شوی مشمئزکننده حکومتی
در یکی از فیلمهایی که در شبکهٔ اجتماعی دستبهدست میشود، یکی از مداحان حکومتی را میبینیم که در میان حلقهای مرکب از ۲آخوند و چند پاسدار غولتشن لباسشخصی در حال مداحی است. بهنظر میرسد محل تهیهٔ فیلم یکی از اماکن به زیر آب رفته است. صحنه از حضور مردم محلی خالی است. مداح و همراهیکنندگان او در حال سینهزنی چنین دم میگیرند:
«ما خانه بهدوشان غم سیلاب نداریم»!
این شعر، یک مصرع از یک غزل صائب تبریزی است. مداح به ناشیگری تمام و به شیوهای دجالگرانه این مصرع صائب را به یک مصرع از رباعی معروف اقبال لاهوری چسبانده و تکرار میکند:
ما خانه بهدوشان غم سیلاب نداریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
صائب تبریزی کجا و اقبال لاهوری کجا؟! و اصلاً به چه مناسبت این سرقت ناشیانهٔ شعری صورت گرفته است. چه هدفی را دنبال میکند؟
بهدنبال مونتاژ ناشیانهٔ این بیت که حتی در قافیه و ردیف با هم یکی نیستند، ناگهان مداح با اشاره به آب گلآلود سیل در زیر پایش، به صحرای کربلا گریز میزند:
«هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله»
...
ترکیبی از دجالیت، دینفروشی و حماقت!
دجالیت برای فرار از پاسخگویی
این شوی مضحک، بخشی از مدیریت آخوندی برای مقابله با فاجعهٔ ملی سیل است. بخش دیگر آن را نیز در تور تفریحی سران و مهرههای اعزامی به برخی مناطق بیخطر سیلزده و نیز آببازی و عکس سلفی گرفتن آنها دیدیم.
وقتی در قاموس آنان علت سیل و زلزله، تن ندادن مردم به ولایت خامنهای! نیامدن به نمایش جمعه! ندادن خمس و زکات! و گناه بیرون ماندن دو تار مو باشد، لابد مدیریت سیل نیز بیشتر از این نمیشود.
در حالی که شهرها و استانهای ایران را یکی پس از دیگری آب میبرد و سیل تا بیخ گلو و در برخی موارد تا سقف ساختمانهای مردم رسیده است، در حالی که پلها ویران میشوند، سدها سرریز میکنند، دامهای اهالی به کام مرگ کشیده میشود، کشتزارها و مراتع از بین میروند و مردم، سرپناهی برای آرام گرفتن، پوشاکی برای پوشیدن و نانی برای خوردن نمییابند، حاکمیت آخوندی با این دجالیت میخواهد از زیر بار پاسخگویی شانه خالی کند.
مصادرهٔ مشکلات به خدا و زمین و آسمان و اخیراً ربط دادن آن به امام حسین و کربلا، آن روی لاپوشانی ۴۰سال خیانت و جنایت است.
چه کسانی غم سیلاب ندارند!
مداح حکومتی و صحنهگردانان پیرامون او که با حرارت دم گرفتهاند: که «...غم سیلاب ندارند!» راست میگویند؛ زیرا از محلی برای اجرای این شو اعزام شدهاند که در آن از سیل، مرگ عزیزان، غم از دست دادن هستی و خانمان، خانه بهدوشی و آوارگی، گرسنگی و شیون روانخراش کودکان خبری نیست. آنها در جلو دوربین وقتی این شو را اجرا کردند، مزد مزدوری خود را دریافت میکنند و سیل و تخریب خانه و آوارگی مردم ناندانی آنهاست. همچنان که ناندانی سران حکومت است. بهانهای شده است تا هلیکوپترسواری و قایقرانی خود را به رخ مردم خانمانباخته و بر خاک سیاه نشسته بکشند. آنان بر ستون فقرات جانباختگان و ویرانههای سیل ایستاده و نوحهسرایی میکنند. حق هم دارند که «غم سیلاب نداشته باشند»؛ زیرا نخستین کسی که غم سیلاب ندارد خامنهای است. آنها مقلدانی بیش نیستند.
ترفند لورفته
هدف از این اقدام خاموش کردن صدای اعتراض بهتنگآمدگان از جنگ و فضاسازی برای انحراف اذهان از مسببان شروع و ادامهٔ جنگ بود. این دقیقاً همان نقشی است که این مداح حکومتی در کنار خانههای به گل نشستهٔ مردم محروم ترکمن اجرا میکند.
اما با یک تفاوت:
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
دیگر حنای اینگونه دجالیتها و معرکهگردانیها حتی برای مزدبگیران و وابستگان به حکومت رنگی ندارد. فصل پایانی این تراژدی شوم فرارسیده است.