روزنامههای رژیم بعد از سه روز تعطیلی امروز سوم شهریور بیشتر مطالب و تیترهاشان را به تکرار مسائل سه روز گذشته اختصاص دادهاند. در یک نگاه سریع به عنوانها میبینیم که بحرانهای اقتصادی، تنگتر شدن حلقه انزوای جهانی رژیم، حمله به دلواپسان خامنهای، موضوع برجام و مذاکره و بسته اروپایی بیشترین عنوانها را دارند.
در عنوانهای مربوط به بحران اقتصادی، اعتراف به ادامهٔ چپاول خواص نظام بهرغم دود و دمهای مبارزه با فساد چشمگیر هست.
ابرار اقتصادی نوشته: یک اقتصاد دان اعلام کرد: انحصار گسترده در بازار ثانویه ارز
ابرار اقتصادی در یک تیتر دیگری نوشته: رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی هشدار داد: گردش ۱۵۰هزار میلیارد از معوقات بانکی در دست ۱۱۰نفر.
اقتصاد پویا هم تیتر زده: نایب رئیس مجمع واردات گفت: کالاهایی که با دهها میلیارد دلار ارز دولتی وارد شد، کجاست؟
جهان صنعت هم به ادامه چپاول با تیتر: «سکوت دولت در تخصیص ارز ۴۲۰۰به واردات قطعات خودرو؛ چانهزنی برای رانت» اعتراف کرده.
جهان صنعت در مطلب دیگری هشدار داده است:« بحران دامنهدار ارزی اخیر که تمامی ارکان اقتصاد و کسب و کارها و حتی معیشت مردم را در معرض تهدید و فروپاشی قرار داده است، این واقعیت را به اثبات رساند که این بحران با اقدامات وصلهپینهای و ارائه بستههای ارزی متوقفشدنی نیست» و در ادامه به روند چپاول خواص نظام اعتراف کرده و نوشته است« درآمد ارزی حاصل از صادرات سرمایههای غیرنفتی ما به ملک طلق صادرکنندگان تبدیل شده و مصداق ضربالمثل معروف به نام نادر به کام قادر را به ذهن انسان متبادر میسازد. حالا هم که بازار ارز کشور با بحرانی در حد سونامی مواجه شده، دولت و بانک مرکزی به جای احیا کردن دوباره قانون پیمانسپاری ارزی و ملزم ساختن صادرکنندگان کالاهای غیرنفتی اعم از محصولات پاییندستی پتروشیمی و مشتقات نفتی و سایر کالاهایی که غیرنفتی محسوب میشود، سفره رنگینی به نام بازار ثانویه برای این گروه از صادرکنندگان پهن کرده و به آنها اجازه داده تا درآمدهای ارزی خود را با هر قیمتی که خودشان بخواهند، در این بازار به صرافان و دیگر متقاضیان ارز بفروشند».
تنگتر شدن حلقه انزوای جهانی رژیم را در روزنامههای هر دو باند حاکم میشه دید:
آفتاب یزد: افزایش ۷۶درصدی مبادلات روسیه و عربستان
ابرار: توافق روسیه و ترکیه برای همکاری نظامی در سوریه
خریدار: نوشته:« آسمان ایران خلوت شد – ایر لاینهای خارجی از ایران رفتند»
بسته اروپایی موضوع دعواهای باندی و اذعان به بنبست نظام در موضوع برجام است:
قدس نوشته: اروپا بعد از چهار ماه وقت گذرانی وعده بسته مالی ۱۸میلیون یورویی به ایران داد؛ آبنبات چوبی اروپا روی میز برجام
کیهان خامنهای هم نوشته: بسته ۱۸میلیون یورویی اروپا برای تحقیر ایران!
وطن امروز هم نوشته: « اروپا با ما نمیپرد! قطع پروازهای ۳شرکت مهم هواپیمایی اروپا به تهران در میانه مذاکرات برجامی ایران و ۱+۴».
وطن امروز در مطلب دیگری با عنوان«مذاکرات آمریکا و روسیه در ژنو با تأکید روسها بر قانونی بودن حضور ایران در سوریه پایان یافت» خواسته است مدعی شود که روسیه در دفاع از حضور رژیم در سوریه جواب رد قاطع به آمریکا داده است اما در نقلقولهای مقامات روسی که آورده است جابهجا چراغ سبز در مورد مذاکره پذیر بودن حضور رژیم در سوریه از نظر روسها دیده میشود. از جمله « مقام ارشد روس (ریابکف) در واکنش به اظهارات مشاور امنیت ملی آمریکا در نشست خبری مشترک با «نیکولای پاتروشیف» همتای روس خود گفت: حضور ایران در سوریه به دعوت دولت قانونی این کشور انجام شده است، البته این بدان معنا نیست که هیچ چشمانداز یا فضایی برای کار کردن در این زمینه وجود ندارد». و یا در جای دیگر نوشته است««سرگیی ریابکف» همچنین گفت طی دیدار مشاوران امنیت ملی روسیه و آمریکا، موضوع حضور ایران در سوریه در چارچوب گستردهتر درباره وضعیت منطقه غرب آسیا مورد صحبت و رایزنی قرار گرفت. وی ادامه داد: «در برخی موارد، اهداف (واشنگتن و مسکو) کاملاًً در نقطه مقابل هم هستند. آنچه مهم است آن است که برای ادامه گفتگو در زمینه سوریه، زمینههایی وجود دارد».
در روزنامههای باند روحانی اذعان به ورشکستگی تاریخی و فرصتطلبی باند موسوم به اصلاحطلب به شکلهای مختلف به چشم میخورد. از جمله آرمان در مورد جریانهای موسوم به اصلاحطلب اظهارات محمدرضا تاجیک را نوشته است که از جمله گفته است« عمده این احزاب محفلی و پاتوق افرادی بوده که از حزب بهعنوان ابزاری برای رسیدن به ساحت قدرت استفاده میکردند و بهعنوان صدای مردم عمل نکردهاند» و در مورد نفرات موسوم به اصلاحطلب افزوده است« این افراد حیات و ممات جریان اصلاحات را به قدرت گره زدند. با این وجود در همین نقش نیز ناموفق بودند و نتوانستند انتظارات مردم را برآورده کنند».
در روزنامههای باند روحانی دیده میشود موضوع دلواپسان قم و سؤال از روحانی شکاف در رأس نظام را بار دیگر فعال کرده است.
روزنامه حکومتی اعتماد در سرمقالهاش به قلم عباس عبدی با اشاره به پرسش از روحانی و حملات دلواپسان در قم و تهران علیه وی از جمله نوشته است«پرسشکنندگان یکی از عوامل مهم عامل بروز بحران در کشور هستند.آنان هستند که یکی از ریشههای انسداد سیاسی و حذف هستند و اکنون میخواهند نعل وارونه بزنند. علت دیگر اثرات مخربی است که اینگونه رفتارها بر امید و اعتماد مردم به جا میگذارد. کسانی که در برابر بزرگترین تخلفات از قانون ساکت بودند و هستند و حتی حمایت میکنند، اکنون میخواهند خود را از انتهای صف به ابتدای صف برسانند و پرچم به ظاهر بر زمین مانده دفاع از مردم را به دوش بکشند! با همه اینها بهنظر بنده مشکل اصلی؛ پرسشکنندگان نیستند. مشکل این است که نوعی تبعیض نهادینه شده در جامعه میبینیم که یکی از اثرات آن همین پرسش است. تبعیض چنان است که حتی نمیتوان مصادیقش را بدون هزینه ذکر کرد. در واقع چنین رفتاری در بستر تبعیضآمیز شکل میگیرد. تبعیض موجب از میان رفتن تقارن قدرت، اطلاعات و داوری خواهد شد. تبعیض یعنی اینکه یک نفر سخن نادرست و حتی مجرمانهای بزند، به ١٠سال زندان محکوم شود، ولی گروه دیگر بهطور ضمنی مسئولیت یک قتل را بپذیرند و دیگری را تهدید بهقتل کنند، ولی هیچکس مورد سؤال واقع نشود. یکی در فیضیه هر برنامهیی بخواهد راه بیندازد و دیگری در تهران خیلی مدنی رفتار کند ولی فوری بازداشت شود».
روزنامه ایران ارگان دولت روحانی نیز ضمن حمله به مجلس ارتجاع آن را بهدلیل وضع قوانین ناکارآمد مسبب ناتوانی دولت دانسته و در مورد نتیجه سؤال از روحانی نسبت واکنش اجتماعی علیه نظام هشدار داده و نوشته است:« در مجموع بهنظر میرسد که هدف یا حداقل نتیجه حتمی از پرسش، حل هیچ دغدغهای نیست، جز افزایش تنش و شکاف درون قدرت و این از همه چیز برای جامعه ایران خطرناکتر است».
اذعان به شکاف در نظام به حوزههای قم و رودر رویی با خامنهای هم کشیده شده است.
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی در سر مقالهاش از جمله با اشاره اختناق حاکم در دانشگاهها نوشته است« دانشگاهیان متدینی که بهدلیل آزاداندیشی حاضر نیستند دیکتههای پرغلط چند نفر جزم اندیش را رونویسی کنند و فکر خود را تعطیل نمایند، چرا باید از تمام حقوق شهروندی محروم شوند و انگهای رنگارنگ اتهام به ضدیت با اسلام و نظام به آنها زده شود؟ چرا به چند جزم اندیش اجازه داده میشود با استفاده از رانتهای استفاده از رسانه ملی، امکانات متعلق به نظام و نفوذ در مراکز مهم فرهنگی و سیاسی هر چه میخواهند بگویند و هر کس را که نمیپسندند مورد حمله قرار دهند و حتی به قربانیان این برخوردهای حذفی و جزمی و متحجرانه اجازه دفاع از خود نیز داده نشود؟» و بعد از این مقدمه در مورد گسترش رودررویی حوزهها با خامنهای و باندش نوشته است« این روش خطرناک مدتهاست که بعد از دانشگاهیان شامل حوزویان هم شده است. در حوزههای علمیه هم مثل دانشگاهها روشنفکران زیادی حضور دارند که... به جرم تبعیت نکردن از همین چند نفر جزم اندیش همواره متهم به انقلابی نبودن و عدم همراهی با نظام میشوند. در دهههای اخیر، صدها کتاب تحقیقی درباره مسائل حکومتی، اجتماعی و اقتصادی نوشته و منتشر شده و تعداد مقالات علمی که در همین زمینهها نوشته شده از هزارها افزون است... در چنین شرایطی همان افراد «خود اسلام پندار» و «خود انقلاب پندار» تلاش میکنند حوزه و مراجع را به سکولار بودن متهم کنند چرا که میدانند حوزویان آزاداندیش و روشنفکر حاضر نیستند دیکتههای آنها را رونویسی کنند و فقه را به مسلخ جزم اندیشی ببرند».