دولت آلبانی پس از بیرون انداختن سفیر رژیم از کشور خود در سال۲۰۱۸ فعالیتهای جاسوسی آخوندها را با دقت بیشتری زیر نظر گرفت؛ و تاکنون شماری از جاسوسان و مزدوران رژیم را بهعنوان عناصر مخرب شناسایی و از این کشور بیرون راندهاست.
آلبانی در آخرین نمونه از اقدامات ضدجاسوسی خود اعلام کرد یکی دیگر از مأموران وزارت اطلاعات آخوندی را شناسایی و دستگیر کرده و از این کشور اخراج میکند؛ و هشدار داد که سایر افرادی که با این مزدور همکاری داشتهاند، تحت تعقیب قرار میگیرند. بیتردید این دستگیری روزگار را بر مزدوران و جاسوسان خارج کشوری وزارت اطلاعات سختتر میکند.
اقدام تروریستی علیه مجاهدین در آلبانی
تلویزیون «تاپ چنل» آلبانی روز چهارشنبه ۲۲ژوئیه۲۰۲۰ اعلام کرد:
«یک فرد ایرانی دیگر بهدلیل اقدام علیه مجاهدین در آلبانی، توسط مقامهای ما عنصر نامطلوب اعلام شده و پیشبینی میشود طی ساعات آینده از آلبانی اخراج شود. ... فرد مورد نظر دانیال کسرایی با ملیت ایرانی و تابعیت ایتالیا معرفی شده است ... [و] مظنون به فعالیتهای جاسوسی نفوذی از جانب وزارت اطلاعات رژیم ایران است».
رسانهٔ آلبانیایی در مورد فعالیتهای مزدور دستگیر شده فاش کرد:
«دانیال کسرایی ۲۹ساله بارها در اطراف کمپ مجاهدین ظاهر شده است. دانیال کسرایی از سوی رژیم ایران تلاش کرده است اعضای سابق مجاهدین خلق یا اعضای فعلی این سازمان را به خدمت بگیرد».
شکست پروژهٔ شیطانسازی و پایان دوران ارعاب و باجگیری
اخراج پیدرپی مأموران وزرات اطلاعات از آلبانی، محل استقرار مجاهدین، نه تنها دال بر ناکامی سیاست شیطانسازی و مزدورپروری وزارت اطلاعات و شکستی است که از جانب دشمن اصلی خود متحمل میشود، بلکه افزون بر این وضعیت بهشدت تضعیف شدهٔ رژیم در صحنهٔ بینالمللی را نیز آشکار میکند؛ و نشان میدهد که دورهٔ باجگیری و ارعاب و تهدیدات تروریستی رژیم به سر رسیده است.
آثار شکست سیاست تهدید و باجگیری
محاکمه دیپلمات تروریست رژیم در بلژیک به جرم توطئه جهت بمبگذاری در میتینگ مجاهدین نمونهٔ بسیار گویای دیگری است که بر تنزل موقعیت رژیم در تعادلقوای بینالمللی دلالت میکند. در جریان این پرونده نیز، مسئولان قضاییه بلژیک ـ برخلاف موارد متعدد و مشابه در خاک اروپا ـ تسلیم ارعاب و باجگیری آخوندها نشدند و رو در روی رژیم، با تشکیل دادگاه محاکمه دیپلمات تروریست آخوندی را آغاز کردند.
به این ترتیب بهنظر میرسد که تیغ سیاست ارعاب و باجگیری رژیم کارآیی مطلوب را از دست داده و به این لحاظ سیاست مماشات و تسلیم در برابر تروریسم آخوندی هم ضربات جدی خوردهاست؛ بهنحوی که آثار این ضربات رژیم را در موضع تدافع بیشتر قرار داده و به میزان زیادی دست او را در اعمال فشار در خارج از ایران بسته است.
علاوه بر از سکه افتادن سیاست ترور و باجگیری، آثار و تبعات شکست این سیاست در سایر زمینهها نیز مشهود است. اظهارات شدیداللحن و اقدامات تند مقامات کشورهای مختلف ـ بهویژه کشورهای اصلی طرف حساب رژیم ـ از جملهٔ آثار ناکامی آخوندها در پیشبرد مقاصد تروریستی است.
باید این رژیم را به زیر بکشیم
ابراز هم سویی وزرای خارجه اروپایی با آمریکا در عدم لغو تحریمهای تسلیحاتی رژیم و هشدار نمایندهٔ دائم آمریکا در سازمان ملل نسبت به تروریسم رژیم و معرفی آن بهعنوان «تهدید بزرگ برای صلح و امنیت» ازجملهٔ آخرین اقداماتی است که اخیراً در راستای جلوگیری از تروریسم رژیم صورت گرفت. اما مهمترین اظهارات در این زمینه مربوط به سناتور تد کروز بود که طی یک سخنرانی در بنیاد دفاع از دموکراسی در آمریکا ایراد کرد:
«اکنون ما ایالات متحده در یک بزنگاه حساس در رابطه مان با رژیم ایران قرار داریم... وقتی در مورد آینده ایران صحبت میکنیم، عقیده من این است، ما باید این رژیم را به زیر بکشیم. این هم ایدهٔ بسیار منطقی و قابل قبولی است. این چیزی است که ما باید بهصورت حقیقتی آشکار و شفاف آنرا مطرح کنیم»
اگر انزوای شدید منطقهیی را نیز به این معادله بیفزاییم، آثار ضعیف و درماندگی رژیم با وضوح بیشتری رخ مینماید.
روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت (۳۱ تیر ۹۹) پس از سفر الکاظمی نخستوزیر عراق به ایران نوشت:
«از نفوذ تهران در بغداد آن هم بعد از ترور سردار سلیمانی کاسته شده و حتی سفر علی شمخانی و سپس سردار قاآنی فرمانده سپاه قدس به بغداد نتوانست مناسبات تهران ـ بغداد را به سیاق گذشته باقی نگه دارد. برخی از تحلیلها نیز تمایل ضمنی و حتی آشکار مصطفی الکاظمی به واشنگتن و تمایل او به ارتباط با ریاض را بهمعنای پیشروی ریاض و در مقابل کاهش نفوذ تهران در مناسبات منطقه بهویژه در بغداد دانستهاند».
آرمان روزنامهٔ دیگر وابسته به رژیم هم با یادآوری هدف درجه اول کاظمی از سفر به ایران که آن را ایجاد «یک نوع تعادل بین سه کشور ایران و عربستان و آمریکا» جهت «جلب و جذب سرمایه» و «بازسازی در اقتصاد عراق» دانسته، بر ناتوانی رژیم در این زمینه تأکید کرده است:
«اما بازسازی، نیازمند سرمایهگذاریهای سخاوتمندانه است که در سه ضلع ایران و عربستان و آمریکا، ایران توانایی این بازسازی را ندارد»
کشیدن گلیم مندرس از زیر پای ولیفقیه
گروههای نیابتی رژیم در منطقه مانند حشدالشعبی در عراق و حزبالله در لبنان و... بهدلیل مشکلات عدیدهٔ اربابان خود در تهران از جمله مشکل نقل و انتقال مالی، چندان اوضاع مناسبی ندارند و در برابر تهاجمات مردم این دو کشور کاملاً در موضع تدافعی قرار گرفتهاند، بهنحوی که عمق استراتژیک نظام زیر علامت سؤال رفته است. خامنهای رهبر پوشالی نظام و جیرهخواران او اکنون باید شش دانگ هوش و حواس خود را جمع و متوجه داخل ایران کنند تا مبادا مردم و جوانان شورشی در داخل ایران گلیم مندرس ولایت را از زیر پای او بکشند. امری که تحقق آن روشنتر از هر زمان دیگر در چشمانداز قرار گرفته است.