در آستانه تابستان، ایران در چنگال بیآبی فرو میرود و زندگی میلیونها ایرانی به مخاطره میافتد.
رئیسجمهور مجیزگوی خلیفهٔ غارتگر روز ۲۱ اردیبهشت به وزارت موسوم به جهاد کشاورزی رژیم، که خود یکی از ساختارهای مافیای آب است رفت. پزشکیان با عباراتی مانند «کاهش منابع آبی» و «در زمینه آب مشکلات زیادی داریم» به ابر بحران آب اذعان کرد.
این در حالیست که از هماکنون، در اردیبهشت ۱۴۰۴، که هنوز تابستان آغاز نشده، قطعی گسترده آب در تهران و بسیاری از شهرها زندگی روزمره را مختل کرده است. در همدان حتی مقامات رسمی رژیم اطلاع میدهند که فشار آب آنقدر کم است که به طبقات بالایی ساختمانها نمیرسد. رسانههای حکومتی، در اقراری ناگزیر، آژیرهای خطر را بهصدا درآوردهاند که: «بحران آب در تابستان جدی است، تمام شهرها بحران آب خواهند داشت» (فرارو)، «تابستان ۱۴۰۴ تبدیل به جهنم خواهد شد» (تسنیم)، «یک پیشبینی تلخ از وضعیت ایران در تابستان». این تیترها، تنها نوک کوه یخ فاجعهیی است که رژیم ولایت فقیه با سوءمدیریت و غارت سازمانیافته برای ایران رقم زده است.
بحران آب در ایران دیگر یک هشدار نیست، بلکه واقعیتی ملموس است که زندگی روزمره مردم را فلج کرده است. بهگفته کارشناسان، «در سال ۱۴۰۴، بیش از ۵۰ درصد سدهای کشور کمتر از ۴۰ درصد ظرفیت خود آب دارند» (اقتصاد آنلاین). همچنین، «مصرف آب در تهران به ۱.۲ میلیارد مترمکعب رسیده، در حالی که منابع زیرزمینی رو به اتمام است» (الف). این آمار، تصویری هولناک از آیندهای نزدیک را ترسیم میکند: قطعی گسترده آب، تعطیلی کشاورزی و مهاجرت اجباری بسیاری از هموطنان.
رژیم اما، با وقاحت، این فاجعه را به عوامل طبیعی نسبت میدهد. ادعای «خشکسالی» حتی در میان خود مقامات و رسانههای حکومتی به سخره گرفته شده است. واقعیت این است که ریشه بحران در مافیای آب نهفته است که تحت هدایت مستقیم سپاه پاسداران و با نظارت شخص خامنهای، منابع آبی کشور را به تاراج برده است. قرارگاه ضد خاتم، بازوی اقتصادی سپاه، با احداث بیرویه سدها و حفر چاههای عمیق برای سودجوییهای نجومی، رودخانهها را خشک و سفرههای زیرزمینی را تهی کرده است. موضوع هم آنقدر رسواست که پزشکیان در دیدار ۲۱ اردیبهشت از وزارت جهاد کشاورزی، بدون اسم بردن از مافیای آب سپاه، به «تداوم حفر و تعمیق چاههای موجود» برای سالیان اعتراف کرد و افزود: «ما بهشدت داریم محیط زیستمان را تخریب میکنیم و نابود میکنیم»
رسانههای حکومتی هم به گوشهیی از این تبهکاری حکومتی اعتراف میکنند. برای نمونه فرهیختگان مینویسد: «مدیریت ناکارآمد و پروژههای غیرعلمی مانند سدسازیهای بیضابطه، عامل اصلی کاهش آب سدهاست».
مافیای آب، با سلطه بر منابع آبی، حتی کشاورزی سنتی را نابود کرده است. حفر چاههای غیرمجاز توسط وابستگان رژیم و انتقال آب به صنایع پرمصرف تحت کنترل سپاه، مانند فولادسازی، ضربهای مهلک به معیشت کشاورزان و امنیت غذایی کشور زده است. این غارت سازمانیافته، که ریشه در فساد نهادینه رژیم دارد، ایران را به آستانه یک فاجعه انسانی رسانده است.
مردم ایران اما میدانند که این بحران، نه محصول طبیعت، بلکه نتیجه مستقیم حاکمیتی است که چهار دهه ثروت و منابع کشور را به یغما برده است. وقتی خامنهای و سپاه او منابع آب را به ابزاری برای سودجویی تبدیل میکنند، چگونه میتوان انتظار داشت که ایران از این ورطه هولناک نجات یابد؟
تنها راه رهایی از این فاجعه، پایان دادن به حاکمیت غارتگری است که ایران را به خاک سیاه نشانده است. مردم ایران، با عزم راسخ برای تغییر، میتوانند این رژیم مافیایی را به زبالهدان تاریخ بسپارند و آیندهای با عدالت و آبادانی برای سرزمین خود رقم بزنند. بحران آب، مانند صدها بحران بیراهحل دیگر در ایران، زنگ خطری است که فریاد میزند: زمان آن تغییر بزرگ فرا رسیده است.