حاکمیت ملایان با چالشهای جدی روبهرو شده است که ریشه در فقدان پایگاه اجتماعی آن دارد. بحران اقتصادی و معیشتی که بخش قابل توجهی از جامعه را درگیر کرده، فشار مضاعفی بر این حاکمیت وارد آورده و مشروعیت آن را روزبهروز بیشتر زیر سؤال میبرد. در چنین شرایطی، نظام آخوندی در تلاش برای حفظ قدرت خود، نهتنها به مطالبات اساسی مردم و بهبود وضعیت معیشتی آنها نمیپردازد، که بهدنبال راهکارهای سرکوبگرانه و رعبآفرین مثل اعدام است.
اظهارات محمدباقر قالیباف در کنفرانس مطبوعاتی روز پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ مبنی بر اینکه: «قدرت ما در موشکی نیست، در این است که دل مردم با ما باشد»، نشاندهندهٔ آگاهی و اذعان وی از عمق بحران مشروعیت است. با این حال، تناقض آشکار میان این ادعا و سیاست رعبگرایانه که حکومت در پیش گرفته، قابل توجه است. رئیس مجلس ارتجاع از یکسو بر اهمیت رضایت مردم تأکید میکند و از سوی دیگر، نظام همچنان بر توسعهٔ برنامههای موشکی و دخالت در جنگهای نیابتی در منطقه متمرکز است.
این تناقض نشان میدهد که حاکمیت در حال حاضر در یک بنبست داخلی و بینالمللی قرار دارد. از اینرو بهدلیل فشارهای داخلی و بینالمللی، ناچار است به اهمیت رضایت نداشتهٔ مردم اذعان کند، و نیز بهدلیل وابستگی به نهادهای قدرتطلب و نظامی، نمیتواند از سیاستهای اقتدارگرایانه خود دست بردارد. نتیجه این دوگانگی، اتخاذ سیاستهای متناقض و ناکارآمدی است که نه تنها به حل مشکلات موجود کمک نمیکند، بلکه بر عمق آنها میافزاید.
قالیباف نشانی میدهد که نظام فقط تکیه بر قدرت نظامی و سرکوبگری دارد، از طرفی اعتراف میکند که مشکلات داخلی بهشدت حاد و انفجاری هستند. در واقع میگوید که توسعه برنامههای موشکی، نه تنها باعث افزایش امنیت ملی نشده، بلکه هزینههای گزافی را بر دوش اقتصاد کشور تحمیل کرده و باعث تشدید نارضایتی عمومی شده است.
سلسله اعتراضات جاری اقشار در شهرهای مختلف، گواهی میدهند که بحران اقتصادی و معیشتی، بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای پیش روی حاکمیت، ابعاد گستردهیی یافته است؛ نرخ تورم افسارگسیخته، افزایش بیرویه قیمتها، کاهش ارزش پول ملی و گسترش فقر و بیکاری، زندگی روزمرهٔ مردم را به اعتراضات خیابانی تبدیل نموده است. آمارهای رسمی دربارهٔ تورم، قیمت اقلام و خط فقر، آینهای تمامقد در مقابل ناکارآمدی پزشکیان و شتاب تضعیف پایگاه اجتماعی حاکمیت است.
بحران مشروعیت حاکمیت، پدیدهیی چندوجهی در سیاست، اقتصاد و اجتماع میباشد. حل این بحران، حاکمیت را در دوراهی سرنوشتساز مردم یا موشک، گرفتار کرده است.
واقعیت این است که راهحل پایدار برای عبور از این بحران چندلایه، چیزی جز ارادهٔ جمعی و همبستگیِ همهٔ اقشار جامعه برای تغییر بنیادین، بهمثابه نفی کل حاکمیت نیست. تنها با اتحاد و همدلی در راستای چنین هدفی میتوان به آیندهای روشن و فردایی دیگر امیدوار بود و به آن دست یافت.
هنگامی که کارگزار حکومتی مثل قالیباف اذعان میکند که حکومت جز موشک، پایگاهی در جامعه ندارد، معنیاش این است که ایرانزمین در دوران تحقق یک تجربهٔ تاریخی است؛ تجربهای که تأکید میکند هیچ حکومتی نمیتواند در برابر خواست و ارادهٔ ملتی دادخواه مقاومت کند. اکنون مردم ایران با عبور از کلیت این رژیم، تجلیِ چنین خواستهای بهوسعت فلات ایرانزمین هستند.