728 x 90

مرحله پایانی نبرد آزادی و استبداد در ایران

قیام مردم ایران
قیام مردم ایران

صورت مسئله‌ی ایران، سال‌هاست که از یک موضوع مقطعی یا موقتی گذر کرده و به حقیقتی پایدار و تثبیت‌شده در ساحت زمان تبدیل شده است؛ حقیقتی که هیچ رخداد دست‌ساز حکومتی، هیچ عملیات رسانه‌یی و هیچ پدیده‌سازیِ امنیتی قادر نیست آن را پنهان یا بی‌اثر کند. این صورت مسئله روشن و یک‌سویه است: نفی حاکمیت ولایت فقیه از سوی اکثریت مردم. این اراده‌ی جمعی نه محصول موج‌های هیجانی است و نه وابسته به تضادهای زودگذر؛ بلکه ریشه در تجربه‌ی تاریخی، حافظه‌ی جمعی و آگاهی اجتماعی مردمی دارد که دهه‌هاست زیر فشار یک نظام تمامیت‌خواه ایستاده‌اند. هیچ عامل سیاسی، اقتصادی یا امنیتی نتوانسته و نمی‌تواند این صورت مسئله را تغییر دهد.

 

حاکمیت کوشیده است با تحمیل حداکثر فقر، تورم و بحران معیشتی، کمر جامعه را خم کند؛ گمان و قصدش این است که سفره‌ی خالی، اراده‌ی اعتراض را از مردم بگیرد. اما برخلاف انتظارش، فشار اقتصادی نه به تسلیم، بلکه به تعمیق نارضایتی و گسترش آگاهی عمومی نسبت به ترفند‌های حکومت انجامیده است؛ طوری که جامعه‌ی ایران درک روشنی از رابطه‌ی مستقیم میان سیاست‌های حاکمیت و وضعیت فروپاشیده‌ی اقتصادی دارد. مردم فقط قربانیان بحران نیستند، بلکه فراتر از آن، تحلیل‌گران جزئیات آن شده‌اند. به همین دلیل، اتاق فکر نظام هیچ‌گاه نتوانسته‌ است ــ و هرگز نخواهد توانست ــ خواست تغییر بنیادین را از میان بردارد.

 

در دانشگاه‌ها نیز همان سیاست کهنه به‌کار گرفته شده است: زدودن هویت تاریخی، صنفی و اجتماعیِ دانشجو؛ تبدیل دانشگاه به حاشیه‌یی مطیع و بی‌واکنش و بی‌قدرت. اما تاریخ دانشگاه در ایران همواره کابوس دیکتاتورهاست. این تاریخ نشان می‌دهد که هر دوره‌یی که سرکوب تشدید شده، ریشه‌های روح آزادی‌خواهی نیز نیرومندتر از گذشته گسترش یافته و در موعد ناگزیر، سر برآورده است. مطالبه‌ی آزادیِ اندیشه، رسالت نقد و پرسشگری و استقلال دانشگاه، سه عامل کابوس‌ساز علیه حاکمیت‌های مرتجع بوده‌اند و هستند. به‌دلیل همین ریشه‌ی تاریخی، حکومت آخوندی بارها کوشیده است دانشگاه را به سکون بکشاند، اما دانشگاه، به محض باز شدن روزنه‌یی کوچک، بار دیگر مرکز روشنفکری و مقاومت می‌شود.

 

در سطح اجتماعی نیز حاکمیت تا توانسته، به تمهید ویروس‌پراکنی پرداخته است؛ از ایجاد هراس تا پخش شایعات، تا ساختن دشمنان خیالی و بحران‌های مصنوعی. هدف، همیشه یک چیز بوده است: منحرف کردن افکار عمومی از مطالبه‌ی اصلی. اما این تلاش‌ها هیچ‌گاه نتوانسته‌اند خواست نفی حاکمیت را از حافظه‌ی اجتماعی پاک کنند. این خواسته با میلیون‌ها ذهن عجین شده و میان‌شان پل زده است.

 

حاکمیت به هر عرصه‌یی که وارد می‌شود، درنهایت به دیوار نفی خود برمی‌خورد؛ تعارضی که دیگر فرجامی جز پایان ندارد. امروز آزادی و استبداد در ایران، پس از دوره‌های طولانی نبرد تاریخی، به مرحله‌ی نهایی رویارویی رسیده‌اند. اخبار و تحولات درون نظام، همراه با شرایط اجتماعی، منطقه‌یی و بین‌المللی، همگی نشان می‌دهند که حاکمیت هیچ راه گریز از این مرحله‌ی پایانی ندارد. اگر شرطی در میان باشد، تنها و تنها در سوی مردم است: این‌که هزینه‌ی جمعیِ تعیین تکلیف این فصل تاریخی را بپذیرند و آن را به فعلیتِ تحقق برسانند. سرنوشت آینده در انتظار پیوند جمعیِ این اراده است.  

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1b4fe63b-1867-4413-a17e-bc3951978077"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات