فاشیسم خونخوار دینی گمان میکرد اگر نخستین اعدام علنی از قیامآفرینان را در رسانههای مشعشع خود با کلیدواژهٔ خود ساختهٔ «محارب»! مورد تخطئه قرار دهد، خواهد توانست جامعه را مرعوب کند و آبی بر آتش قیامهای زنجیرهوار بپاشد. اندکی بعد از بهشهادت رساندن محسن شکاری، آخوندهای بدنام خود را به صحنه آورد تا برای اعدامهای بعدی زمینه بچیند و بهزعم خود از سرنگونی مفری بیابد.
آخوند احمد خاتمی:
«ما تشکر میکنیم از قاطعیت قوه قضاییه که در همین روزها اولین اغتشاشگر را به حکم قانون پای چوبهٔ دار فرستاد تا بدانند قانون در این کشور حکمفرماست» (انتخاب. ۱۸آذر ۱۴۰۱). .
آخوند غضنفر آبادی، رئیس کمیسیون قضایی مجلس ارتجاع:
«قوه قضاییه با اجرای این حکم، اولین قدم را در رساندن اغتشاشگران اخیر به سزای اعمال خود برداشت؛ موضوعی که روزهای آینده پررنگتر میشود و داد کاسبان ناامنی مردم بالا و بالاتر میرود، بنابراین باید مراقب بود و بیش از گذشته به روشنگری پرداخت».
او با «قانونی خواندن» اعدام یک جوان قیامی، مادهٔ ۲۷۹ قضاییهٔ جلادان را به رخ کشید و گفت: «کسی که با سلاح، مال، جان و ناموس مردم را تهدید یا به ارعاب بپردازد و ناامنی ایجاد کند محارب است و حکم اعدام دریافت میکند» (انتخاب. ۱۸آذر ۱۴۰۱).
تاکنون کلیدواژگانی مانند «محارب» یا «محارب مسلح» در مورد مجاهدین بهکار میرفت که عمامهداران خونآشام حاکم بر میهنمان آنها را «خط قرمز» خود میشناسند. خط قرمز یعنی اینکه در این حکومت میشود از برخی پارامترها صرفنظر کرد و بهقول فقه آخوندی در شرایط اضطرار حتی به «اکل میته» یعنی خوردن گوشت مرده برای زنده ماندن روی آورد، ولی هرگز و در هیچ شرایطی نباید کاری کرد که به نفع مجاهدین تمام شود؛ زیرا بود آنها مساوی نبود این نظام است.
حال قضاییهٔ جلادان برای حفظ «اقتدار نظام» [بخوانید به تأخیر انداختن خطر سرنگونی]، به صدور حکم اعدام برای جوانانی پرداخته است که تنها گناه آنها انتخاب مشی «آتش جواب آتش» است. خامنهای آنها را در عداد محارب قرار میدهد و همان معاملهیی را با آنان میکند که با بهترین فرزندان ایرانزمین در دههٔ ۶۰ کرد؛ اما آنچه را که نمیفهمد و نمیخواهد بفهمد این است که دیگر جامعه و شرایط قیامخیز آن به عقب برنمیگردد.
این رژیم در انتهای عمر ننگین خود، آزمودهیی را میآزماید که بارها آزموده و در برابر نتیجهٔ آن بور و کور شده است.
فراموش نکردهایم که در روزهای پر خون و خطر سال۱۳۶۰ اسدالله لاجوردی، قصاب اوین میگفت:
«ظرف مدت دو ساعت که از دستگیری میگذرد، محاکمه پایان مییابد و حکم صادر میشود و اجرا میگردد».
محمدی گیلانی تلاش میکرد در جنایت و وقاحت پا را فراتر بگذارد و حکم میداد:
«اینها را که در خیابان تظاهرات مسلحانه میکنند در کنار دیوار همانجا آنها را گلوله بزنید. بدن مجروح اینگونه افراد باغی نباید به بیمارستان برده شود، بلکه باید تمام کشته شوند... کشتن به شدیدترین وجه، حلقآویز کردن به فضاحتبارترین حالت ممکن و دست راست و پای چپ آنها بریده شود».
موسوی تبریزی، دادستان وقت نیز نعره برمیداشت: «اسیرش را باید کشت، زخمیاش را باید زخمیتر کرد که کشته شود. هر کس در برابر نظام بایستد، حکمش اعدام است».
گذر تاریخ اثبات کرد که منطق درست و آرمان آزادی مسیر خود را از میان خار و خاره و خون و خطر باز میکند. پس از ۴دهه اکنون جوانان ایرانزمین به این نتیجهٔ میمون راه بردهاند که جز با دست بردن به سلاح و قهر آتشین نمیتوان و نباید با آخوندهای اشغالگر ایران رفتار کرد.
جوشش خون شهید قیام، محسن شکاری در کوتاهترین زمان ممکن برانگیختگی داخلی و بینالمللی را به همراه داشت. نام این شهید در توئیتر به ترند ایران راه یافت و خشم مردم ایران را به غلیان درآورد. هموطنان قهرمان بلوچ در جمعهٔ شورشی خود به آن واکنش قوی نشان دادند. به موازات این واکنشها، رژیم با موجی از محکومیت و تحریم بینالمللی مواجه شد.
محکومیت اعدام جنایتکارانه توسط وزرای خارجه و رؤسای کشورهای اروپایی و آمریکا، بیانیهٔ سخنگوی اتحادیهٔ اروپا علیه اعدام محسن شکاری، مواضع گزارشگر ویژه و کارشناسان حقوقبشر سازمان ملل و سایر ارگانهای حقوقبشری و تحریم مقامات ایران توسط کشورهای مختلف بخشی از واکنشهای گستردهٔ جهانی علیه اعدام جنایتکارانه است.
در این میان برپایی دهها تجمع اعتراضی و آکسیون علیه اعدام در کشورهای مختلف و خیزش جوانان میهن در داخل با شعار ما همه محسن هستیم
نشان میدهد که خامنهای در منتهای استیصال دارد آخرین میخ را بر تابوت رژیمش میکوبد. از آنجا که پتانسیل عظیم نارضایتی در زیر پوست شهرها در حال فوران است، اعدام نتیجهیی معکوس خواهد داشت و استراتژی «آتش جواب آتش» و کانونهای شورشی را بیشازپیش آدرس خواهد داد.
با این اعدامها، تمایل عمومی به تهیهٔ سلاح برای مقابله با سرکوبگران افزایش پیدا خواهد کرد. این همان تبعات ناگوار است که نه خامنهای، نه رئیسی و نه هیچیک از استانداران نظامی و فرماندهان سپاه، بسیج و انتظامی آن را خوش نمیدارند و برای آن آماده نیستند.
«محاربه»! همان اسم رمز براندازی با آتش است. خامنهای با اعدام زندانیان برانداز، باعث الگو قرار گرفتن آنها و نیز خط براندازی از سوی جوانان دلیر ایرانی خواهد شد.