اغلب روزنامههای حکومتی بهدلیل قطع اینترنت توسط رژیم در وحشت از انعکاس خبرهای قیام مردم، از دسترس خارج شدهاند. آن دسته از روزنامهها که دیده میشوند نمایش تشدید شقهٔ درونی رژیم در وحشت از قیام سراسری مردم است.
روزنامههای باند ولیفقیه در وحشت از قیام به ضدو نقیض گویی افتادهاند:
کیهان: « تاکنون شعارهای سیاسی چندانی گزارش نشده و بیشتر اعتراضات و شعارها مربوط به افزایش دفعتی قیمت بنزین است...این سؤال و ابهام جدی وجود دارد که در شرایط فعلی کشور و منطقه، چنین تصمیم مهم و بزرگی در حوزه اقتصاد- حتی به فرض درست بودن از منظر اقتصادی- که بدون شک تبعات اجتماعی و ملاحظات امنیتی خاص دارد، چگونه گرفته شده و آیا احتمال نفوذ در میان تصمیمسازان نیست؟!».
کیهان خامنهای در مطلب دیگری اذعان کرده است آخوندهای قم سراسیمه به صحنه آمده و از مجلس آخوندی خواستهاند از این تصمیم عقبنشینی کنند. ابراز وحشت از وضعیت انفجاری جامعه در کانون این توصیهها قرار دارد. علوی گرگانی به آثار تحریمها و افزایش غیرمتعارف ارز بر زندگی مردم اشاره کرده، و از مجلس آخوندی خواسته است «تا دیر نشده» از این اقدام عقبنشینی کنند.
آخوند مکارم شیرازی هم گرانی بنزین «آنهم در حد سه برابر» را «یک شوک مهم بر افکار عمومی» دانست و خواست دولت دنبال راهحلهای دیگر برای رفع کسری بودجهاش برود.
آخوند صافی گلپایگانی هم با اشاره به «گرانی، تورم و بیکاری بسیاری از اقشار مملکت که در وضعیت سخت و ناراحتکنندهای» قرار دارند خواستار «لغو این طرح» شد.
در حالی که رژیم آخوندی و در رأس آن ولیفقیه ارتجاع طبق معمول قیام سراسری مردم ایران را به دشمن خارجی نسبت دادهاند، برخی باندهای حاشیهٔ نظام به نفرت مردم از رژیم و ناکارآمدی آن اذعان کردهاند.
جهان صنعت در مطلبی با عنوان«معترضان بنزینی اغتشاشگر نیستند» نوشت: «این اعتراضات طبیعیترین پاسخ به بیعملی دولت در برنامههای اقتصادی و رفاهی است. از قرائن و شواهد نیز پیداست که حجم این اعتراضات باید گستردهتر از چیزی باشد که نمود یافته باشد. در واقع باید این حجم از اعتراض معترضان را نماینده و انعکاسدهنده اعتراض بخش اغلب معترضان خاموش دانست و تنها تفاوتش با آن، حجم گسترده از معترضان خاموش در شجاعت و جرأتی است که این معترضان برای بیان اعتراض و ارسال پیام خود انتخاب کردهاند». این روزنامه حکومتی در ادامه به تداوم اعتراضهای مردمی تأکید کرده و نوشته است:« چند عامل در بروز این اعتراضات و اعتراضات محتمل آینده نقش دارند؛ اولین علت در تاثیر مخرب افزایش نرخ حاملهای انرژی در قبال قیمت سایر کالاهاست...دلیل دوم در مواضع پارادوکسیکال و تصمیم مستعجل دولت در افزایش بهای بنزین است». این روزنامه همسو با باند روحانی ناگزیر اعتراف کرده است« مردم هیچگاه نمیخواهند و تمایلی هم ندارند که هزینه و تاوانپرداز کسری بودجه دولت و تیم اقتصادی فشلش باشند... مردم اعتمادی به وعدهوعید دولت ندارند، چرا که اعتقادشان بر آن است که دولت امتحان خود را پس داده ». این روزنامه حکومتی در انتها به کل نظام هشدار داده است:« آیا انقلاب واتسآپی در لبنان و جنبش جلیقهزردها در فرانسه نمیتواند هشداری برای نادرستی این تصمیم باشد؟».
ابراز وحشت از خشم انفجاری مردم مضمون مشترک نگرانیهای روزنامههای دو باند حاکم است و همین نگرانی بحران درونی نظام را فعالتر کرده و هر باند رسیدن وضعیت نظام به این موقعیت متزلزل را حاصل کار باند رقیب میداند.
رسالت ارگان باند مؤتلفه (۲۶آبان) در وحشت از وضعیت ایجاد شده با حمله به باند رقیب نوشت:« اگر آقایان نتوانند منطق یک تصمیم را برای مردم روشن کنند، همین میشود که این روزها تماشا میکنیم! این از بنزین لیتری ۳۰۰۰تومان هم بدتر است! اینکه مردم را نتوانیم بابت حرکتی درست قانع کنیم! این یعنی گسل! شکاف! و زنگ خطری بزرگ که؛ میان دستاندر کاران و آحاد ملت، فاصلهیی از جنس عدم تفاهم وجود دارد! گویی نه حرف مردم به گوش بالادستیها میرسد و نه سخن مسئولان به گوش ملت! از این هم بدتر آیا چیزی را میتوان متصور شد؟!».
ارگان باند مؤتلفه که لرزه سرنگونی را احساس کرده افزوده است:« شگفتا! دفعات پیش که اصلاح قیمت سوخت را پلکانی انجام دادیم، هم به پست آشوب خوردیم، هم به پست تورم؛ الآن چه توقعی داریم واقعاً؟! آیا توهم زدهایم که با دستور، قیمتها افزایش پیدا نمیکند؟! یعنی نمیدانیم کجا داریم زندگی میکنیم؟!»