در حالیکه سیلزدگانمان در چهارگوشه ایران نیاز فوری به چادر و پول و کانکس و دارو و... دارند، خامنهای و پاسدارانش با کشتی درگیر سوخت رسانی به کوره جنگ داخلی در لیبی (شمال آفریقا) است! با چنین حکومتی چه باید کرد!؟
روز شنبه ۷اردیبهشت ۹۸خبرگزاریهای بینالمللی خبر از توقیف یک کشتی خامنهای حامل سلاح و نیرو در سواحل لیبی (بندرمصراته) دادند.
بهرغم تمامی شناختی که از آخوندها وجود دارد ولی با توجه به قضیه لیستگذاری سپاه پاسداران در شمار باندهای تروریستی و با توجه به وضعیت بحرانی سیلزدگان ایرانی که به هر یک ریال پول و سرمایههای ملیمان اکنون نیاز فوری دارند، خبر اندکی مشکوک بهنظر میرسید. چرا که هیچ احمقی در چنین شرایطی وارد چنین معادلهای نمیشود! به دو علت:
اول ترس از تشدید محاصره سیاسی ناشی از صدور تروریسمش که اکنون به یک موضوع بینالمللی تبدیل شده است.
دوم از ترس شعلهور شدن خشم مردم سیلزدهای که اکنون محتاج هر نوع کمکی هستند و دولت آخوندها از آنها دریغ میکند!
اما روز یکشنبه ۸اردیبهشت ۹۸ این خبر توسط خبرگزاریها و نهادهای وابسته به آخوندها تأیید شد، گرچه که رئیس کشتیرانی آخوندها به انکار حضور کشتیاش در سواحل لیبی پرداخت آنهم در حالیکه این کشتی هماکنون در بازداشت است و با زنجیر قانون به لنگرگاهی در مصراته بسته شده است!
بنا به خبری که رسانههای خامنهای دادهاند این کشتی بهعلت قرار داشتن در لیست تروریستی آمریکا در بندر مصراته لیبی توقیف شده است.
اسم کشتی «شهرکرد» است و حامل سلاح و مهمات و نیرو؟! برای یکی از دو جریان متخاصم در حاکمیت لیبی است.
سرمایههای سیلزدگان در سواحل لیبی!
آن خبر را تا همینجا داشته باشید و این خبر را بخوانید تا خونتان به جوش بیاید.
رحمانیفضلی روز ۳اردیبهشت ۹۸درباره سیلزدگان به «ایلنا» گفت:
«در اعلام خسارتها(ی سیل) بزرگنمایی نشود!
شرایط کشور به گونهای نیست که با دست و دلبازی هزینه کنیم!
نباید پول برای خرید به خانوار پرداخت شود!
ما درباره اسکان موقت کانکس را توصیه نمیکنیم!
توصیه میکنیم مردم منزل اجاره کنند!
در روستاها نیز ساختمانی برای اجاره نیست!»
این جملات بخشی از گفتههای رحمانی فضلی وزیر کشور آخوندها درباره نحوه رسیدگی به سیلزدگان است! آنچه که یک سیلزده از این حرفها میگیرد جز غیظ و کین حیوانی یک عنصر اشغالگر نیست. کمتر دیده شده که کسی آنهم از موضع «حاکم» اینگونه درباره مردمی که با مالیاتهای خود او و دولتش را سرپا نگهداشتهاند، تا این حد بیرحمانه تصمیمگیری کند.
اینجاست که باید پرسید:
آن داستان کشتی سلاح و مهمات آخوندی در سواحل لیبی (شمال آفریقا) را در کنار واقعیتهای زیر بگذارید و نتیجه بگیرید مردم ایران با چنین حکومتی چه باید بکنند؟
تکلیف مردم ایران با خامنهای چیست؟
راستی آیا خامنهای برای مسکن حزبالله لبنان و مزدوران سوری و عراقیاش هم همینطوری رفتار میکند؟
آیا خامنهای و پاسدارانش هنگامی که ۳۰هزار باب منزل مسکونی با زیربنای مناسب در پاییز گذشته برای آدمکشهای بشار اسد ساختند هم همینگونه درباره مزدوران سوری صحبت میکردند؟!
آیا هنگامی که همین روزهای اخیر با مقامات عراقی درباره ساختن راهآهن شلمچه به بصره مذاکره میکردید و به آنها قول میدادید که راهآهن مذکور را برای وصل به راهآهن سوریه میکشید و مالکیت تمامش را هم مجانی به عراق هدیه میکنید، با عراقیها هم همینطور صحبت میکردید که با مردم ایران صحبت میکنید؟
آیا هنگامی که برای مزدورانتان در لبنان و یمن خانه و مسکن و امکانات و حتی سلاح و مهمات مجانی ارسال میکنید، با آنها هم همینطوری حساب و کتاب میکنید یا بهقول سرکردگان منفور سپاه در انبارهای اسلحه را باز گذاشتید و به مزدوران عراقیتان گفتید هر اندازه که میخواهید بردارید! و حتی یک شاهی هم از آنها نگرفتید!
راستی وقتی بچههایتان را با مالیاتهای همین سیلزدگان لرستان و خوزستان و گلستان و شیراز برای تحصیل به آمریکامیفرستید، با آنها هم همینطوری صحبت و حساب و کتاب میکنید و مو را از ماست میکشید؟!
راستی چرا وقتی به اختلاسهای چندین و چند میلیاردی خودتان میرسد اسمش را میگذارید «اختلاف حساب» بانکی!؟
اما اکنون که به مردم سیلزده خودمان میرسد میگویید بزرگنمایی نشود!
پول نمیدهیم!
بروید اجاره کنید!
روستا هم که اصلاً اجاره نمیخواهد!
راستی که ننگ بر خامنهای و روحانی!
چه کسی قهر را به جامعه تحمیل میکند؟
اکنون سالهاست که گاه و بیگاه این سؤال در عرصه اجتماعی سیاسی ایران مطرح میشود که چرا عنصر «قهر» وارد فضای سیاسی ایران شد؟
چه کسی اول بار چنین کرد؟
چرا کرد؟
و آیا قهرآمیز کردن صحنه سیاسی ایران درست بود یا نه؟
پاسخ این سؤال را البته سالهاست که مردم ایران داده و در برابر قهری که آخوندهای حاکم، بر مردم و میهن ما تحمیل کردند، به دفاع از خویش برخاستند. اما اینکه چرا چنین شد؟ و چه کسی آغاز کرد؟ ورای تمامی اسناد و مدارک موجود، نیازی نیست خیلی راه دوری برویم، علت اینکه مردم ایران با دیکتاتوری حاکم تنها به زبان آتشین سخن میگویند را میتوان از خلال همین خبرها و واقعیتها درک کرد.
طبعا بسیار بجا بود اگر میشد پاسخ این سؤالها را از آخوندها گرفت اما آنها به هیچکس پاسخگو نیستند زیرا «حاکم»اند! و تا وقتی که حاکم هستند امیدی به پاسخگوییشان نیست. مگر هنگامی که به زیرکشیده شوند، آ ری روز حسابرسی دور نیست.