روزنامههای حکومتی در روز سوم اسفند علاوه بر بحرانهای خارجی نظام برجستهترین تیترهایشان را به دعوای باندهای بر سر کرسی ریاستجمهوری نظام اختصاص دادهاند. در روزنامههای باند مغلوب شکاف درون باندها و محفلهای پیرامون خامنهای برجسته شده است.
از غوغای مجدد الیاس نادران در مجلس علیه قالیباف و گماشتهاش بذرپاش تیتر شده تا حرف حداد عادل سرکردهٔ یکی از باندهای منتسب به خامنهای که گفته است «با کثرت پدر» در این باند روبهرو هستند.
روزنامههای حکومتی بهصورت هماهنگ فتیلهٔ اخبار مربوط به فاجعه زلزله در کهگیلویه و بویراحمد را پایین کشیدهاند. اما برخی از آنها در دعوای باندی به گوشهیی از واقعیتها اذعان کردهاند از جمله جهان صنعت از «سانسور خرابی ها» در رسانههای حکومتی خبر داده و تأکید کرده که مردم میگویند وقتی زلزلهزدگان سرپلذهاب بعد از سه سال همچنان در کانکس و چادر زندگی میکنند توقع از مسئولان امری بیهوده است. شرق هم از نارضایتی مردم بهخاطر عدم رسیدگی و حل نبودن اولیهترین امکانات از جمله سرویس بهداشتی و حمام در پنجمین روز بروز حادثه خبر داده است. سایر خبرهای فاجعهبار اجتماعی اقتصادی هم در اغلب روزنامههای سوم اسفند دیده میشود. از جمله تورم ۶۶ و هشت دهم درصدی مواد غذایی که اغلب روزنامهها بهنقل از مرکز آمار رژیم گزارش دادهاند.
باران فاجعه بر سر مردم
«باران مالیات بر سر مردم» عنوان روزنامه جهان صنعت است که از یک فقرهٔ جدید غارت مردم توسط رژیم خبر داده و از جمله نوشته است: «آنچه دیروز کمیسیون تلفیق از بودجه ۱۴۰۰ منتشر کرده است، دو رخداد بسیار عجیب را در خود جای داده است؛ یک رخداد دادن مجوز به دولت و نهادهای گوناگون برای انتشار انواع اوراق قرضه است که سر به آسمان میساید. مصوبه مهم دیگر باران مالیاتی است که شهروندان باید بدهند. مالیات بر مسکن و مالیات بر اتومبیل یک اختراع مالیاتی به حساب میآید که تنها دلیل و فلسفه وجودی آن نیاز دولت است ولاغیر».
«گزارشی تکاندهنده از ارتفاعات کردستان» عنوان مطلبی است در اعتماد که به وجه دیگری از غارت و سرکوب در نظام اذعان کرده و در مورد «مصائب زنان کولبر» از جمله نوشته است: «کولبری به کلافی میماند سردرگم و درهم پیچیده. کلافی که معلوم نیست کی قرار است گره کورش باز شود، حالا چه با دست، چه با دندان. در حالی که رقم دقیق و مستندی از تعداد کولبرانی که ارتفاعات غربی کشور را در پی رزق و روزی بالا و پایین میکنند وجود ندارد، اما آمارهای غیررسمی ۸۰ تا ۱۷۰هزار نفر را تخمین زدهاند. درباره زنان کولبر که همین آمار نصفه و نیمه هم وجود ندارد».
مذاکره با آمریکا جامزهر یا جرعهٔ حیات؟
در روزنامههای حکومتی موضوع پیامدهای سفر گروسی و مذاکره با آمریکا بعد از اعلام مواضع رئیسجمهور آمریکا، تبدیل به یک صفبندی و رویارویی شده است. در روزنامههای باند مغلوب بقای نظام را در رفتن پای میز مذاکره دانسته و به باند خامنهای حمله کردهاند. از جمله جهان صنعت در مطلب خود با عنوان «محافظهکاران همچنان در مسیر برجام هراسی و برجام ستیزی» با اشاره به برخی اقدامات رژیم در کشورهای همسایه نوشته است: «این جریانها و تریبونها با استفاده و به کارگیری استعارههایی چون «حرف خالی»، «آبنبات نسیه»، «فریب نخورید» و سرانجام «نداشتن وجود خارجی» تلاش داشتند اقدامات و دستور کار جدید دولت بایدن را از حیز انتفاع خارج کنند آنان ابایی ندارند که بخواهند با برخی از اقدامات تحریکآمیز مانند موشکپرانیهای نابهنگام، سیگنال و پالسهای رمانندهای برای طرف مقابل یعنی واشنگتن و تروئیکای اروپایی برجام ارسال کنند تا برجام معطوف به نتیجه نشود».
در نقطهٔ مقابل روزنامه سیاست روز از باند خامنهای زیر عنوان «پایان دوران حرفهای زیبا» به چشمانداز تشدید انزوای رژیم اشاره کرده و از جمله نوشته است: «تأکید آمریکایی و اروپا به مذاکره با ایران در شرایطی مطرح شده است که آنها پیش از این صرفاً سه شرط تغییر در برجام، بررسی توان موشکی و منطقهای ایران را پیششرط هر مذاکرهای عنوان میکردند. برگزاری نشست احتمالی ایران و ۱+۵ با حضور آمریکا این فرصت را برای غرب ایجاد میکند که از فضای رسانهای برای القا بازگشت آمریکا به برجام بهره گرفته و چنان وانمود سازند که آمریکا به تعهداتش عمل کرده و در ازای آن خواستار بازگشت ایران به تمام تعهدات برجامی شوند».