کارگرانی که برای ساختن فردای روشن فرزندان خود پا به تاریکخانه معدن میگذارند، کابوس مرگ را از پس و پشت خود احساس میکنند! کمبود هوا، صدای متههای برقی، ارتعاش زمین و سقف بالای سر، گرما، گردوغبار، گازها و بخارات مسموم، ریزشِ آوار خاک و سنگ، گازگرفتگی، برقگرفتگی و انفجار در یک فضای بسته مانند یک سلول زندان... آداب و عادات محل کاری آنها است. بنابراین کار معدن از آن دست مشاغل سخت و زیانآور است.
سختترین کار، کمترین مزد، کوتاهترین عمر؛ دنیای تاریک یک معدنکار
آنها جانِ خود را در قبال دریافت دستمزد حداقلی، کف دستشان میگیرند و هر روز در یک قدمی مرگ کار میکنند. پای صحبت بسیاری از این کارگران که بنشینیم، متوجه خواهیم شد که با وجود کار در چنین شرایطی نه تنها دستمزدی بیش از سایر کارگران دریافت نمیکنند بلکه گاهی اندک دستمزد و حقوقشان نیز نادیده گرفته میشود. معوقاتِ مزدی، عدم پرداخت حق بیمه و یا رد شدن لیست بیمهٔ آنها در ردهٴ مشاغل عادی و نه سخت، از جمله مهمترین دغدغههای این کارگران است. «علیرغم اینکه طبق ماده ۵۲قانون کار، کار این کارگران، نباید در روز از ۶ساعت و در هفته از ۳۶ساعت تجاوز کند اما آنها گاهی مجبورند بیش از یک شیفت کار کنند تا درآمدشان کفافِ هزینههای زندگی را بدهد!» (ایلنا - ۱۷اردیبهشت۱۴۰۰).
کارگران معدن آسمینون، با هزار و ۲۰۰ کارگر بیدستمزد
حال سراغ یکی از همان تاریکخانههایی برویم که قرار است صدها کارگر در آن جان بکنند تا لقمه نانی فراهم کنند و به حیاتشان ادامه دهند.
مجتمع معدنی کرومیت آسمینون؛ یکی از بخشهای شهرستان منوجان در جنوبیترین منطقه استان کرمان ایران است. شهر کوچک چند هزار نفری نودژ کرمان نیز در کنار این مجتمع قرار دارد. معدنی که شاهد جان باختن سومین معدنکار خود ظرف مدتی کوتاهی در سال گذشته بود. سومین مرگ دلخراش در آبان۱۳۹۹ بهعلت گیر افتادن یک معدنکار بین واگنهای حمل سنگ، اتفاق افتاد و قبل از آن هم ریزش تونل باعث مرگ دو معدنکار شده بود.
از ابتدای سال جاری این معدن با حدود ۱۲۰۰کارگر و به بهانه کمبود سیمان تعطیل شد. این تعطیلی همزمان با چندین ماه حقوق معوقه کارگران، صورت گرفت. کارگران معتقدند بهانه این تعطیلی کاذب است. اگر مشکل این واحد معدنی سیمان است بایستی فقط بخش سرپوشیده این واحد معدنی تعطیل اعلام میشد حال آن که بیش از ۷۰درصد از فعالیت معدن که در فضای باز انجام میشود، هیچ نیازی به سیمان ندارد. بنابراین طرح و برنامهیی است تا کارگران از پیگیری حقوقشان سرخورده شوند.
سرکوب و استثمار معدنکاران کرمان
این کشمکشها و درگیریها، بهانهها و حوادث دلخراش منجر به مرگ معدنکاران، در استانی مانند کرمان که بخش عمده مساحتش منطقه معدنی است جای تعجب ندارد. اهالی منطقه بیاد دارند کارگران مس خاتونآباد شهر بابک در اعتراض به شرایط کاری خود در سال۱۳۸۲ جاده ترانزیتی را بستند و تحصن به راه انداختند اما نیروهای انتظامی و امنیتی رژیم آخوندی آنها را به رگبار بستند. همین یک سال پیش بود که کارگران معادن زغالسنگ کرمان با اعتصاب و تظاهرات در خیابانهای کرمان، خشم و نارضایتی خود از وضعیت معیشتی و شغلی را به نمایش گذاشتند.
یکی از کارگران اعتصابی معدن آسمینون در ویدیویی که منتشر شده است میگوید: «از خودتون پرسیدید که چرا کارگران معدن زیر زمین پایینترین حقوق دنیا را داشته باشه، چرا باید سختترین کار دنیا پایینترین حقوق دنیا (را داشته باشد). بنده الآن ده ساله که سرکارم یه آقا اومده سه میلیون (تومان) به من میده. سه میلیونو من چکارش کنم. کرایه خانه بدهم خرج زن و بچهام را بدم. ایاب و ذهاب بدهم. کدومش را بدهم. خدایی با همه مشکلاتی که هست، کارگر با این وضع توانایی کار کردن و زندگی کردن نداره بهاجبار با شرایطی که تحت فشار قرار گرفته مجبوره بیاید اینجا وایسه».
مالکان غارتگر معدن چه کسانی هستند؟
معدن فاریاب آسمینون کرمان، یکی از حلقههای کوچک زنجیره معدنی-صنعتی بزرگتری است که خاندان علیمحمدیها، از شمال کشور (معدن یورت گلستان) تا جنوب کشور (هرمزگان) آن را در دست دارند. مافیایی که بهره کشی و سرکوب کارگران را همزمان بکار میگیرند. همگان بیاد دارند این مافیا چه بلایی بر سر کارگران «آلومینیوم المهدی» آورد. از اخراج و کم کردن دستمزدها و شکایت از نمایندگان کارگران تا کمک گیری از نیروهای نظامی و انتظامی و قضایی برای سرکوب کارگران در مجتمع های تحت مالکیت این باند که در خدمت دور زدن تحریمهای مؤسسات پوششی سپاه هستند. امروز نیز با همین ابزارها در برابر کارگران محروم معدن آسمینون کرمان قرار گرفتهاند.
در پرونده واگذاری «هولدینگ توسعه معادن روی ایران» که تا اواخر سال۹۶ تحت مالکیت سپاه بود، با یک پروسه در هم پیچیده از شرکتسازی پوششی به مؤسسات وابسته به علی محمدیها واگذار شد تا این هولدینگ از گزند تحریمها با ایجاد چتر «یک شرکت خصوصی» در امان بماند.
اعتراض معدنکاران آسمینون به وضعیت معدن
از شروع سال جدید کارگران شرکت معادن آسمینون منوجان دست به اعتراض و تظاهرات زدند و تا بستن محور ترانزیتی استان هرمزگان، کرمان و سیستان بلوچستان هم پیش رفتند. اما هر بار مالکان شرکت بهانهای برای ندادن حقوق کارگران آوردند و نداشتن سیمان فقط یکی از آنها بود. «در حالیکه علیمحمدی رئیس هیأت مدیره شرکت، در واقع خواستار کاهش و یا حذف تعرفه گمرکی و نیز کاهش بهره مالکانه دولت شده است. وی اعلام کرده بعد از رفع مشکلات موجود فعالیت معدن را از سر خواهد گرفت» (صدا و سیمای آخوندی در کرمان ۱۵فروردین۱۴۰۰).
البته رسانههای حکومتی هم در انعکاس اخبار آسمینون دست بستگیهای بسیاری دارند با این حال به ناگزیر گزارش داندند: «کارفرما (علی محمدی) به جز این معدن، چندین شرکت دیگر را در مالکیت دارد. کیفیت غذای کارگران کاهش و سرویس ایاب و ذهاب کارگران نیز توسط کارفرما حذف شده است. پس از این اتفاق، برخی کارگران با موتورسیکلت به محل کار خود میروند و مجبور هستند از جاده ترانزیت بینالمللی که محل گذر ماشینهای سنگین خارجی و ایرانی است، عبور کنند. اگر چه قیمت کرومیت از ۲۰۰ به ۳۲۰دلار رسیده است اما کارگران هیچ سهمی از این افزایش قیمت ندارند. آب و برق نیز با قیمت مناسب در اختیار کارفرما قرار گرفته است» (ایلنا۲۹اردیبهشت۱۴۰۰).
با این وجود اعتراض سه روزه کارگران که اقدام به مسدود کردن جاده محور کهنوج به بندرعباس کرده بودند ترس و نگرانی عوامل حکومتی را برانگیخت. «این کارگران که خواهان وصول مطالبات معوقه خود هستند اقدام به تجمعات اعتراضی کردند و متقابلاً استاندار هرمزگان تیم ویژهیی مأمور رسیدگی فوری به مشکلات کارگران معدن فاریاب کرد» (ایلنا۳۱اردیبهشت۱۴۰۰).
پیکار برای حقوق زحمتکشان ادامه دارد
در طی پنج روز شهر کوچک چند هزار نفری نودژ کرمان صحنه راهپیماییهای مردمی بیسابقهای شده بود. تعطیلی سه ماهه یک معدن در جنوبیترین نقطه کرمان، وضعیت معیشتی کارگران را از آستانه تحمل خارج کرده است. اما آنان به اتفاق خانوادهایشان و عموم مردم شهر در کنار یکدیگر و در برابر مالکان معدن و پاسداران حافظ این چپاولگران دستمزد کارگران قرار گرفتند.
آنها با بستن جاده ترانزیتی آن هم بهطور شبانهروزی و اُتراق شبانه در تونل جاده کهنوج – بندرعباس در کنار حمایت و راهپیمایی اعتراضی مردم شهر، توانستند ترس و وحشت را به عوامل رژیم تحمیل کنند و آنها را مجبور کنند تا در این مرحله به عقبنشینی وادار کرده و فرصت یک هفتهیی برای پاسخ به مطالبات بر حق معدنکاران بخواهند.
بنابراین مقاومت کارگران محروم اما دلیر و شورشی معدن آسمینون نشان داد تنها راه به دستیابی به حقوق حقه خود، ایستادگی و پایداری جمعی در برابر غارتگران حکومتی و پاسداران خونریز و همدست آنهاست.