رژیم حاکم بر میهنمان هر چه را که ناظران و آگاهان مسائل ایران در مورد بحرانها و بنبستهای رژیم در عرصههای مختلف میگویند نمیپذیرد و با مارک «حرفهای دشمنان نظام است» آنها را رد میکند. ولی از یک زاویه دیگر میشود به این بنبستها و بحرانها نگاه کرد. آن هم دریچه روزنامههای حکومتی است که بهخصوص این روزها در وحشت از قیام مردم به برخی از واقعیتها اذعان میکنند.
روزنامههای حکومتی امروز تیترهای صفحات اول را به موشکپرانی رژیم به عراق اختصاص دادهاند. در کنارش انبوهی مطالب پر از دود و دم در مورد اقتدار نظام و این موشکپرانی که بهگفته خبرگزاریها هیچ تلفاتی نداشته و هیچکدام هم به هدف نخورده صفحات روزنامهها را سیاه کردهاند. در کنار موشکها حرفهای خامنهای و روحانی برجسته شده. برخی از روزنامهها هم سقوط هواپیمایی اوکراینی و مرگ دلخراش ۱۷۹مسافر را برجسته کرده و قبل از اینکه روی علت سقوط که سؤال جامعهٔ جهانی و مردم ایران شده است بروند به مرثیهسرایی و کلیگویی پرداختهاند.
اما موضوع اصلی در روزنامهها کماکان همان بههلاکت رسیدن پاسدار قاسم سلیمانی و پیامدهای آن در درون رژیم است. موشکپرانی رژیم هم در واقع پاسخ رژیم به این ضربه بود. که البته در روزنامههای حکومتی که همسو با خود خامنهای هم هستند بادکنک اقتدار موشکی به شکل مضحکی ترکیده.
کیهان حیثیت آمریکا موشکباران شد «اگر در این حمله به فرض محال از دماغ یک سرباز آمریکایی یک قطره خون هم نیامده باشد، چیزی از اهمیت آن و ضربهای که به پرستیژ و حیثیت مدعی «قدرت اول نظامی جهان» وارد شد، کم نمیکند».
«در پی انتشار برخی اخبار و شایعات که از سوی آمریکاییها هدایت و اعلام میشد که ایران پیش از حمله با آمریکا هماهنگ کرده است، سردار شکارچی سخنگوی ارشد نیروهای مسلح آن را «مضحک و دروغ محض» دانست».
«نخستوزیری عراق، دیروز بیانیهیی را درباره حمله هوایی ایران به پایگاه آمریکایی عینالاسد در استان الانبار منتشر کرد... این بیانیه نشان میدهد ایران دقایقی قبل از آغاز شلیک موشکها، مقامات عراقی را باخبر کرده و آمریکاییها نیز همزمان با اصابت موشکها به پایگاههایشان در حال رایزنی با عراقیها بودهاند».
یک وجه مضحک دیگر در روزنامههای حکومتی تبلیغ در مورد اینکه «موشکها دقیق به اهداف مورد نظر خوردهاند» و یا اینکه: «با ۱۵موشک، ۲۰هدف مورد اصابت قرار گرفته» که بهصورت زنجیرهیی در تمام روزنامهها تکرار شده است.
وجه مسخرهٔ دیگر که بیشتر چنتهٔ خالی نظام و وحشت باندهای حاکم را از پیآمد شاخ و شانه کشیدن موشکی نشان میدهد، بزرگنمایی همین موشکپرانی بیحاصل است. و تلاش میکنند این را جا بیندازند که انتقام مورد نظر گرفته شده است و آمریکا پاسخ مناسب را دریافت کرده است.
روزنامهٔ حکومتی شهروند: فیاض زاهد: «تعداد تلفات آمریکاییها در درجه دوم اهمیت قرار دارد... این مسأله در نوع خودش بسیار فوقالعاده است. در داخل کشور هم این پاسخ حالتی نمادین داشت و آبی بود بر آتش احساسات برانگیخته شده... افکار عمومی داخل کشور هم از این اقدام کاملاً راضی است. بهخصوص پس از سخنان (خامنهای)که در آن تمایل نداشتن بر ادامه تنش دیده میشود... این مسأله که ایران به دولت عراق هم حمله را اطلاع داده نشانگر این موضوع از سوی ایران است. این هوشمندی تصمیم ایران را نشان میدهد».
روزنامه ایران ارگان دولت روحانی: «این انتقام همان مطالبه احساسی بود که بسیاری از مردم دلشکسته و خشمگین ما خواستار آن بودند. اما وجه دیگر این تصمیم، تلافی اقدام آمریکا به هدف برقرار کردن موازنه روانی از دسترفته پس از ترور فرمانده نیروی قدس سپاه...بود».
روزنامهٔ حکومتی اعتماد: سعید لیلاز از باند موسوم به سازندگی: «جمهوری اسلامی با ۲فشار متقابل و خنثی کننده روبهرو بود. و در راستای استراتژی بازدارندگی و به لحاظ پرستیژی و مدیریت افکار عمومی، لازم بود پاسخی درخور بدهد».
در روزنامههای همسو با روحانی که علاوه بر وحشت از پیامدهای «انتقام سخت» به انواع و اقسام بیانها نسبت به پیآمد این کار هشدار دادهاند.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت رو در روی روزنامههای طیف باند خامنهای، هشدار داده در صورتی که مزدوران منطقهیی و نیابتی نظام دست به اعمال تروریستی بزنند پیامدش گریبان نظام را میگیره. این روزنامه نوشته «این وضعیت ممکن است منجر به برداشت سوء و ایجاد بهانه برای انجام اقدامات ایذایی از سوی واشنگتن و مجموعههای عبری و عربی و حتی شروع فاز جدیدی از جنگ پرشدت در منطقه به زیان ایران باشد».
روزنامه حکومتی آرمان در رد خط جنگافروزی و انتقام گیری بنبستهای مختلف نظام را یادآوری کرده و از جمله نوشته است «اینکه ما بخواهیم در برابر کشوری به نام ایالات متحده آمریکا بایستیم از یکسو به امدادهای غیبی، حمایتهای مردمی، ایجاد فضای مناسب در جهت ایجاد یک گستره وحدتآمیز در میان ملت و انسجامی نیاز داریم که در داخل کشور بهخاطر رویدادهایی که قبل از این تجربه کردهایم با چالش و نقصان روبهرو شده است. از طرف دیگر نیازمند ثروت کلان هستیم». همین رویاروییها منجر به تشدید شکافهای درونی رژیم از جمله بر سر علت کشته شدن پاسدار قاسم سلیمانی شده است. این رویاروییها از یکسو حاکی از عمق بحرانها و از سوی دیگر نشان دهندهٔ بنبست نظام در مهار آنهاست.
کیهان: حسین شریعتمداری: «آیا برخوردهای منفعلانه برخی مسئولان باعث نشده بود که دشمن تصور کند اگر دست به جنایت هولناک یادشده بزند از جانب ایران با واکنش جدی روبهرو نخواهد شد؟ پاسخ این سؤال میتواند پاسخ سؤال دوم را پیشروی بگذارد. یعنی اگر دشمن با مشاهده برخی وادادگیها به این توهم افتاده بود که در صورت انجام این جنایت تروریستی از جانب ایران با پاسخ جدی روبهرو نخواهد شد، تنها راه بیرون آوردن دشمن از این توهم، پاسخ سخت و پشیمانکننده ما خواهد بود».
روزنامهٔ حکومتی جوان: «جای بسی تعجب است که برخی از معلمان جامعهشناسی و فلسفه بر اساس چند «سؤال، ناسزا و البته تردیدهای توأم با احترام» چشم بر جمعیت میلیونی بستند و از شکاف عمیق در جامعه خبر دادند. عدهیی دیگر نیز بهزعم خود تلاش کردند این جمعیت را صددرصد در ذیل یک جناح سیاسی و جوابی دندانشکن به منتقدان سیاسی بخوانند... اگر بخواهیم در زیر آن ریز ریز جامعه را واکاویم و باز شکافها را بازخوانی کنیم، حاصلی جز هدررفت خون و بازگشت به جامعه پر شکاف ندارد».
روزنامه حکومتی آرمان: «چند روز قبل حسن عباسی در یک سخنرانی، ضمن توهین به رئیسجمهوری و وزیر اطلاعات میگوید: من به دادستان کل کشور هشدار میدهم که اگر مردم ریختند و این باند اصلاحطلب را در خیابان کشتند نگویید که هشدار ندادید. ما به کوری چشم باند رئیسجمهور دولت اصلاحات و حسن روحانی -که دیروز رفت خانه قاسم سلیمانی و گفت سالهای آینده انتقام خواهیم گرفت- ما از آمریکا انتقام میگیریم تا زخم دیگری به اصلاحطلبان بزنیم».