روزنامههای حکومتی روز سهشنبه مهمترین عنوانهای خودشون را به رد یا قبول حرفهای روحانی در مشهد و همچنین رد یا قبول شرایط جامعه جهانی اختصاص دادهاند. از روزنامههای باند روحانی شروع میکنیم که حاوی تیترهایی علیه مهرههای ولیفقیه در مشهد هستند:
آرمان: با توجه به اتفاقات سال گذشته و اخیر مشهد علمالهدی –رئیسی پاسخ نداشتند نیامدند
آرمان: عدم دیدار دو آیتا... با رئیسجمهور
ابرار: روحانی: با برجام می خواستیم تحریمهای ظالمانه را از روی سر مردم برداریم
ابتکار: بیانیه مشترک فرانسه، آلمان و انگلیس: برجام را صرفنظر از تصمیم ترامپ، حفظ میکنیم
ایران: شرط ایران برای ماندن در برجام بدون آمریکا
ایران: عضو کمیسیون حقوقی مجلس: اف.ای.تی.اف را نپذیریم سیستم بانکی قفل میشود
جمهوری اسلامی: شرط رئيسجمهور برای ماندن در برجام، تأمین تمام اهداف ایران از برجام بدون آمریکا
خراسان: مقامات کشور با اشاره به احتمال تأمین منافع ایران مطرح کردند: امکان ادامه برجام بدون آمریکا
روزنامههای باند علی خامنهای دود و دمهای ضد آمریکایی مقامات دولتی را انعکاس داده و نسبت به پذیرش لوایح سهگانه ضمیمه اف.ای.تی.اف هشدار دادهاند:
رسالت: روحانی: قرار بود تحریمهای ظالمانه را بردارند
رسالت: سخنگوی وزارتخارجه: آمریکا از برجام خارج شود تصمیمات غیرقابل تصور میگیریم
سیاست روز: اکنون دوران لبخند دیپلوماتیک به آمریکا نیست
فرهیختگان: قبل از ترامپ خودمان را تحریم نکنیم – لوایح مربوط به اف.ای.تی.اف در حالی به صحن مجلس می آیند که در صورت تصویب دوران جدیدی از چالشهای داخلی و بینالمللی را برای کشور فراهم خواهد کرد
کیهان: سرنوشت سه لایحه فاجعه آفرین؛ مجلس به سود مردم رأی میدهد یا به نفع اتاق جنگ آمریکاییها؟!
اذعان به وضعیت خراب اقتصادی و بحران ارزی موضوع روزنامههای هر دو باند حاکم است:
ابرار اقتصادی: حراج 60تن طلا در ماراتن فروش سکه
بهار: نایب رئيس اتاق بازرگانی ایران و ژاپن: امیدواریم به شرایط قبل از برجام باز نگردیم، اقتصاد فعلاً بلاتکلیف است
جهان صنعت: عدم نظارت جدی بانک مرکزی به امید جذب نقدینگی سرگردان، افزایش پنهانی سود بانکی
جوان: روحانی: ارز داریم اما نه برای قاچاقچی و مسافر هتلهای مجلل
وطن امروز: رئیس جمهور؟! فکر ارز باش که تلگرام همه آب است
یک روزنامه همسو با باند روحانی راه مهار بحران ارز توسط دولت را بلوف ارزیابی کرده و نسبت به شرایط حاکم بر اقتصاد کشور هشدار داده است:
جهان صنعت: موجسواری خطرناک بر جنگ روانی
آشفتگی و سردرگمی در روند اقتصادی کشور همچنان ادامه دارد تا جایی که به چالش انکارناپذیر بدل شده که در راستای اعلام دلار 4200تومانی قابل پیشبینی هم بود.
حال بهنظر میرسد آنچه دولت اعلام کرد فقط یک بلوف سیاسی بزرگ و نه برنامهریزی اقتصادی هدفمند باشد.
در ادامه این آشفتگی بازار اما از سویی به مشکلات حاصل از مسایل برجام نیز باید نظر کرد. از همین رو گروهی که نظریاتشان همراستا با ترامپ است، اعتقاد به این دارند که ازهمگسیختگی برجام منجر به آن خواهد شد که اقتصاد ایران سقوط کند و همواره بر حجم مشکلات آن افزوده شود...
در این راستا نمیتوان به صرف اعلام راهاندازی ستادهای فرماندهی متعدد در راستای مدیریت منابع انسانی و مالی کشور امیدوار به بهبود شرایط توفانی بود... اظهارنظرهای مسکنوار و کوتاهمدت از سوی دولت در راستای بهبود شرایط اما نهتنها شرایط را بهبود نمیبخشد بلکه خود به مشکلات دامن میزند و منجر به عمیقتر شدن آسیبهای اقتصادی خواهد شد...
سیاست و اقتصاد ایران به شکل وصفناپذیری در هم گره خورده است و این روند هر روز دایره مشکلات را گستردهتر میکند. به هر روی بخش گستردهیی از آسیبهای حاصل از برجام بر اقتصاد ایران انکارناپذیر است اما این جنگ روانی که از سوی آمریکا آغاز شده است را نباید بیش از این گسترده کرد...
موجسواری بر این جنگ روانی بسیار خطرناک است و رفتار منطقی آن است که حتی اگر مشکلات حاصل از برجام اقتصاد را دچار سردرگمی کرده است،...اما نگرانیها از جایی تشدید میشود که دولت هیچ آیندهای را برای جامعه در برنامههای اقتصادی خود تصویر نکرده است، این عدم شفافیت خود عاملی آسیبزننده و نگرانکننده در اقتصاد است.
روزنامه ارگان خامنهای نسبت به تصویب لوایح سهگانه هشدار داده و در حالی که باند خود را مردم مینامد به باند روحانی حمله کرده است:
کیهان: مجلس به سود مردم رأی میدهد یا به نفع اتاق جنگ آمریکاییها؟!
جنگ ارزی در میدان نبرد تهران بالا گرفته و هر روز شاهد تلاش دشمن برای ایجاد بحران و نهایتاً کودتای ارزی با قصد و هدف براندازی نظام اسلامی هستیم.
اما فکر کنید در هنگامه این جنگ بزرگ،کسانی باشند که حاضر شوند سرپل به دشمن بدهند! باور کردنی نیست!؟
پس چرا حالا که جنگ ارزی همهجانبه و ویرانگر در جریان است، عدهیی از دل حصار مقاومت، در عمق پایتخت نشستهاند و میکوشند راهی برای آمریکا به داخل خانه باز کنند!؟
تصویب کنوانسیون پالرمو و اصلاح قانون مبارزه با تروریسم،دقیقا همان کار است، باز کردن پای آمریکا به درون محاصره و معرکه!...میدانید که قانون مبارزه با تأمین مالی تروریسم با هدف جامه عمل پوشاندن به خواست غرب در سال ۱۳۹۴تصویب شد...در تبصره 2ماده یک قانون فعلی آمده است: «اعمالی که افراد، ملتها یا گروهها یا سازمانهای آزادیبخش برای مقابله با اموری از قبیل سلطه، اشغال خارجی، استعمار و نژادپرستی انجام میدهند، از مصادیق اقدامات تروریستی موضوع این قانون نمیباشد. تعیین مصادیق گروهها و سازمانهای مشمول این تبصره برعهده شورای عالی امنیت ملی است.»...FATF به این تبصره ایراد گرفت اما دولت در لایحه اصلاحی، این تبصره را حذف کرده است!...دو تبصره جدید جانشین تبصره مذکور شده است:
تبصره 4- اسامی افراد، گروهها یا سازمانهای تروریستی موضوع این ماده اعم از داخلی و بینالمللی با رعایت اصل (154) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به پیشنهاد شورای عالی مبارزه با پولشویی به تصویب شورای عالی امنیت ملی میرسد.
این تنها دروازهای نیست که ممکن است امروز در مجلس به روی دشمن گشوده شود!
لایحه کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم هم در زمره چیزهایی است که تیم FATF از مقامات ما خواسته و دولتمردان هم سخاوتمندانه به آن تن دادهاند!
این لایحه دو نقطه کانونی دارد. مسأله نخست تعریف تروریسم است که تعیینکننده است. بر اساس این کنوانسیون تروریسم بهگونهیی تعریف شده است که شامل اقدامات ضداشغالگری، ضداستعماری و فعالیتهای گروههای مقاومت همچون حزبالله لبنان و گروههای جهادی فلسطینی میشود.
مسأله دوم همکاریهای قضایی میان کشورها برای مبارزه با بهاصطلاح تروریسم است. جمهوری اسلامی ایران به پیوستن به این کنوانسیون خود را با سیلی از مطالبات بینالمللی برای مقابله با اقدامات بهاصطلاح تروریستی روبهرو خواهد کرد. پیوستن به این کنوانسیون ابعاد گستردهتری از کنوانسیون پالرمو دارد.
و اما موضوع خود کنوانسیون پالرمو هم موضوع مفصلی است که بارها و بارها به آن پرداختهایم و معلوم نیست کدام عقل سلیم در میانه جنگی تمامعیار، تندادن به آن را توصیه میکند!
اکنون مجلس در نقطه کانونی این ماجرا قرار دارد و امروز معلوم میشود که نمایندگان در هنگامه جنگی تمامعیار و نفسگیر، به سوی مردم خودشان و اقتدار کشورشان شلیک میکنند و لکه ننگی ابدی برای خود به ثبت میرسانند یا نه،...
روزنامه ارگان دولت روحانی بهنقل از یک عضو مجلس آخوندی بر ضرورت تصویب لوایح سهگانه ضمیمه FATF تأکید کرده است و با اشاره به بحرانهای رژیم پای خامنهای را برای تصویب لوایح به میان کشیده است:
ایران: ارزیابی محمدجواد فتحی عضو کمیسیون حقوقی مجلس از مخالفتها با لایحه دولت:... من چیزی که از فضای مجلس و همینطور موضعگیریهای بیرون از مجلس دریافتم این است که لوایح مربوط به منع تأمین مالی تروریسم و مبارزه با پولشویی را نهایتاً اجازه نخواهند داد که به تصویب مجلس برسد. فضا اصلاً به شکلی نیست که بوی تصویب و تأیید این لوایح را در مجلس داشته باشد...
به هر حال نظر بیرون مجلس و فشارهایی که آنجا شکل میگیرد و نهایتاً صورت خود را در مجلس نشان میدهند، بیتأثیر نیستند...
چیزی که برجسته است تلاشی است که برای زمین زدن رقیب سیاسی داخلی که الآن به شکل دولت متجلی شده، صورت میگیرد. بهنظر من برخیها در داخل اقتصاد ملی و امنیت ملی را ابزار منازعه با دولت و جریانهای رقیب خود کردهاند... نپذیرفتن FATF ما را دچار مشکلات داخلی بسیار پیچیده و گستردهیی خواهد کرد. ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه در شرایط فعلی به FATF ملحق شویم. ما اگر اصلاحات FATF را نپذیریم، مشکلات بانکی خود را چند برابر پیچیدهتر از چیزی که الآن هست، خواهیم کرد. امیدوارم اگر در نهایت مجلس این موارد را تصویب نکرد، مخالفان FATF اینقدر شجاعت و مردانگی داشته باشند که پای تبعات آن بایستند و بعداً همه چیز را گردن دولت نیندازند. چون با نپذیرفتن این موارد سیستم بانکی کشور و بلافاصله بعد از آن اقتصاد ما کاملاً قفل میشود، امکان تمام معاملات خارجی و ارزی از بین میرود، امکان جذب سرمایهگذاریهای خارجی صفر خواهد شد و هیچ امکانی برای تبادل اقتصادی با دنیا وجود نخواهد داشت. در صورت تصویب مجلس، احتمال اینکه شورای نگهبان این مصوبه را رد کند هم زیاد است...
من بهنظر م میرسد در این شرایط که شاهد آن هستیم، تنها راه اصلاح دو قانون مبارزه با پولشویی و منع تأمین مالی تروریسم و الحاق به دو کنوانسیون پالرمو و منع تأمین مالی تروریسم به دست با کفایت رهبر معظم انقلاب باز خواهد شد و ایشان باید حکمی در این رابطه بدهند والا با این صحن مجلس و نظرات کمیسیون قضایی و خصوصاً عدم شناخت که برخی نمایندگان مجلس از ماهیت این موارد، عمق مسائل مالی و تأثیرات فاکتورهای جهانی و بینالمللی در سقوط اقتصاد ملی ما، بعید میدانم که مجلس توان و اراده اصلاح موارد یاد شده را داشته باشد... دولت که پس از برجام همواره بر ضرورت برقراری روابط ساختارمند با نهادهای مؤثر بینالمللی تأکید کرده است، یکی از قفلهای باز نشده ورود سرمایه به کشور را همین حضور نام ایران در لیست سیاه FATF میدانست و معتقد بود همکاری و تعامل با گروه اقدام مالی از آن رو ضرورت دارد که امروزه کلیه بانکها، مؤسسات مالی، شرکتها و بنگاههای اقتصادی در سراسر جهان موظف هستند که استانداردهای مبارزه با پولشویی و تأمین مالی تروریسم را اجرا کنند. با وجود این در دو سال گذشته، مخالفان دولت این موضعگیری را به «خیانت دولت» تعبیر کردهاند.
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع با حمله به برجام و باند رقیب و با ابراز نگرانی از رویکرد جامعه جهانی، و با اشاره به اظهارات روحانی در مشهد مبنی بر ماندن در برجام بدون آمریکا، بدون ارائهٔ راه برونرفت نظام، بنبست رژیم را به نمایش گذاشتهاند:
کیهان: مهمترین سؤالی که این روزها نه تنها در محافل سیاسی و حتی جامعه ایران بلکه حتی در سطح جهانی مطرح است، تصمیم 22اردیبهشت (12می) دونالد ترامپ درباره خروج یا ادامه روند توافق هستهیی است.
پیش از پرداختن به سؤال فوق، باید یک نکته کلیدی و محوری را در نظر گرفت. دیپلوماتها و تحلیلگران آمریکایی هماکنون به دو دسته کلی تقسیم شدهاند؛ عدهیی به کاخ سفید توصیه میکنند نباید از برجام خارج شود و گروه دوم معتقدند باید از توافق خارج شد. اما این اختلافنظر جنجالی و پر سر و صدا در واقع پله دوم بحث است. پله نخست و اصل ماجرا که هر دو گروه درباره آن اتفاقنظر دارند خصومت عمیق و آشکار و پیگیری براندازی نظام جمهوری اسلامی است.
تصمیمسازان آمریکایی، توافق هستهیی با ایران را نیز از همین منظر مینگرند و سؤال آنها بهطور دقیق این است که خارج شدن از برجام یا ماندن در آن، چه نسبتی با راهبرد براندازی دارد و آیا به آن کمک میکند یا برای آن مخرب است.
فرق مخالفان و منتقدان برجام در آمریکا تنها در یک موضع است؛ صبر! موافقان میگویند برای براندازی جمهوری اسلامی باید صبر استراتژیک (نظریه معروف جورج کنان در قبال اتحاد جماهیر شوروی) را در پیش گرفت و منتقدان اعتقاد دارند نیازی به صبر نیست
در نظر گرفتن این موضوع که هر دو طیف موافقان خروج از برجام و مخالفان آن، یک هدف واحد که ضربه زدن به جمهوری اسلامی و براندازی آن است را دنبال میکنند بسیار مهم و کلیدی است.
حال به سؤال نخست بازگردیم. تصمیم ترامپ چه خواهد بود؟ آیا آنگونه که بلوف میزند آشکارا از برجام خارج میشود؟ خروج او از برجام تنها به دو شرط امکانپذیر خواهد بود.
1- اولین موضوع مهم و حیاتی برای آمریکاییها محاسبه آنان درباره نوع واکنش ایران است. اگر ایران از برجام خارج نشود و همچنان به تعهدات خود ادامه دهد و تغییری از طرف تهران در این معادله رخ ندهد، خارج شدن رسمی آمریکا از برجام برای آنها بسیار هم عالی است. عدهیی نام این گزینه را «برجام بدون آمریکا» گذاشته و میگویند در صورت خروج آمریکا، ما نباید از برجام خارج شویم و باید کار را با اروپا ادامه دهیم. متأسفانه طی روزهای اخیر مواضع اشتباهی در این خصوص از طرف ایران به گوش میرسد. آخرین نمونه این اظهارات را روز گذشته آقای رئیسجمهور در سفر به خراسان رضوی بیان کرد که بهسرعت مورد توجه و استقبال رسانههای غربی نیز قرار گرفت. آقای روحانی گفت؛ «اگر اهداف ما از برجام بدون آمریکا محقق شود، چه بهتر، در غيراین صورت تصمیم خود را خواهیم گرفت.»
بیان این موضع از سوی رئیسجمهور کشور که از سوی برخی دیگر از مقامات دولت نیز پیش از این بیان شده و از سوی رسانههای زنجیرهیی مکرر بیان میشود، برای منافع ملی کشور فوقالعاده خطرآفرین است و از جهاتی میتوان آن را شبیه عبارت «خزانه خالی است» از سوی آقای روحانی در آغاز مذاکرات هستهیی دانست. سخن گفتن از «برجام بدون آمریکا» این پیام خطرناک را به واشینگتن ارسال میکند که شما هرکاری میخواهید با توافق هستهیی بکنید و خیالتان راحت باشد که ما پایمان را از محدودیتهای برجام فراتر نخواهیم گذاشت. محاسبه عواقب چنین معادله خطرناکی برای افراد عادی نیز سخت نیست.
2- موضوع تعیینکننده دوم درباره تصمیم ترامپ آن است که خروج از برجام یک کارت یکبار مصرف است. با این کارت میتوان بازی کرد و با تهدید به استفاده از آن همه را سرکار گذاشت و اضطراب و تلاطمی ناشی از عملیات روانی در افکار عمومی و اقتصاد ایران پدید آورد اما اگر دولت آمریکا از آن استفاده کند، بار دومی وجود نخواهد داشت. ترامپ یک دلال حرفهیی است و احمق نیست که اصلیترین برگ خود را راحت خرج کند. او تنها در یک صورت حاضر به خرج کردن این برگ و خروج از برجام است؛ در صورتی که به این نتیجه برسد که با خروج خود میتواند شوکی بزرگ و غیرقابل مهار را به اقتصاد و بهدنبال آن جامعه ایران وارد کرده و به خیال خود رؤیای براندازی را محقق کند.
حمایت: استراتژی ترکیبی با برجام
رصد آشکار رفتار آمریکاییها، نشان میدهد اولین استراتژی آنها برای فشار به ایران گره زدن موضوع برجام به اقتصاد ایران است. از همین روی؛ طی چند ماه گذشته و از اواخر سال قبل، مدام این مسأله پمپاژ شده که آمریکا در 12می(22اردیبهشت) از برجام خارج خواهد شد و ترامپ تمدید تعلیق تحریمها را امضاء نخواهد کرد. نکته قابل توجه در اینجا این است که مساله، خروج یا عدم خروج آمریکا از برجام نیست؛ بلکه مسأله تاثیرات روانی و شوکهای پیدرپی این موضوع بر بازار ارز ایران است. همچنانکه میبینیم در ماههای اخیر قیمت ارز دچار تلاطمات شدید بوده که موج تازه آن از شنبه گذشته در بازار مشاهده شد.
دومین استراتژی آمریکاییها برای فشار به ایران که در یک تقسیم کاری مشترک با اروپاییها صورت گرفته است؛گره زدن برجام به برنامه موشکی و تحولات منطقهای است.
سومین استراتژی آمریکاییها برای فشار به ایران، بلوف جنگ با زمزمه خروج آمريکا از برجام است
شواهد و قرائن غیرقابل انکار نشان میدهد دمیدن در بلوف جنگ علیه ایران با این هدف سوگیری شده که عده ای در داخل را به این نتیجه برسانند که بار دیگر با توجه به این فضا باید به سمت موضوع مذاکره رفت ولو مذاکرات موشکی و منطقهای! بنابراین چه اینکه 1- آمریکا از برجام بهصورت مطلق خارج شود، 2-چه مشروط از برجام خارج شود و شرط بگذارد که اگر فلان موارد را ایران تأمین کند به برجام بر می گردم و 3- چه از برجام خارج نشود و بار دیگر زمان و موعد جدیدی را برای اصلاح برجام شرط کند؛ در نهایت موضوع فشار بر کشورمان و خارج کردن ایران از مقاومت و ایستادگی در دستور کار است
جوان: یادداشت سردبیر: «برجام بدون آمريکا» چگونه؟
«برجام بدون آمریکا» نشدنیتر از تصور «برجام بدون1+5» است. این را خود اروپاییها میگفتند و میگویند اما حالا روحانی میگوید: «اگر آنچه ما در برجام میخواهیم، از سوی غيرآمريکا تأمین و تضمین میشود، خوب چه بهتر که شر آمريکا از برجام کم شود.»
آیا پدیده جدید «برجام بدون آمريکا» اساساً شدنی است؟ اگر به جهان اطرافمان نگاهی بیاندازیم باید بگوییم نه نشدنی است! در این اروپا و در آن چین، چندان مایهای برای ایستادن مقابل آمريکا دیده نمیشود.
رئیسجمهور محترم ما باید بداند که خروج آمريکا از برجام، خروج منفعلانه نیست و مانند نقشی که در 40سال گذشته مقابل ما بازی کرده است، کاملاً پویا و اثرگذار عمل میکند، یعنی خروج از برجام بهعلاوه ترغیب و تهدید اعضای 1+5به همراهی نکردن و بلکه ستیز اقتصادی با ایران. به همین خاطر سنگرهای مقاومت ما مقابل خروج آمريکا هم باید در داخل و در منطقه غرب آسیا احداث شود تا درباره ایمنی از خیانت محتمل اروپا مطمئن باشیم.
اگر آن طور که مشاوران ترامپ میگویند «آمريکا در دوره او متعهد به نابودی ایران است» چرا در این فقره شریک آمريکا و اروپا باشیم؟! اگر چه این آرزویی تحقق نیافتنی برای آمريکا و اروپا است، اما وقتی آنها کمر به فروپاشی نظام ما و نابودی ایران دارند، نباید تا بدانجا همراهشان برویم که اگر روزی ضربهای از آمريکا و اروپا خوردیم، خنجر خود را نیز در پشتمان ببینیم!