سهشنبه ۱۰سپتامبر ـ ۱۹شهریور «روز جهانی پیشگیری از خودکشی» بود. روز دوشنبه ۱۸شهریور خبر مرگ دلخراش سحر خدایاری که در اعتراض به محکومیت قضایی بهدلیل رفتن به استادیوم فوتبال خودسوزی کرده بود، واکنش توأمان حیرت از این واقعه و نفرت از مسببانش را در شبکههای اجتماعی و جامعهٔ ایران برانگیخته است.
آنچه حیرت همگان را برمیانگیزد و برمیآشوبد، بهای سنگینی است که یک ایرانی باید برای پاسخ گرفتن نسبت به حقوق اولیهٔ انسانی و اجتماعیاش بپردازد. این حقوق وقتی به عرصهٔ زندگی اجتماعی زن ایرانی میرسد، ۴۰سال است که سنگینترین بهای جسمی و روحی و روانی را از آنان گرفته است. این زنجمورهٔ خورهٔ روح و روان، توسط سلطهگران مسلط بر شریعت و دجالیت، با افسارگسیختهترین نوع انسانستیزی ادامه دارد.
واقعهٔ دلخراش مرگ سحر خدایاری بار دیگر ناهنجاریهای اجتماعی جامعهٔ ایران را که بر اثر حاکمیت ولایتفقیه به همهٔ جوانب زندگی مردم سرایت داده شده است، به روی صحنهٔ یک نبرد مداوم بین مردم و حاکمیت کشانده است. این ناهنجاریها بهدلیل ویژهگی خاصالخاص حاکمیت آخوندی، جایگاه ویژهیی هم دارند.
تمام ناهنجاریهای اجتماعی در ایران بر اثر سلطه و حاکمیت تفکر آخوندی ایجاد شده و هر دم بحرانی شدنشان افزوده و دامنهشان گسترده و تخریبشان تشدید میشود. آخرین نمونهٔ تشدید این تخریب، خودکشی یک زن بر اثر پاسخ نگرفتن حداقل حقوق اجتماعیاش است.
بسیار قابل توجه است که این حاکمیت سطح توقع مردم را به پایینترین انتظارات طبیعی و اولیه برای هر انسانی کشانده است. رفتن به ورزشگاهها و تماشای مسابقات ورزشی هرگز موضوع و مشکل و دغدغهٔ فکری و روحی و روانیِ زن و مرد ایرانی نبوده است. اما سلطهٔ تفکر قرونوسطایی آخوندی در هیأت یک حاکمیت و آپارتاید سیاسی ـ مذهبی، این موضوع و حق مسلم و اولیهٔ زنان و دختران ایران را بدل به یک بحران برای آنان و تبدیل به جنگی روانی و روحی در ضمیرشان میکند.
خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران روز سهشنبه ۱۹شهریور در توئیتی به همین مناسبت نوشت: «جان باختن دختر جوانی که در اعتراض به سرکوب و تبعیض و محرومیتی که دیکتاتوری دینی بر زنان تحمیل میکند خود را به آتش کشید، وجدان و قلب مردم ایران را از ستم آخوندها به آتش میکشد. زنان و مردان آزاده میهن عزم خود را برای سرنگونی این رژیم و استقرار آزادی جزمتر میکنند.»
در همین روز «کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران» ضمن تأکید بر ضرورت مقابله با استبداد زنستیز حاکم بر ایران نوشت: «جان باختن تراژیک سحر قلوب مردم ایران بهویژه زنان و دختران جوان را از ستم رژیم آخوندی به آتش میکشد و عزم آنان را برای سرنگونی رژیم آخوندی و استقرار آزادی و برابری جزمتر میکند.
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران ضمن ابراز صمیمانهترین تسلیتها و همدردیها به دوستان و بستگان سحر، از عموم مجامع بینالمللی مدافع حقوق زنان و حقوقبشر میخواهد سیاستهای زنستیزانه رژیم آخوندی و جنایات این رژیم علیه زنان و دختران ایرانی را قویاً محکوم نمایند. سکوت و بیعملی در مقابل جنایات رژیم آنرا در ادامه این جنایات تشجیع میکند.» (کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران ـ ۱۹شهریور)
آری، این است کار کرد و آثار سلطهگری آپارتاید سیاسی ـ مذهبی که دین را ریاکارانه بساط تجارت سیاسی و اعمال تفکر قرون وسطاییاش میکند. بهای چنین سلطهگری دینی در امر سیاست و اجتماع را، اقشار جامعهٔ ایران در تمامی زمینهها میپردازند و اکنون در آخرین نمونهاش، در خودکشی جانگداز سحر خدایاری شاهدیم. در همین زمینه در شبکههای اجتماعی به جملهای قابل توجه از یک عضو سابق تیم ملی فوتبال ایران برمیخوریم که در اندوه مرگ سحر خدایاری نوشته است: «نسلهای بعد به یاد خواهند آورد برای رسیدن به بدیهیترین حقوق انسانیمان، چه مسیر سختی را پشت سر گذاشتهایم».
دستاربندان انسانستیز حاکم فشار اجتماعی به مردم ایران را به کف زندگی و حقوق مسلم و اولیهٔ یک انسان کشاندهاند. خودکشی سحر خدایاری زنگ هشداری برای نشان دادن همین مسلمات به غارت رفته توسط آخوندهای فاسد و قدرتپرست است.
بنابراین میبینیم که ناهنجاریهای اجتماعی از حداقلها تا حداکثرهایشان بهمثابه جبههای گسترده از نبرد و جنگ مردم ایران با کل حاکمیت آخوندی هستند. اکنون خودکشی سحر خدایاری و بازتاب بسیار گستردهاش در ایران و جهان، دامن کلیت نظام آخوندی را گرفته است و تبعات بسیا بیشتری هم در درون و بیرون حاکمیت خواهد داشت.
واقعیت این است که کل نظام آخوندی با نانخورها و ریزهخوارانش که به اعتراف خودشان حداکثر۴درصد هستند اکنون با جبهه دهها میلیون ایرانی روبهرو است که بر سر حقوق انسانی و اجتماعیشان در تمامی زمینهها با این حاکمیت در جنگاند. حقوقی که پاسخ به آنها جز با سرنگونی تمامیت حاکمیت ولایتفقیه میسر نخواهد شد.