در مراسم گرامیداشت چهلمین سالگرد ۳۰خرداد ۱۳۶۰ که در اشرف۳ و بسیاری نقاط دیگر جهان برگزار شد، تنی چند از شاهدان رخداد تاریخی ۳۰خرداد، خاطراتشان را از آن ماهها، آن هفتهها و آن روز ماندگار بازگویی کردند. بازگویی این خاطرات از نخستین نفر تا آخرینشان، شرح موجزی از تاریخ شفاهی ایران است؛ شرحی که در چهل سال گذشته کمتر شاهد پیوستگیِ مجموعشان در ارائه به نسلهای پس از ۳۰خرداد بودهایم. همین چند خاطرهگویی، ضرورت بیشتر از اینش را برای قدرشناسی از زوایای پنهان وفاداری بر یک پایداری ملی، میهنی و انسانی در ۴۰سال گذشته ایجاب میکند.
هنگام که خطوط این خاطرات شفاهی را به هم وصل میکنیم، ناگهان تلنگری بر یادها و ضمیرمان میخورد که چه کوه سر به فلک کشیدهیی از تاریخ شفاهی ۵۰سال گذشتهٔ ایران در اشرف۳ و گرداگرد جهان نهفته است.
از پس این تلنگر، ناگاه بهخاطر میآوری که دستگاه دروغپراکن تبلیغات آخوندها و همسویان و لابیهای دیکتاتوری ملایان، همین تاریخ ۵۰سال گذشته را چقدر تحریف و وارونه کردهاند تا نسلهای پس از ۳۰خرداد در زیر حجم هیاهوی دروغ، از اصل رخدادها و واقعیتها و اصالتهای آنها دور و ناآگاه بمانند.
بازخوانی بخشی از این خاطرات در چهلمین سالگرد ۳۰خرداد، گزارش شاهدان آن به مردم ایران درباره سرنوشتسازترین روزها و هفتههای منتهی به ۳۰خرداد ۱۳۶۰ است؛ ماهها، هفتهها و روزهایی که طی آنها دو آینده برای ایران شکل گرفت؛ آینده پایداری همهجانبه در وفاداری به اصل آزادی و دموکراسی به قیمت نثار همهٔ هستی خود / آینده تیرهناکترین روزگار ایران در زیر سلطهٔ نعلین و عمامهٔ مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران.
باید اعتراف نمود که بازخوانی دقیق این خاطرات، رسالت تاریخیِ نسل اول و دوم مجاهدین خلق است تا همهٔ جزئیاتش به مردم و تاریخ ایران گزارش شود. همانطور که اگر کتاب دو جلدی تاریخ مشروطهٔ احمد کسروی نبود، رسالهٔ قابل اعتمادی از پیدایش عصر روشنگری در ایران نداشتیم و همهٔ آن حماسهها، نثارها، نواندیشیها و روشنگریها در تطاول استعمار و ارتجاع پایمال میشدند.
بازخوانی خاطرات ۳۰خرداد توسط شاهدانش، ناقوس یک فراخوان را به صدا درآورد تا تاریخ مبارزات آزادیخواهانهٔ ۵۰سال گذشته از زیر یوغ سلطهٔ تبلیغاتی ارتجاع آخوندی و همسویان و لابیهایش نجات یافته و پرده از این شبترین تیرهناکی سیاسی و اجتماعی برداشته شود.
در میان توفانهای سیاسی و امنیتیِ پیاپی این چهار دهه که مجاهدین خلق آماج صف نخستین آن بودهاند، آنها هنوز نرسیدهاند به رسالت تدوین و بازخوانی گستردهٔ تاریخ ۴۰سال گذشتهٔ ایران در قالبهای خاطرهنویسی، قصه، رمان، شرح حال یا فیلم و مستند تلویزیونی پرداخته و پاسخ دهند.
تجارب تاریخ آزادیخواهی و روشنگری در ایران گواهی میدهند که هیچ مرجعی شایستهتر از رقمزنندگان آنها برای گزارش دادن به مردم و تاریخ ایران وجود ندارد. این شایستگی وقتی به عصر ارتباطات میرسد، بسا ضروریتر از سالیان دیرین تاریخنگاری، برجسته میشود.
مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت در تاریخ ۱۵۰سال گذشتهٔ ایران، طولانیترین و پایدارترین مقاومت و مبارزه تشکیلاتی و سازمانیافته را علیه دیکتاتوریها داشتهاند. از این روی بیشترین تجارب به موازات بیشترین خاطرات را از این تاریخ طولانی و زندگی حرفهیی مبارزاتی در خود گرد آوردهاند. این زندگیِ ویژه با رنگارنگیِ جلوههایش در ذهن و حافظهٔ چند هزار زن و مرد، همچون قطرات یک دریا بههم پیوسته و شکل گرفتهاند. این تجارب و خاطرات، بخشی از گنجینهٔ تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایرانزمین هستند.
این خاطرات در اتاقهای تودرتوی تاریخ ۴۰ سالهٔ ایران انبوه شدهاند. بیمناسبت نیست اگر ایرانزمین به ندا درآید که مرا از پلشت تحریف قرون وسطائیان رهایی ده! مرا بهخاطراتت ببر! پنجرههای یادهایت را به روی من بگشا! آینهیی برابر یادهایم بگذار! مرا برای فرزندانم بنویس... !