728 x 90

لیست‌گذاری سپاه پاسداران و منافع ملی ایران (۱)

لیست گذاری سپاه تروریست۱
لیست گذاری سپاه تروریست۱

در ۱۹فروردین ۱۳۹۸کاری بزرگ در پهنهٔ سیاسی ایران صورت گرفت که به اقتضای اهمیت و جایگاهش، پیرامون خود حاشیه‌ها و واقعیتهایی را ایجاد کرده و دامن می‌زند.

 

نظر بر چند نگاه 

لیست‌گذاری سپاه پاسداران به‌مثابه یک گروه تروریستی از جانب وزارت‌خارجهٔ آمریکا واکنش‌های گوناگونی اعم از حکومتیان غالب و مغلوب، مخالفان نرم و مخالفان برانداز به همراه داشته است.

واکنش حکومتیان غالب، روشن و قابل فهم است: ایجاد هیاهو، شانتاژ، فرافکنی با انگیزه‌های زیر:

ـ دودآلود کردن فضا برای پوشاندن نقش تروریستی سپاه پاسداران و منفوریتی که دارد

ـ دلگرمی دادن به نیروهای وارفته خود در داخل و اطراف نظام و دامن زدن به فضای رعب در جامعه

ـ تلاش برای پوشاندن آثار سیاسی و اجتماعی و اقتصادی لیست‌گذاری تروریستی سپاه پاسداران

واکنش حکومتیان مغلوب (اصلاح‌طلبان) هم اعتراف ناگزیر به پاسدار بودن و البته افتخار به آن که بیانگر ماهیت مشترکشان با کل حکومت بوده است.

مخالفان نرم که فعالیت‌شان از دایرهٔ تبلیغات «حواس جمع» و «بی هزینه» فراتر نمی‌رود و در درون نظام حاکم دنبال اعتدال‌گرا و سکولار می‌گردند، آمریکا را متهم می‌کنند که «باعث شد دوباره جناح‌ها با هم متحد شوند».

مخالفان برانداز حکومت آخوندها از لیست‌گذاری تروریستی «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به‌عنوان یک تحول بسیار مهم به نفع مردم ایران اسم می‌برند که در تاریخ ۷۰ساله سیاست و رابطه بین‌الملل با ایران بی‌نظیر است.

اکنون باید به‌طور واقعی و با نمونه‌های تاریخی ببینیم که در واکنش مخالفان برانداز حاکمیت ولایت فقیه که این تحول را به سود منافع تاریخی مردم ایران تفسیر و معنا می‌کنند، آیا «منافع ملی و تاریخی ایران» هست یا نیست.

 

منافع ملی چیست؟ 

به‌طور کلی محورهای اصلی و عناصر ضروری تشکیل‌دهندهٔ حیات عمومی و مشترک مردم یک کشور، شامل موضوعات زیر می‌شود:

ـ قدرت سیاسی برآمده از آزادی انتخاب و دموکراسی

ـ جدا بودن دین و قومیت از دولت و حاکمیت ملی

ـ امنیت شهروندی و آزادی فردی

ـ امنیت شغلی، تأمین اجتماعی و رفاه عمومی

ـ پیشرفت علوم و تکنولوژی و آموزش

ـ استقلال سیاسی

ـ تمامیت جغرافیایی

ـ سلامت زیست محیطی

 

منافع ملی و ضد ملی در سه نمونهٔ تاریخی 

با توجه به محورهای اصلی و کلی منافع عمومی و ملی مردم یک کشور ـ که در بالا یادآوری شد ـ، نخست نگاهی به سه نمونه در ۷۰سال گذشته می‌کنیم.

الف) در کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ که حکومت دکتر محمد مصدق را هدف گرفت، منافع ملی ایران چه بود؟ آن موقع منافع ملی ایران در سه محور خلاصه می‌شد:

۱ـ ملی شدن صنعت نفت و جلوگیری از دست‌اندازی استعمارگر بر منابع طبیعی و حیاتی ایران

۲ـ محدود کردن قدرت شاه و مشروط کردن فعالیت وی در کادر قانون اساسی برای جلوگیری از حاکمیت دیکتاتوری

۳ـ استقلال سیاسی و به‌دنبال آن استقلال نظامی و رشد و پیشرفت اقتصادی ایران

مصدق نمایندهٔ چنین محورهایی از ترقی و پیشرفت ایران در روزگار خود بود و نمایندهٔ منافع ملی ایران گشت. لذا آنچه در ۲۸مرداد ۳۲ توسط آمریکا و مزدوران داخلی علیه حاکمیت و شخص مصدق صورت گرفت، ناقض منافع ملی ایران و خیانت به آن بود. در مقابل چنان سیاستی، هر سیاست و نیرو و برنامه‌یی که حامی مصدق بود، در راستای منافع ملی و تاریخیِ ایران قرار داشت. این واقعیت و اعتراف تاریخی اکنون هم در اسناد بین‌المللی و هم در اسناد داخلی نسبت به مصدق و کودتا علیه وی اثبات شده است.

 

ب) در نمونهٔ دوم باید از قیام سال ۱۳۵۷و آثار آن و انتظار مشترکی که میان عموم‌ مردم ایران جریان داشت، یاد کرد.

در آن سال تحولی سیاسی و اجتماعی و فرهنگی روی داد که می‌توانست گامی کیفی و بلند به‌سوی ترقی و پیشرفت ایران باشد. توده‌های متحد و همبسته از تمام اقشار، اقوام، ملیتها و تنوع عقاید پیرامون آزادی و استقلال ایران گردهم آمدند. فرصتی نادر نصیب مردم برای تحقق رؤیا و آرزویی ملی و تاریخی گشت. شوقی مشترک همه را به هم پیوند داد که از مشروطیت به این سو بی‌نظیر بود. آنچه در کانون «منافع ملی ایران» و تضمین آن بود همانا «آزادی» بود.

خمینی اما از آغاز با آن تحول تکامل‌خواه که منطبق با منافع ملی و تاریخی ایران بود، انطباق نداشت و هم‌سنخ و هم‌سنگ نبود. او اعتقاد دینی فردی خودش را ـ که از قضا از زمانه و عصر حاضر بسیار دور و عقب‌تر بود ـ بر فوریت آزادی و بر خواست ملی مردم مرجح دانست و اصل ولایت فقیه را به‌جای حق حاکمیت ملی گذاشت. در کانون این اصل، «زن‌ستیزی» و «نفی آزادی» از مهم‌ترین ویژه‌گی‌های سیاست خمینی و حکومت‌های انتصابی‌اش شدند. منافع ملی ایران با تمام محورها و عناصرش از ۲۳بهمن ۵۷به بعد با شتاب هر چه بیشتر نقض و نفی شدند و آپارتاید سیاسی و مذهبی و جنسیتی استوار گشت.

از آن پس بود که با کشتار آزادی در کانون منافع ملی، به‌طور قانونمند ویرانه‌گری سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی و اخلاقی و اجتماعی شروع شد و با شتاب هر چه بیشتر به سیل این روزها بالغ گشت.

در تمام مراحل طی شده از ابتدا تاکنون، سپاه پاسداران شکارچی مخالفان ولایت فقیه در خط مقدم ایفای کشتار آزادی و منکوب نمودن منافع ملی ایران بوده است.

سپاه پاسداران حافظ قدرت سیاسی‌ای شد که برآمده از آزادی انتخاب و دموکراسی نبود. این نیروی نظامی اصلی‌ترین وظیفة خود را «تابعیت از ولایت فقیه» می‌داند. سپاه محافظ حکومت دینی بر اساس نظریهٔ ولایت فقیه شد و نه مدافع حاکمیت ملی. حتی در انتخاب اسم و عنوان و آرم آن هیچ نشانی از ایران وجود ندارد.

 

ج) در نمونهٔ سوم که در خرداد سال ۱۳۶۱ رخ داد، شاهد فرصتی نادر برای آتش‌بس و توقف جنگ بین حکومت خمینی و کشور عراق بودیم. حکومت عراق در آن زمان به قطعنامه سازمان ملل تن داد و از خاک ایران بیرون رفت. دیگر هیچ دلیل قانونی منطبق بر حقوق سیاسی بین‌الملل برای ادامهٔ جنگ وجود نداشت.

منافع ملی ایران ـ جدای از نوع حکومت که دینی و فقاهتی و ناقض تعریف حکومت ملی بود ـ این بود که خمینی بلافاصله آتش‌بس را می‌پذیرفت و جنگ متوقف می‌شد. اما خمینی سودای امپراطوری خلافتی در سر داشت و نه تأمین منافع ملی ایران. او اگر ۶سال دیگر با هدفی ضد ملی و میهنی جنگ را ادامه نمی‌داد، در آن صورت هزاران ایرانی و عراقی کشته و معلول نمی‌شدند، میلیاردها دلار از سرمایهٔ مردم ایران و عراق هزینه نمی‌گشت و آن حجم از ویرانی شهرها و تباهی اقتصادی در دو طرف ایجاد نمی‌شد.

بنابراین:

۱ـ ادامهٔ جنگ و اصرار بر آن بعد از خرداد ۱۳۶۱توسط خمینی، یک سیاست ضدبشری علیه ایران و عراق و خیانت آشکار به منافع ملی و تاریخی ایران بود.

۲ـ بعد از خرداد ۱۳۶۱هر سیاست، برنامه، شخصیت و گروه و نیرویی که مخالف جنگ و دنبال صلح بود، منطبق با منافع ملی ایران و به سود دو ملت ایران و عراق گام برمی‌داشت.

سپاه پاسداران نیروی اصلی پیشبرد خیانت خمینی به منافع ملی و تاریخی ایران از خرداد ۱۳۶۱به بعد بود. این نیروی نظامی در ادامهٔ جنگ هرگز دنبال تأمین منافع ملی ایران نبود که بر عکس از خاک ایران برای گسترش سیطرهٔ دینی بر کشورهای منطقه ـ به‌طور خاص عراق ـ سود می‌جست. این نیروی نظامی در همان جنگ ضد ملی، شاخهٔ برون‌مرزی برای گسترش ترور، بمب‌گذاری و گروگان‌گیری در کشورهای دیگر بنا نمود. هیچ‌کدام از این فعالیت‌ها منطبق با منافع ملی ایران و خواست مردم ایران نبود.

سپاه پاسدارانی که محصول و خروجی آن جنگ شکست‌خوردهٔ خمینی بود، بدل به ماشین کشتار با «کسب و کار مرگ» در داخل و خارج ایران گشت.

رد پای شناسایی منافع ملی ایران را پیرامون تعریف آن ادامه می‌دهیم...

 

ادامه دارد...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c5fe8846-0347-438b-bb8c-67357826e501"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات