در آستانه محاکمه دیپلمات تروریست رژیم آخوندی جهان در انتظار چیزی است که رسانهها آن را یک تحول مهم و استثنایی مینامند.
برای اولین بار است که یک دیپلمات شاغل به اتهام تروریسم در برابر دادگاه قرار میگیرد، آن هم با دلایل و شواهد متقن و اسنادی که جای اما و اگر باقی نمیگذارد.
همچنین برای اولین بار است که نظام ولایت به این ترتیب به تله افتاده و هیچ راه گریزی هم ندارد.
همچنین برای اولین بار است که رژیم آخوندی بهرغم استفاده از تمامی برگهایش نتوانسته است از محاکمه دیپلمات تروریستش جلوگیری کند و دادگاه را تحت تاثیر قرار دهد. برگهایی که تا پیش از این و در سالیان گذشته بارها با استفاده از آنها توانسته بود عوامل خود را از تله خارج و عدالت را قربانی نماید.
برگهایی که رژیم در اینگونه موارد به کار برده عبارتند از:
-وعدههای پول و تجارت و بازار کالا
-فشارهای دیپلماتیک در بستر مماشات
- تهدیدهای تروریستی
-استفاده از برگ گروگانگیری
رژیم در سالیان گذشته با همه این برگها بازی کرده و کارش را پیش برده است.
طی دو سال و نیمی که از دستگیری اسدالله اسدی میگذرد، همه این برگها را رژیم به کار گرفته اما این بار شکستخورده و به هدفش نرسیده است.
بکارگیری تهدیدات تروریستی و رساندن این پیام به دادستان و مقامات دادگاه که اگر اسدالله اسدی محاکمه شود گروههای مسلح در نقاط مختلف جهان انتقام خواهند گرفت، برای رژیم رسوایی بزرگی پیش از محاکمه بهوجود آورد. سردمداران رژیم میتوانستند حدس بزنند که اینچنین پیام تهدید فرستادن میتواند رسوایی آور باشد اما به آن تن دادند. چرا؟ زیرا ممانعت از محاکمه اسدالله اسدی آنقدر برایشان حیاتی است که چنین ریسکی را پذیرفتنی میکند.
آنچنان که وکیل شاکیان خصوصی در آستانه تشکیل دادگاه به خبرنگاران گفت، سردمداران نظام ولایت در روزهای اخیر عملاً برگ گروگانگیری را نیز بازی کردند به این ترتیب که احمد رضا جلالی را که تابعیت بلژیکی دارد و استاد دانشگاه سوئد است در آستانه دادگاه به سلول انفرادی منتقل کرده و این پیام را از طریق تماس تلفنی خود او به خانوادهاش رساندند که قرار است بهزودی اعدام شود، اما این تلاش هم هیچ تاثیری بر دادگاه نگذاشت.
در این جا چند سؤال مهم و محوری مطرح میشود که پاسخ به آن موضوع را از زوایای مختلف روشن میکند
اولین سؤال همین است که چرا برخلاف روال گذشته رژیم آخوندی در تمامی تلاشهایش برای فرار از عدالت شکستخورده است؟ جواب بهطور خلاصه این است
۱.نبرد بیامان مقاومت ایران با گامهای محکم و استوار در همه جوانب
۲. حضور شاکیان خصوصی از میان شخصیتهای برجسته سیاسی که قرار بود هدف بمبگذاری اسدالله اسدی قرار گیرند. این محاکمه از این نظر هم منحصر بهفرد است
۳.وجود اسناد و مدارک تردید ناپذیر و تکان دهنده
دومین سؤال این است که چطور شد رژیم ایران بهرغم داشتن این تجربه که نباید کارگزاران و نفرات شناخته شده خودش را به صحنه اقدامات تروریستی بفرستد دست به چنین اقدامی زد.
جواب این است که آن انفجار اجتماعی که در آبان۹۸ صورت گرفت از همان زمان برای خامنهای و سردمداران نظامش آشکار بود و بر اساس اصل حفظ نظام از اوجب واجبات است تنها راه را در این میدید که به هر قیمت ضربهای بزرگ و کمرشکن به مجاهدین و مقاومت ایران وارد بیاورد. و البته بهای سنگین آن را مجبور شد بپردازد.
سؤال سوم این است آیا رژیم میتواند از عواقب این محاکمه بگریزد و پیامدهای آن را تنها در کادر سیاسی و محکومیتهای لفظی خلاصه کند؟ پاسخ این است که به چند دلیل جواب منفی است.
۱.همان نبردی که تمامی برگهای رژیم را با شکست مواجه کرد ادامه و جریان دارد.
۲.حاصل همان نبرد در ۴دهه گذشته ورق خوردن صفحه مماشات و تغییر تعادلقوا میان مردم و مقاومت ایران با رژیم آخوندی است
۳. پیام جامعهٔ پس از قیام آبان۹۸ به جهان این است که مماشات با تروریسم حاکمیت آخوندی از نظر مردم ایران پذیرفته نیست و چنین مماشاتی در حافظه ملت ایران ثبت خواهد شد و در آینده مردم ایران بر اساس آن قضاوت خواهند کرد.