فضای روزنامهها حاکی از بهتزدگی از ضربه مجدد قیام و ابراز وحشت از مجاهدین است. در کنار آن بحران پیامدهای دروغگویی برای زدن هواپیمای مسافری و دعوای تقسیم تقصیر مطالب زیادی را به خودش اختصاص داده. خبرهای حذف برخی از اعضای فعلی مجلس ارتجاع برای شرکت در دور بعدی نمایش انتخابات در روزنامههای هر دو باند حاکم دیده میشود. حذف برخی مهرههای شاخص باند خامنهای مثل نقوی حسینی و قاضیپور که در مجلس فعلی هستند و دارای سابقهٔ سرکوب و ترور هستند، معنی خاصی دارند.
البته ریزشهای دیگری را هم روزنامههای حکومتی خبر دادهاند.
روزنامه حکومتی اعتماد زیر تیتر موج انصراف و استعفا نوشته: « برخی هنرمندان از رویدادهای مختلف هنری کنار کشیدند» و بعد فهرستی از فیلمسازان و اهالی تئاتر و داوری فیلم و بقیه دستاندر کاران نمایشهای دههٔ ضجر رژیم را اسم برده که همه در اعتراض به حادثه کشته شدن مسافران هواپیما و بدرفتاری با خانواده آنها از شرکت در نمایشهای دههٔ زجر رژیم اعلام انصراف کردهاند. ولی بهرغم تنوع موضوع در روزنامههای امروز حرف اول وحشت از مجاهدین و قیام است. چند نمونه را ببینیم:
روزنامهٔ جمهوری اسلامی: «آنچه در فضای مجازی دارد موج میزند را بازی در زمین دشمن میدانم و ابایی ندارم که تصریح کنم برخی کلمات و پستها بوی «آلبانی» میدهد... آنچه شنبهشب و یکشنبه در تهران و برخی شهرها، روی داد. آنچه بر برخی زبانها رفت. آنچه شعار شد... همه و همه ایفای نقشی است که برایمان نوشتهاند و من نمیتوانم بپذیرم دانشجویان بهعنوان نخبگان جامعه پلک را هم گذاشته در میدانی چنین قدم بگذارند... باور کنند همانها که کلماتی از جنس سنگ داشتند که اگر برج و باروی بنای امنیت بشکند، سنگهای بعدی بر سر خودشان فرود خواهد آمد».
روزنامه وطن امروز: «تجمعات روز شنبه تعدادی از دانشجویان که به بهانه سانحه هواپیمای اوکراینی شروع شده بود، در ادامه و با سردادن شعارهای ساختارشکنانه علیه مسئولان نظام و همچنین اهانت به بنرهای تصویر سپهبد سلیمانی... تبدیل شد. جمعی از حاضران، شعارهای ساختارشکنانه را به سمتی بردند که منجر به تحریک یک عده و پاره کردن بنر تصویر حاج قاسم سلیمانی شد.
این تحرکات... بیشتر از آن که به عنوان یک حرکت اعتراضی شناخته شود، در قالب پروژهیی سفارشی ظهور و بروز کرد. پروژهیی که با هدف هجمه به نهادهای نظامی ایران انجام شد و در نهایت نیز به هتک تصاویر حاج قاسم سلیمانی منتهی شد.
آرمان: تجمعات پراکندهای در تهران، شیراز، بابل، سنندج، قزوین، تبریز، اصفهان، سمنان، کرمانشاه، اهواز، زنجان، مشهد، یزد، اراک و... برگزار شده است. مأموران پلیس ضدشورش حضور محسوسی در خیابانها و میادین اصلی تهران داشتهاند. در برخی نقاط، این تجمعات منجر به درگیری شده است...
در پی فراخوان گسترده در فضای مجازی و تبلیغات شبکههای ماهوارهیی که به بهانه بزرگداشت جانباختگان هواپیمای مسافربری اوکراینی صورت گرفت، عصر دیروز تجمعات پراکندهای در میدان آزادی، میدان صادقیه، تقاطع خیابانهای آزادی و بهبودی و تقاطع خیابانهای آزادی و توحید برگزار شد. بیشترین جمعیت معترضان در ضلع شمالی میدان آزادی، حدفاصل ورودی بزرگراه جناح و پایانه مسافربری شمال غربی میدان حضور داشتند.
در روزنامههای حکومتی موضوع قربانیان سقوط هواپیما از روز قبل بهصورت یک بحران حاد در رژیم مطرح بود، روزنامههای امروز این موضوع گره خورده است به بحران دروغگویی سپاه در درون رژیم، و منشاء چند بحران دیگر شده. یک بحران مقابله با حملات بیسابقه به سپاه پاسداران است. تا جایی که روزنامهها نوشتهاند ۱۸۰تن از اعضای مجلس ارتجاع در دفاع از حاجیزاده بیانیه داده و نوشتهاند دلسوزی برای کشتهشدگان سقوط هواپیما، بهانهیی برای حمله به سپاه و حاجیزاده است.
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی که تا بهحال فیگور مخالف و منتقد نظام را داشت امروز دست رو کرده و در مطلبی با عنوان «دستی را که باید بوسید را نباید قطع کرد» از این پاسدار جنایتپیشه دفاع کرده. به چند نمونه از بروز بحران سقوط هواپیما توجه کنید.
اعتماد: «اینکه آنان میدانستند با شلیک موشک هواپیما سقوط کرده است و در عینحال به مردم و حتی به بخشهای دیگر حکومت از جمله وزارت راه و سازمان هواپیمایی دولت و غیره اعلام کردهاند که موشک شلیک نشده و حتی این فرضیه را مضحک معرفی کردهاند؟ حتی پس از اعلام ماجرا هم خلافگویی را ادامه دادند. مشکلی که اکنون وجود دارد، زیر سؤال رفتن اعتبار تمامی ادعاهای موجود است».
روزنامه جمهوری اسلامی: «اعتراض عمومی به این کوتاهی که از صبح دیروز جامعه را فراگرفته باید درسی باشد برای دستاندر کاران که از این پس مرتکب چنین کوتاهیهایی نشوند، کوتاهیهای تأثیرگذاری که به اعتبار رسانهها هم لطمه وارد کرد».
کیهان: «زخمها را دوچندان کردند و برای جری شدن دشمن چراغ سبز نشان دادند؛ چراغ سبزی که باعث شد ترامپ و پمپئو توئیت کنند و سفیر انگلیس در تجمع اغتشاشی مقابل دانشگاه امیرکبیر تهران حضور پیدا کرده و از تجمعکنندگان فیلم و عکس بگیرد و آنان را تشویق کند.
البته در این میان نقش برخی رسانههای رسمی کشور نیز قابل توجه است. این رسانهها در نحوه پوششدهی اخبار و مسائل اخیر بهنحوی عمل کردند که گویا از حوادث پیش آمده چندان ناراحت (نبودند)».
کیهان از شقهٔ درون نظام ابراز نگرانی کرد و روزنامه حکومتی جمهوری در وحشت از حسابرسی مردمی به قیامکنندگان دو روز اخیر حق داده و روزنامه حکومتی اعتماد هم در دعوای تقسیم تقصیر و در دفاع از روحانی سپاه را زیر سؤال برده است. این بخشی از بحرانها ست، یک بحران دیگر بحران بیهویتی و بیاعتباری رسانههای حکومتی است. روزنامهٔ حکومتی اعتماد بیاعتباری رسانههای حکومتی را ناشی از عملکرد مسئولان نظام دانسته و اذعان کرده مردم برای خبرگیری به رسانههای رژیم اطمینان ندارند و تأکید کرده این« میتواند نوعی تهدید امنیت ملی محسوب شود!»
تصویری از بحرانهای درونی رژیم از روزنامههای امروز رژیم ارائه دادید. در حالی که بحرانهای منطقهیی و بینالمللی رژیم هم میدونیم فعال اند. در این مورد روزنامههای رژیم چه انعکاسی دارند؟
روزنامههای حکومتی امروز فقط به سفر وزیر امور خارجه پاکستان و امیر قطر اشاره کردهاند. و اظهارات روحانی و خامنهای را در این دیدارها برجسته کردهاند که هر دو حاکی از عقبنشینی آنها در شاخ و شانه کشیدن برای برخی کشورهای منطقه است. و هر دو گفتهاند تنها راهحل مسائل منطقه مذاکره است. البته روزنامه حکومتی آرمان با طرح این پرسش که آیا امیر قطر حامل پیامی از آمریکا بوده تأکید کرده این سفرها حاکی از تمایل نظام برای جلوگیری از تشدید تنش با آمریکاست. ناظران مسائل ایران اظهارات خامنهای و روحانی در این دیدارها را حاکی نزول رژیم از ادعاهای توسعهطلبانه قبلی میدانند. آخرین نکته در روزنامههای امروز بازتاب بخشی از بحران سیل در استانهای جنوبی است که دو نمونه را ببینیم، مشت نمونه خروار است.
جهان صنعت: اکثر مردم استان سیستانو بلوچستان مخصوصاً سراوان جمعیت غالب آنان، جمعیت روستایی است... خبرهای سیل در استان حاکی از این است که خیلی از مردم آواره و مضطرب هستند.
وطن امروز: «شدت سیل و آبگرفتگی در استان سیستانو بلوچستان بیشتر از شدت سیل در استان هرمزگان بود و به بسیاری از زیرساختهای شهرستانهای استان خسارت وارد کرد... امکانات و ماشینآلات مناسب به اندازه کافی برای بازگشایی راههای مو اصلاتی روستایی و نیز خدماترسانی به سیلزدههای محروم استان وجود ندارد... امکانات و ماشینآلات مناسب به اندازه کافی برای بازگشایی راههای مو اصلاتی روستایی و نیز خدماترسانی به سیلزدههای محروم استان وجود ندارد...خیلی از شهرها و روستاهای استان اکنون زیر آب رفته است».