این روزها عواقب بسیار مخرب و ویرانگر شکاف عمیق طبقاتی که بنا به اعتراف کارشناسان اقتصادی رژیم بیش از ۹۰درصد از مردم محروم در میهن اشغال شده را به زیر خطفقر کشانده است ساختار طبقاتی و ماهیت غارتگرانه آموزش و پرورش در نظام آخوندی را بیشازپیش رسوا و برملا نموده است.
روزنامه حکومتی آرمان ۲مهر ۹۸ سیاستهای غارتگرانه مافیای آموزش را اینچنین به تصویر کشیده است: «میتوان در اندک مجالی دریافت که مدارس به مؤسساتی تجاری-مالی استحاله شدهاند که مهمترین دغدغه آنها، کسب سود است و به دانشآموز به چشم مشتری پولدار مینگرند این امر جامعه را به دو بلوک دارا و ندار تقسیم نموده، نظام تبعیض اجتماعی و تضاد طبقاتی را در جامعه نهادینه میسازد».
در یک نمونه دیگر خبرگزاری حکومتی ایرنا ۲۴شهریور ۹۸ در گزارشی با عنوان «گردش مالی مدارس غیرانتفاعی» وجه غارتگرانه مدارس و آموزش و پرورش در نظام آخوندی را اینچنین فاش و پردهبرداری مینماید: «در حال حاضر شهریه مدارس ابتدایی در شهر تهران حداقل ۳میلیون و ۲۰۰هزار تومان و حداکثر ۹میلیون و ۴۲۷هزار تومان، متوسطه اول حداقل ۵میلیون و ۵۴۶هزار تومان و حداکثر ۱۱میلیون و ۵۴۱هزار تومان، متوسطه دوم حداقل ۵میلیون و ۹۶۳هزار تومان و حداکثر ۱۴میلیون و ۶۲۱هزار تومان است».
این در حالی است که بر اساس اصل ۳۰قانون اساسی همین رژیم، آموزش و پرورش در مرحله ابتدایی و متوسطه باید رایگان باشد اما در حال حاضر و بنا به اعتراف رسانههای حکومتی، ۲۴نوع مدرسه غیرانتفاعی توسط سردمداران و مهرههای دولتی در میهن اشغال شده تأسیس و راهاندازی شده که هر کدام با عنوانی به غارت اولیاء دانشآموزان میپردازند و به این ترتیب آموزش و پرورش را هم به محمل و پوششی برای غارت و چپاول مردم محروم این میهن تبدیل نمودهاند.
وجه بهغایت فاجعهبارتر این رسوایی حکومتی آن زمان کنار میرود که رسانههای حکومتی مجبور میشوند به صراحت اعتراف کند: «اکنون ۱۱درصد از ۱۴میلیون دانشآموز، در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند اما در قانون برنامه ششم توسعه آمده است که این رقم باید به ۱۵درصد برسد».
در شرایطی که اکثریت مردم ایران زیر خطفقر و از حداقل امکان اولیه زندگی محروم هستند رژیم تبهکار آخوندی تلاش میکند از یکسو با کاستن از تعداد مدارس بهاصطلاح دولتی و از سوی دیگر با افزایش مدارس معروف به غیرانتفاعی ساختار آموزشی کشور را هر چه بیشتر به بخش خصوصی واگذار نماید تا علاوه بر هموار کردن راه چپاول ایادی خود تمامی امکانات آموزشی کشور را هم در خدمت آقازادههای حکومتی و وابستگان به خود قرار دهد.
سایت حکومتی فرهیختگان ۳مهر ۹۷ بعد از اعتراف به عدم شفافیت مالی در تمامی مدارس غیرانتقاعی به صراحت پرده از روی این موضوع بر میدارد و مینویسد: «با یک پرسوجوی ساده میشود از تخلفات مالی این مؤسسهها اطلاع کسب کرد اما چرا با اینها برخورد نمیشود و چرا این مسائل مالی شفاف بیان نمیشود، یک علت اصلی میتواند داشته باشد چون صاحبان اصلی این مدارس عموماً از مسئولان نظام هستند و آن کسانی هم که باید برخورد کنند، فرزندانشان در همین مدارس درس میخوانند».
مدارس لاکچری
«خدمات یک مدرسه غیرانتفاعی لاکچری در تهران ـ
۸۵میلیون تومان دادیم برای اردوی سوئد و فرانسه، ۵میلیون هم اردوی شیراز»
این تیتر یک رسانهٔ حکومتی است.(خبرآنلاین ۴خرداد ۹۸)
اعتراف وقیحانهٔ رسانههای حکومتی به تبعیض و بیعدالتی در مدارس
درک بهتر از این فاجعه که براستی قلب هر ایرانی آزادهای را بهشدت جریحهدار مینماید میتوان در اعتراف خبرگزاری حکومتی ایسنا با عنوان «خدمات مدارس غیرانتفاعی لاکچری در تهران» فهم کرد آنجا که وجه غارتگرانه این مدارس اینگونه اعتراف میکند: «مدارس غیرانتفاعی بر اساس خدماتی که ارائه میدهند به درجه یک، دو و سه تقسیم میشوند که بر اساس همین تقسیم بندی شهریه مدارس هم متفاوت است.
مدرسه درجه یک: مدارس خاص نام اصلی آنهاست. مدارسی که با قدرت و ثروت تأسیس شدهاند. مدارسی که ورود به آنها برای هر دانشآموزی دست یافتنی نیست و حتی آموزش و پرورش نیز برای نظارت بر فعالیت آنها قدرت چندانی ندارد. شهریه این مدارس در مقطع ابتدایی ۱۵میلیون تومان، متوسطه اول ۱۹میلیون تومان و متوسطه دوم ۲۳میلیون تومان است دانشآموزان در این مدرسه باید یک موسیقی را بهصورت تخصصی آموزش ببینند. زبان دوم خارجی، یک ورزش تخصصی، شنا، یوگا، زومبا، آموزش کامپیوتر را آموزش میبینند. این مدارس اردوی داخلی و خارجی دارند و برای کنکوریها کلاسهای خاص برگزار میکنند. البته خانوادههایی که میخواهند مهاجرت کنند، میتوانند فرزندانشان را در کلاسهای بینالمللی این مدرسه ثبت نام کنند و دانشآموزان سر کلاس زبان انگلیسی آموزش میبینند. این مدارس خاص را میتوان در مناطق یک تا سه پایتخت جستجو کرد، مدارسی که مشتریانشان نیز خاص هستند.
مدرسه درجه دو: تعداد مدارس درجه دو غیردولتی بیشتر از درجه یکها است. این مدارس کمی بیشتر از نرخ مصوب آموزش و پرورش شهریه دریافت میکنند. شهریه این مدارس در مقطع ابتدایی ۱۱میلیون، متوسطه اول ۱۵میلیون و متوسطه دوم ۱۸میلیون تومان میرسد. البته این میزان هزینه بدون کلاسهای فوق برنامه است. اکثر این مدارس کلاس زبان، استخر، بازی و تفریح، چرتکه، روباتیک و شعر و شاعری را دارند.
مدارس درجه سه: مدارس دیگری هم هستند که مانند مدارس قبل نیستند. آنها
شهریه مصوب آموزش و پرورش را میگیرند».(ایسنا ۴خرداد ۹۸)
در حالیکه سرانه فضای آموزشی در کشور با کمبود ۷۰درصدی مواجه است و میلیونها کودک و نوجوان ایرانی در مناطق محروم باید روزانه «فرسنگ ها» راه برای رسیدن به مدرسه طی نمایند فرزندان متولیان و سران حکومتی یا همان «آقازاده» ها با غارت اموال عمومی و سوءاستفاده از دسترنج زحمتکشان و محرومان میهن، از بهترین امکانات تحصیلی و رفاهی و شرایط اعزام به مدارس و دانشگاههای خارجی برخودار هستند.
افزایش شهریه مدارس و غارت و چپاول اقشار محروم میهن آن هم در شرایطی که بیش از نیمی از جمعیت میهن اسیر در زیر خط فقر مطلق روزگار خود را با درد و رنج توصیف ناپذیری سپری مینمایند در حالی در دستور حاکمیت فاسد آخوندی قرار گرفته است که حقوق ماهانه کارگران یک میلیون و پانصد هزار تومان و حقوق ماهانه کارمندان دولت در بهترین صورت کمتر از ۳میلیون تومان میباشد. به این ترتیب معلوم میشود که کارگران و کارمندان محروم هموطن حتی اگر تمام دستمزد ماهیانه خود را به تحصیل یکی از فرزندان خود اختصاص دهند باز هم نمیتوانند یکی از فرزندان خود را برای آموزش در اینگونه مدارس ثبت نام نمایند.
فروش اثاثیه منزل برای تأمین مخارج تحصیل
مجموعه چنین شرایط دردناک و فاجعهباری باعث شده است که ارگان تروریستی قدس ۲۵خرداد ۱۳۹۸ در کمال وقاحت به نقل از معاون سابق سازمان برنامه و بودجه رژیم اینچنین اعتراف کند: «بیش از ۹درصد خانوادههای ایرانی برای تحصیل فرزندانشان باید وسایل زندگی را بفروشند چرا که از محل درآمدهای عادی خود نمیتوانند خرج تحصیل را بدهند».
در این باره هم رسانههای حکومتی پیش از این با صراحت تمام به نابودی طبقه متوسط در میهن دربندمان تأکید و اعلام کردند که: «وضع درآمدی جامعه طی دوسال گذشته کاملاً دوقطبی شده است. رشد تورم و شکاف درآمدی موجب شده که دهکهای متوسط درآمدی (دهکهای ٤، ٥و ٦و ٧) از بین برود و اگر چارهای برای این مشکل اندیشیده نشود، در سالهای آینده ناهنجاریهای اجتماعی بیشتر و بیشتر میشود».(سایت حکومتی اقتصاد آنلاین ۲۰مرداد ۹۸)
اعترافهای ناگزیر به ساختار استثماری...
نظری کوتاه و گذرا به اعترافات رسانههای حکومتی در آغاز سال تحصیلی جدید بهخوبی ساختار طبقاتی آموزش و پرورش و را برملا میکند:
-روزنامه حکومتی سیاست روز ۱۸مرداد ۹۸: « میزان نابرابریهایی که در هزینههای آموزش بین خانوادههای دهک بالا و دهک پایین وجود داشته، حدود یک به ۵۳است؛ یعنی دهک ثروتمند ۵۳برابر دهک فقیر، برای آموزش فرزندش هزینه کرده است». این روزنامه سپس با اشاره به ساختار طبقاتی آموزش و پرورش در نظام آخوندی افزوده است: «نفرات برتر کنکور از مدارس خاص و غیردولتیها هستند و باز هم جای مدارس دولتی خالی است اما این آمار هشداری است نسبت به نظام طبقاتی آموزش کشور که حالا دانشگاهها و رشتههای برتر را هم از آن طبقات خاص جامعه می کند».
-روزنامه آفتاب یزد اول مهر ۹۸: «خیلی از دانشآموزان ما هنوز در کپرها و چادرها درس میخوانند و صدالبته که خشونت هم در میان مدارس ما کم نیست و برای خود معضل بزرگی است و با آمدن این دولت و آن دولت همچنان پابرجا ماندهاند».
- روزنامه حکومتی رسالت۳۱شهریور ۹۸: «هنوز مانند دهه شصت، کلاسهای شصت نفره داریم، آنهم نه در سیستان و بلوچستان و کرمان و هرمزگان، بلکه در تهرانی که تازه برخی شهرستانیها معترضاند که چرا بیشتر امکانات بهسوی آن روانه میشود... دیگر سالهاست که دانشآموزان روستایی ما، حائز رتبههای برتر کنکور نمیشوند و موفقیت، حاصل بهرهمندی از مدرسه غیرانتفاعی، کلاسهای اساتید برتر، آموزشگاه، آزمون آزمایشی و در یک کلمه پول است. مافیای آموزشی هم، زمین حاصلخیز این عرصه را، محمل مناسبی برای درآمدزایی دیده و به جان خانوادهها افتاده است».
این روزنامه حکومتی در نهایت به شیوه دست کردن در جیب مردم برای اداره مدارس اذعان کرده و اضافه میکند: «مدارس دولتی چند سالی است، هیچ بودجهای تحت عنوان سرانه دانشآموزی دریافت نکردهاند. این مدارس هیچ چارهای ندارند جز اینکه بههر نحو ممکن هزینههای جاری مدرسه را از جیب مردم تأمین کرده و بهصورت کاملاً خودگردان، اداره شوند».
این گزارش مشتی از خروار تبعیض و چپاول و گوشه کوچکی از غارت مافیای دولتی حاکم است. مافیایی که سیستماتیک با نابودی سیستم آموزش و پرورش ایران، بزرگترین جنایت را در حق کودکان، صاحبان آینده ایران زمین کرده است.
نتیجه این فرآیند ضدملی و ضدانسانی در حاکمیت تبهکار آخوندی پیشاپیش روشن و آشکار است: تعداد بیسوادان بالغ بر ۱۰ میلیون و تعداد کمسوادان حدود ۱۵میلیون نفر شمارش شده است.
دور نیست روزی که حاکمیت پلید آخوندی در دستان کوچک همین فرزندان و سرمایههای ملی به زبالهدان تاریخ فرستاده شود.