بالاخره پس از روزها کشمکش، روز ۲۰ خرداد وزارت کشور رژیم از بین ۸۰نفری که برای ریاستجمهوری ثبتنام کرده بودند اسامی ۶نفر را اعلام کرد و مشخص شد که شورای نگهبان خامنهای اکثریت مدعیان را از دم تیغ عدم صلاحیت گذرانده و سلاخی کرده است.
به این ترتیب، خامنهای در فرصت چند روزهای که داشت حداقل نفرات را انتخاب کرده تا با توجه به بحرانهایی که پیش رو دارد، بتواند با کمترین ریختوپاش مهندسی انتخاباتش را به پایان رسانده و مهرهٔ مطلوب خود را از صندوقهای رأی بیرون بکشد.
اگر چه همه این کاندیداها از قالیباف و جلیلی گرفته تا زاکانی و قاضیزاده و پزشکیان دارای سوابق متعددی در چوبزنی و چماقداری و جرم و جنایات هستند، آخوند دژخیم پورمحمدی ویژگیهایی استثنایی دارد که شایان توجه است.
کارنامهٔ سراسر جنایت
نگاهی به رزومه و کارنامه اعمال این آخوند سفاک نشان میدهد که کسب و کار اصلی او مرگ و کشتار انسانها بوده است.
از ۲۰سالگی و در سال ۱۳۵۸ کارش را بهعنوان دادستان انقلاب آغاز کرده و به استان خوزستان رفته است. در ادامه کار خود را در منصب دادستان در استانهای هرمزگان و خراسان ادامه میدهد و در اعدام صدها جوان ۱۶ و ۱۷ساله دست داشته است.
تا سالهای ۶۵ و ۶۶ به کشتار و دار زدن فعالان سیاسی ادامه داده و از سال ۱۳۶۶ وارد وزارت اطلاعات میشود. در آنجا تا حلقهٔ مشاور و جانشین وزیر وقت، محمد ریشهری بالا میرود.
در سال ۶۷ نماینده وزارت اطلاعات در هیأت مرگ است.
پس از آن تا آخرین سالهای دهه هفتاد همچنان در مناصب مختلفی در وزارت اطلاعات، در سر به نیست کردن مخالفان رژیم دست داشته است.
در دورانی که زیر دست فلاحیان وزیر اطلاعات کار میکرد بسیاری همچون شهید حقوقبشر، دکتر کاظم رجوی، قاسملو، شرفکندی، بختیار و... توسط مزدوران همین وزارتخانه در خارج از کشور بهقتل رسیدند.
هنگامی هم که خاتمی در سال ۷۶ بر سر کار آمد و سکان وزارت اطلاعات را به دست دری نجفآبادی داد، قائممقام او بود و جنایت قتلهای زنجیرهای و کشتار نویسندگان و روشنفکران دگراندیش زیر نظر آنها اجرا شد.
بهواسطهٔ خوش خدمتیها و کلان جنایتش در هیأت مرگ، در دهه هشتاد مدتی در هیأت دولت احمدینژاد وزارت کشور را قبضه میکند و سپس از سال ۸۷ کرسی ریاست «سازمان بازرسی کشور» را تصاحب میکند.
دوباره در دوره اول آخوند روحانی وارد هیأت دولت شده و وزیر «دادگستری» میشود و از سال ۱۳۹۶ به بعد نیز به اصل خود بازگشته و وارد دستگاه قضاییه جلادان میشود.
از بزرگترین جنایاتکاران تاریخ
اما بزرگترین «شاهکار» او در سال ۶۷ روی میدهد. او در تابستان گرم آن سال، به فرمان دجال خونآشام خمینی، به عضویت «هیأت مرگ» در میآید و یکی از چهار دژخیمی است که هزاران زندانی سیاسی محکوم به حبس را حلقآویز کرد.
این آخوند خونآشام، نماینده وزارت اطلاعات در این هیأت بوده و بعدها هم به مناسبتهای مختلف به جنایات خود اعتراف کرده است. کاری که رئیسی و نیری و اشراقی و بقیهٔ آمران و عاملان قتلعام جرأت نکردند نزدیکش شوند.
جنایت قتلعام سال ۶۷ بهقدری ننگین و سنگین بود که روز ۲۴مرداد ۶۷ منتظری قائممقام خطاب به او و نیری و رئیسی و اشراقی (اعضای هیأت مرگ) گفت: «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و تاریخ ما را محکوم میکند به دست شما انجام شده و [نام] شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند»!
با این حال آخوند جلاد مصطفی پورمحمدی برخلاف رئیسی جلاد که در وحشت از آثار سیاسی و اجتماعی قتلعام زندانیان سیاسی تلاش کرد رد خودش را در هیأت مرگ گم کند، با صراحت از آن دفاع کرد و گفت: «ما افتخار میکنیم که دستور خدا را در رابطه با [مجاهدین] اجرا کردیم و در مقابل دشمنان خدا و ملت با قدرت ایستادیم و مقابله کردیم» (عصر ایران، ۷ شهریور ۱۳۹۵)