالت و قانون
طی شکایت مجاهدین از افترائات درج شده در فرانکفورتر آلگماینه، دادگاه هامبورگ در ۲۴ژوئن۲۰۲۰ برابر با ۴تیر۹۹ به این رسانه دستور داد هر ۳فقره افترا علیه مجاهدین را از گزارش آنلاین خود حذف و دیگر تکرار نکند.
به موجب این حکم، چنانچه روزنامه فرانکفورتر آلگماینه از اجرای دستور دادگاه سر باز بزند، برای هر مورد نقض دستور، به جریمهای تا سقف ۲۵۰هزار یورو یا ۶ماه حبس محکوم میشود.
بر اساس حکم دادگاه فرانکفورتر آلگماینه باید بهعنوان طرف بازنده کل هزینههای این رسیدگی را بپردازد.
پیروزی حقوقی مجاهدین در دادگاه هامبورگ اثبات کرد که حساب مجاهدین پاک است. آنها نه تنها چیزی برای پوشاندن ندارند، بلکه بسیار خواهان آن هستند که واقعیتهای مقاومت ایران در معرض نگاه و قضاوت جهانیان قرار گیرد. در کارنامهٔ آنها جز مقاومت حماسی و افتخارآمیز برای آزادی ثبت نشده است. اگر حتی یک مورد خلاف قانون در پرونده مجاهدین بود آنها با سینهٔ ستبر و سر افراخته خواهان حضور طرف مقابل در دادگاههای بیطرف بینالمللی نمیبودند.
به عقب نشاندن اشپیگل
یادآوری میشود که در ۱فروردین۹۸ نیز سازمان مجاهدین طی یک کارزار حقوقی توانست اشپیگل را به عقب بنشاند. در ۱۶فوریه ۲۰۱۹، بعد از تظاهرات بزرگ ایرانیان علیه رژیم آخوندی در ورشو (۱۳ و ۱۴فوریه) و همزمان با کنفرانس مونیخ (۱۶ تا ۱۸فوریه)، اشپیگل مقالهیی مملو از افتراء و اتهامات مجعول علیه سازمان مجاهدین و اعضای این سازمان در آلبانی منتشر کرده بود.
دفتر شورای ملی مقاومت ایران در آلمان با حفظ حق خود برای شکایت در مورد کلیه افترائات در روند عادی قضایی از دادگاه هامبورگ خواست دستور ممنوعیت انتشار چند فقره افترائاتی را که مشمول رسیدگی فوری است، صادر کند.
تصمیم دادگاه روز ۲۲مارس به اشپیگل ابلاغ شد و طبق قانون باید ظرف ۲۴ساعت آنرا اجرا میکرد.
در اجرای تصمیم دادگاه، اشپیگل جمعه شب ۲۲مارس (دوم فروردین ۱۳۹۸) قسمتهایی از افترائات خود را از نسخه پی دی اف این مجله، از روی سایت آلمانی و سایت انگلیسی خود حذف کرد.
طرف پیروز عدالت و قانون
نتایج این دو کارزار از یکطرف بیانگر آن است که هر جا قانون هست و عدالت این مقاومت ایران است که پیروز میدان است و از طرف دیگر جعل دروغ و پروپاگاندا در بارهٔ یک مقاومت خونچکان و فرزندان پاکباز آن عین همکاسهگی با آخوندهای خونآشام است. مقاومتی که توانسته سیاووشوار از پیچیدهترین لیستهای تروریستی با سربلند و دامن پاک بیرون آید، به طریق اولی از پس ماشین جعل دروغ و افترا و شیطانسازی آخوندها نیز برخواهد آمد. بیگمان هر جا که قطرهای عدالت و قانون وجود داشته باشد، طرف پیروز آن مجاهدین و مقاومت ایران هستند.
***
قصهسراییهای آنچنانی و نشر دروغ نسبت به آزادی و آزادیخواهان ایران از این پس بیهزینه نخواهد بود.
این پیام اصلی دو کارزار حقوقی مقاومت ایران در دادگاه هامبورگ است.