اول ببینیم مافیا چیست؟
مافیا بزرگترین و معروفترین نهاد مجری جرم و جنایت سازمانیافته در جهان است که برخیها سابقه آن را تا یونان باستان به عقب میبرند. این گروه در قرون وسطی هم دارای نهادهای شناختهشده با روسا و قلمروی مشخص بوده است. آنچه امروز به اسم مافیا شناخته میشود، ریشه در انجمنهای مخفی خلافکاران ایتالیایی دارد که از اواسط قرن نوزدهم میلادی بهوجود آمدهاند.
در آن دوره، ضعف حکومت و نیاز به داشتن پشتوپناه و حامی قدرتمند، باعث شده بود گروههای بزهکار محلی با گرفتن «باج»، امنیت مناطق، ساکنان و کسبه قلمروی خویش را فراهم کنند.
ساختار درونی این نهادهای خلافکار را چند خانواده تشکیل میداد که هر خانواده یک منطقه، یا حتی یک شهر را تحت کنترل خود داشت. رئیس خانواده را «پدرخوانده» مینامیدند، پس از او «معاون» و «مشاور» وی قرار داشتند و پایینتر از آنان، «کاپو»ها قرار داشتند که رؤسای مناطق کوچکتر بودند و یک یا چند گروه مسلح در اختیار داشتند. در پایینترین قسمت نیز همان افراد مسلح بودند که اساس کارها و جنایتها را در صحنه انجام میدادند. مافیا برای خودش یک «قانون یا نظامنامه داخلی» داشت و دارد.
مافیای مقدس ولایی!
اینک، در دیکتاتوری آخوندها که بهگفته خودشان تنها حدود ۴۰۰خانواده(از ابتدای روی کار آمدن خمینی تاکنون) بر ایران حکومت میکنند، این نظام با همان ساز و کارهای مافیایی، کارهایش را پیش میبرد:
اینان، ارکان قدرت را بین نفرات خود تقسیم میکنند.
منابع ثروت را بین همین خانوادهها، توزیع میکنند.
از کیان این مجموعه، حراست کرده و از ورود «غیر» به آن جلوگیری میکنند و خاطیان را مجازات میکنند.
گردش کار در این مجموعه، با پرداخت «رشوه» و دادن سهم «مقام بالاتر» ممکن است ولاغیر.
یک نمونه از کارکردهای مافیای مقدس
اخیراً روزنامه حکومتی همشهری، مصاحبهیی داشته با علی ربیعی(همان «عباد» وزارت اطلاعات و سربازجوی قصیالقلب دهه ۶۰) که تا چندی پیش وزیر کار روحانی بود.
مصاحبهیی داشته است که قابلیت تنظیم شدن در یک نمایشنامه چندپردهای را دارد!
پرده اول، اصل مصاحبه ربیعی است که اخیراً گفته در دوران وزارتش، «یک نفر؟!» به او مراجعه کرده و درخواست داشته ۵۰میلیارد تومان بدهد و مدیریت «شستا»(یکی از سوپرهلدینگهای دولتی) را بگیرد که البته معاملهاشان نشده و ربیعی آن را به دیگری داده! در مصاحبه از اینکه معامله با نفری که بالاخره آن پست نان و آبدار نصیبش شده، چگونه و روی چند میلیارد جوش خورده، خبری نیست. احتمالاً در تکامل این دعوای باندی، یکجایی، یکروزی در یک مصاحبه دیگر، افشا! شود.
پرده دوم، در یک برنامه تلویزیون حکومتی، آقای مجری برنامه میآید و مطلب را از روی روزنامه همشهری میخواند و انتقاد میکند که آقای ربیعی! چرا الآن این را میگویی؟ آیا میدانی ۵۰میلیارد یعنی چه؟ و... ضمن اینکه مگر نمیدانی رشوه و اساساً «ارتشاء» حرام است! و کلی جانماز آبکشیدنهای دیگر...
پرده سوم، انتشار همان حرفهای ربیعی در «اقتصاد نیوز» حکومتی، در روز ۴آبان ۹۷ است که ربیعی را دستانداخته و در کنار قضیه رشوه ۵۰میلیارد تومانی، یک نقلقول دیگر از ربیعی نوشته که مناسبات درونی آخوندها را تا حدودی نشان میدهد.
در این نوشته ربیعی میگوید در همان مقطع(یعنی وقتی که آقای ایکس! آمده بود تا با رشوه ۵۰میلیاردی مدیریت شستا را بگیرد و او نداده) یک آدم شناختهشدهای، قبل از رأی اعتماد آمده و به ربیعی گفته؛ من همین الآن «قلفتی!» ۱۲۰تا رأی اعمتاد توی جیبم دارم، اگر بگذاری من در «هیات امنای تأمین اجتماعی» بمانم، آن ۱۲۰رأی اعتماد را برایت واریز میکنم! اما از آنجا که من(یعنی ربیعی) از او سابقه «ضبط کردن صدا» را داشتم(یعنی ظاهراً یکبار قبلاً وارد این قبیل معاملهها با «یارو» شده و طرف، صدای ربیعی را حین معامله ضبط کرده و خلاصه....!) و حدس میزدم همین الآن هم دارد صدایم را ضبط میکند، داد زدم: «از آتش جهنم چطور میخواهی نجات پیدا کنی»؟!
ربیعی اعتراف میکند ولی حالا چرا؟
پرده چهارم را باید خوانندگان محترم، خودشان بنویسند، فرضا اینطوری:
- اول، ضبطصوت و نوارتو بده تا بعد معامله کنیم!
- اگه واقعاً اهل معامله بودی، با ضبطصوت نمیآمدی داداش!
- اخوی! با تو همون یه دفعه هم که معامله کردیم، بس هفتجدمونه!
پرده پنجم مسئولیتش با مجری تلویزیون حکومتی است که انگار تازه وارد این مملکت شده که رفته فاکت سال ۹۲ را برداشته آورده و به اسم خبر افشاگرانه داغ میخواهد به خورد بینندگان عزیز بدهد! بهقول معروف اگه یه توک پا سری به فضای مجازی بزنی، هزار هزار از این افشاگریها ریخته کسی نیست نگاه کنه! آقا رو باش!
فروش فاکت سال ۱۳۹۲ بهاسم افشاگری داغ سال ۱۳۹۷
بگذریم که ربیعی در جریان آخرین استیضاحش که اسفند ۹۶ در مجلس آخوندی تصویب شد، کمی به این قضایا اشاره کرد اما چون هنوز چشم امیدی به باجگیری از برادران مکتبیاش داشت، فقط اشارهیی کرد و گذشت تا الآن که ظاهراً خبری نشده و آمده در قالب یک مصاحبه با روزنامه همشهری یادآوری کرده که آقا چی شد؟! افشا میکنم ها! دارم درباره این چیزها کتاب مینویسم، ها!
رسانه حکومتی شرق(۱۵اسفند ۹۶) در این مورد نوشته بود: «این روزها شاهد چهره تازهیی از علی ربیعی هستیم. وزیر کار دولت دوازدهم در روزهایی که موفق نشد نظر نمایندگان درخواستکننده استیضاحش را برای پسگرفتن امضایشان جلب کند، در حالی برای جلسه استیضاح آماده میشود که تعارفات را هم کنار گذاشته و صریح به موضعگیری میپردازد. گویی او به این نتیجه رسیده که ممکن است اینبار در قامت وزیر از صحن علنی خارج نشود و به همین دلیل تلاش میکند تصویری که از خود بهجای میگذارد، تصویر وزیری ایستاده در برابر فشارها باشد نه سیاستمداری معاملهگر بر سر منافع کارگران».
پرده آخر با تمامی آمادهسازیها و اجرا و نتیجهگیریهایش با خلق قهرمان ایران است که این روزها دارند با پشتکار و تلاش شبانهروزی و قیامهای پیدرپی، این بساط مافیایی را آرام آرام جمع میکند تا همه این لوش و لجنها را یکجا به زبالهدان تاریخ بریزد.