روزنامههای حکومتی در روز شنبه ۲۰مرداد مهمترین عنوانهای خود را به بحرانهای اقتصادی اجتماعی، مذاکره با آمریکا، بسته ارزی دولت اختصاص دادهاند. در روزنامههای باند روحانی و همسو با او، حمله به احمدینژاد موضوع مشترک هست. روزنامههای حکومتی همه در خصوص تظاهرات ضدحکومتی روز گذشته در ورزشگاه آزادی تهران که به شعار مرگ بر دیکتاتور کشیده شد سکوت کردهاند. غیر از یک مورد در روزنامه حکومتی قانون که تیتر زده: بازی ناجوانمردانه با امنیت – ابعاد قانونی اقدامات اخیر برخی عناصر و تخریب اموال عمومی در استادیومهای فوتبال بررسی شد – اقدامات ضد منافع کشور و حاشیه سازی در استادیومها، فوتبال را در گیر خود کرده است.
کیهان حرف خامنهای برای دلواپسان برون مرزی و درون مرزی نظام را تیتر درشت کرده و نوشته: «نگران نباشید هیچکس هیچ غلطی نمیتواند بکند».
سیاست روز هم در همین زمینه به روحیه باختگی کارگزاران نظام اذعان کرده و به آنها هشدار داده و توجهوشون را به این گفتاردرمانی جلب کرده و از حمله نوشته: « یک عده دلواپس تا خبری از تهدیدات دشمن میرسد، تا یک ناو یا هواپیمای دشمن حرکات غیرمعمول میکند، بر خود میلرزند و میترسند... همین یادآوری مسألهیی که بارها و بارها تکرار شده است میتواند قوت قلبی باشد برای آن دلواپسان و نگرانیهای بیخودی که تا یک تهدید میشنوند به خود میلرزند و میگویند باید برویم مذاکره و ملت را از جنگ نجات دهیم!» در ادامه با حمله به باند رقیب نوشته است« مسئولان نیز با خواندن این جمله باید بدانند که مسئول اصلی ایجاد انشقاق احتمالی در جامعه بهدلیل محقق نشدن وعدههایشان خواهند بود ».
موضوع مذاکره با آمریکا تیترها و مطالب متنوع و ضد و نقیضی را در روزنامههای هر دو باند حاکم دارد.
مثلاً افکار از باند خامنهای، بهنقل از امامی کاشانی نوشته «زیر بار مذاکره با آمریکا نمیرویم» و بهنقل از بروجردی رئیس سابق کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع نوشته: «اگر بخواهیم با آمریکا مذاکره کنیم از موضع قدرت انجام خواهیم داد».
رسالت ارگان باند مؤتلفه در تیترش تناقضگویی فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع را برجسته کرده و نوشته است: «ایران و آمریکا راهبردی برای مذاکره ندارند. مذاکرهای که من مطرح میکنم بهمعنای دیپلوماسی هدفمند است».
آرمان در سرمقالهاش نوشته: «برخی شخصیتها در زمینه مذاکره با آمریکا صحبتهای غیراصولی و حتی گاه برخلاف مصالح کشور دارند، این اظهارات حاکی از فقدان یک وحدت استراتژیک در سیاست خارجی است».
این روزنامه بعد در زمینه مذاکره با آمریکا ولیفقیه نظام را دور زده و نوشته « اگر اختلافاتی نیز در این زمینه وجود دارد، طبق قانون اساسی و طی کردن مراحل آن میتوان به آرای عمومی رجوع کرد».
آرمان در مطلب دیگری با تناقضگویی ابتدا بعد از حمله به اظهارات سرکرده سپاه در خصوص مذاکره با آمریکا نوشته است «به همه مسئولان کشور توصیه میشود اعلام موضع رسمی ایران درباره مذاکره با آمریکا را (البته با لحاظ خرد جمعی و بهکارگیری نظر تمام دلسوزان کشور و یا برگزاری رفراندوم) به مقام معظم رهبری و همچنین رئیسجمهور کشور بهعنوان منتخب ملت بسپارند». بعد ادامه داده:« توصیه میشود که در صورت بازگشت آمریکا به برجام و توقف تحریمها، از طریق وساطت اتحادیه اروپا و یا کشوری مثل عمان میتوان به مذاکره نگاه دیگری داشت».
وطن امروز با تیتر «آیا باج دادن را پیشنهاد میکنید» به باند رقیب سر مذاکره با آمریکا حمله کرده و از جمله نوشته «در چنین شرایطی نشستن بر سر میز مذاکره، تیغ برش طرف مقابل را برندهتر کرده و این گزاره را به طرف مقابل مخابره میکند که گزینه دیگری غیر از قبول شرایط او نداریم». وطن امروز در ادامه نوشته است «بهخوبی میدانیم در مذاکرات پیشنهادی آمریکا فقط یک گزینه پیش روی ایران قرار دارد. به عبارتی، مذاکره با آمریکا ترجمه دیپلماتیک و مؤدبانه «چماق و هویج» است. بیا روی صندلی بنشین و این گزینه را قبول کن، اگرنه چماق تحریم را بالای سرت داری!» و نتیجه گرفته که « پس تزیین باجخواهی آمریکا به نام «مذاکره با آمریکا» یاوهگویی محض است».
وطن امروز در مطلب دیگری در مورد مذاکره با آمریکا با حمله به باند مذاکره جو، و تلاش برای پیوند دادن قیام مردم به خارج نوشته است« دشمن آشکارا سعی دارد با سوار شدن بر نارضایتیهای مردمی از دولت تنبل و بهانهجوی روحانی، مام عزیز وطن را درگیر جنگهای خیابانی و محل تاختوتاز ضد انقلاب و مزدوران خود کند تا بلکه رویای بالکانیزه یا سوریهسازی ایران را پس از ۴۰سال نقشه و توطئه محقق کند. این وسط برخی مزدوران با و بیجیره مواجب او نیز در یک دوی امدادی مدام به ترامپ کمک میرسانند که راهحل، مذاکره با ترامپ است! و کدام عاقلی است که نداند چنان مذاکرهای با کسی که قوت صبح و شامش، فحش ناموسی دادن به برجام است، چیزی جز تسلیم شدن و فروختن مابقی وطن به دشمن نیست؟!»
در روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع در میان دود و دمهای اقتدار نمایی نظام اذعان به بیراهحلی، فساد گسترده و ریزش در لایه مقامات و مسولان حکومتی دیده میشود.
مثلاً کیهان خامنهای در یادداشت روز خود که بهمنظور حفظ روحیه ریزشیهای نظام تلاش کرده قیام مردم را ناچیز جلو دهد در میان رجز خوانیهایش این اعترافات از ناکارآمدی و بیراهحلی نظام نیز به چشم میخورند:« مشکل ما حاکم شدن مدیرانی است که روحیه «حل مسأله» ندارند و یا «مشکل این است که حداقل ۳۰سال است که کشور را در اکثر پستهای مدیریتی بهدست نیروهایی سپردهایم که به توانمندی داخلی در حل مسائل باور ندارد و مسائل ایران را بدون مشارکت غرب، قابل حل نمیداند. مشکل این است که برخی از مسئولان ارشد و میانی جمهوری اسلامی به «فکر جمهوری اسلامی» باور نداشته و در نتیجه به فکر آن نیستند. شما این یک فقره را ببینید که معاون بانک مرکزی کشور در رابطه با اتلاف میلیاردها دلار در مسائل اخیر ارزی بازداشت شده است و مسلماً اگر پای محاکمه وسط بیاید، بالاترین مدیران قوه مجریه از او حمایت خواهند کرد! چرا؟ برای اینکه از نظر آنان او به توصیهای عمل کرده است که نهادهایی شبیه بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول آن را شرط گشایش روابط مالی با ایران قرار دادهاند».
شکست بسته ارزی دولت روحانی و تعمیق بحران اقتصادی موضوع روزنامههای هر دو باند حاکم است.
کیهان خامنهای در نقد سیاست ارزی دولت نوشته است« سیاست اعلامی با بیتفاوتی از کنار دمجنباندن غول نقدینگی گذشته است، حال آن که در تحلیل اقتصادی بخش مهمی از مسأله ارزی، نه به تهدید رئیسجمهور آمریکا، بلکه به انبار باروت نقدینگی داخلی باز میگشت».
جهان صنعت در مطلب خود با عنوان «دوسرباخت» از جمله نوشته است« بنای دولت بر آن بود که اجرای تصمیمات جدید ارزیاش بتواند از فشار تحریمها بکاهد و اقتصاد را از حرکت در مسیرهای نادرست اقتصادی بازدارد اما ورق برگشت و موجب عقبگرد بازار از سیاستهای ارزی دولت شد».این روزنامه سپس با اشاره به گم شدن ۹میلیارد دلار ارز دولتی و فساد نهادینه در آن مینویسد: «بهنظر میرسد دولت خود نیز در چند و چون گم شدن این میزان ارز گرفتار شده و قادر نیست فضای شفافی از ارزهای اختصاص داده شده را برای عموم باز کند.اما عدم شفافیت در سیاستهای دولت تا آنجا پیش رفته که حتی دولت در تصمیمش برای پیشفروش سکه قادر به ارائه قیمت قطعی نبوده که نشان میدهد بار دیگر تیرش به سنگ خورده بنابراین باید پیشبینی کنیم که بهزودی شاهد رکوردزنیهای جدید دلار در بازار باشیم».
جهان صنعت در مطلب دیگری ادعای مردمی بودن نظام توسط مقامات حکومتی را به سخره گرفته و از جمله نوشته است«با این رفتارها، مردم به حکومتگرانشان پیام میدهند که آنچه در مورد اعتماد میان دولت و مردم در جمهوری اسلامی ایران گفته میشود چندان درست نیست
و ایرانیان ترجیح دادهاند به جای اعتماد به وعدهها و شعار، به بازار و منطق اقتصاد اعتماد کنند. آیا ایرانیان نمیدانند که هجوم بردن به بازارها و سقوط ارزش پول ملی دشمن شاد کن است پس چرا مردم اجازه میدهند که دشمن شاد شود؟ این سؤال دقیقاً همان چیزی است که این روزها باید کل مقامات کشور از خود بپرسند».