728 x 90

معنای راه‌حل سوم؛ نقد راه‌حل‌های شکست‌خورده

معنای راه‌حل سوم؛ نقد راه‌حل‌های شکست‌خورده
معنای راه‌حل سوم؛ نقد راه‌حل‌های شکست‌خورده

چهار دهه از حاکمیت رژیم ولایت فقیه بر ایران می‌گذرد؛ حکومتی که از همان آغاز با تحمیل استبداد مذهبی، سرکوب آزادی‌ها، و غصب حق حاکمیت مردم، مسیر تاریخی انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ را منحرف کرد. این رژیم، علاوه بر این‌که به خواست‌های تاریخی مردم ایران برای آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی پاسخ نداد، بلکه با سرکوب، تروریسم، و جنگ‌افروزی، بحرانهای عمیقی را در داخل و خارج از مرزها ایجاد کرد.

راه برون‌رفت از بحرانهای زاییده فاشیسم دینی و پاسخ شایسته به مسأله ایران به‌خصوص در شرایط کنونی چیست؟

پاسخ، همان‌گونه که مریم رجوی در سخنرانی‌های خود در پارلمان اروپا و گردهمایی‌های مقاومت ایران تأکید کرده، نه در مماشات با رژیم و نه در جنگ خارجی، بلکه در «راه‌حل سوم» نهفته است: تغییر رژیم به‌دست مردم و مقاومت سازمان‌یافته ایران.

 

ناکارآمدی اصلاح‌طلبی در چارچوب رژیم ولایت فقیه

اصلاح‌طلبی یا رفرمیسم، به‌معنای ایجاد تغییرات تدریجی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی بدون تغییر بنیادین نظام حاکم، در بسیاری از جوامع به‌عنوان راه‌کاری برای تحول مطرح بوده است. اما آیا این رویکرد در چارچوب رژیم ولایت فقیه موضوعیت دارد؟ تجربه تاریخی چهار دهه حاکمیت این رژیم نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبی در این نظام نه‌تنها امکان‌پذیر نیست، بلکه ابزاری برای بقا و تداوم استبداد دینی است. سیاست مماشات و چشم‌دوختن به سراب اصلاحات در این رژیم دو روی یک سکه کهنه و زنگ‌زده هستند و در شرایط کنونی دیگر کسی را نمی‌فریبد.

 

ماهیت ضداصلاح رژیم ولایت فقیه

حاکمیت ولایت فقیه، که خمینی آن را با تحمیل مجلس خبرگان به‌جای مجلس مؤسسان، تعریف مبهم «جمهوری اسلامی» به‌جای جمهوری دموکراتیک، و سرکوب آزادی‌ها و نیروهای انقلابی بنیان گذاشت، از همان ابتدا ماهیتی قرون‌وسطایی و ضددموکراتیک داشته است. این رژیم با اصل ولایت فقیه، حق حاکمیت مردم را غصب کرده و با سرکوب، اعدام، و قتل‌عام مخالفان، از جمله قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، سلطه خود را حفظ کرده است. این ساختار، که مبتنی بر استبداد مذهبی و سلطنت مطلقه ولی‌فقیه است، به‌لحاظ ایدئولوژیک و ساختاری ظرفیت پذیرش اصلاحات را ندارد.

 

اصلاح‌طلبان: مشاطه‌گران چهره رژیم

جریانهایی که در این نظام خود را «اصلاح‌طلب» می‌نامند، در عمل نه‌تنها به اصل ولایت فقیه وفادار مانده‌اند، بلکه با تغییر رنگ‌ولعاب ظاهری، به بقای رژیم یاری رسانده‌اند. به تعبیر مسعود رجوی، «افعی کبوتر نمی‌زاید»؛ اصلاح‌طلبی واقعی نیازمند آزادی به‌عنوان پیش‌نیاز است، حال آن که اصلاح‌طلبان رژیم نه فقط در برابر زندان، شکنجه، اعدام، و صدور تروریسم سکوت کرده و به جنگ قدرت و سهم‌خواهی پرداخته‌اند، بلکه خود در بسیاری موارد از کارگزاران شکنجه و سرکوب همین رژیم بوده‌اند. شعار تاریخی مردم ایران، «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا»، بطلان این جریان را به‌روشنی نشان می‌دهد. بنابراین، تغییر از درون نظام امری موهوم است و نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای جامعه ایران باشد.

 

ضرورت براندازی و راه‌حل سوم

با توجه به ناکارآمدی اصلاح‌طلبی، پرسش بعدی این است: تغییر رژیم چگونه ممکن است؟ پاسخ، در دو رویکرد متضاد خلاصه می‌شود: تغییر از طریق نیروی خارجی یا تغییر به‌دست نیروی داخلی. راه‌حل سوم، که مریم رجوی آن را نمایندگی می‌کند، بر تغییر رژیم به‌دست مردم و مقاومت سازمان‌یافته تأکید دارد.

 

تغییر از طریق نیروی خارجی: تجربه‌ای شکست‌خورده

برخی جریانها معتقدند که سرنگونی رژیم تنها با دخالت نظامی خارجی، مشابه الگوی اشغال عراق، ممکن است. اما تجربه دیگر کشورها که این رویکرد نه‌تنها به دموکراسی و عدالت اجتماعی منجر نمی‌شود، بلکه به هرج‌ومرج، وابستگی، و تشدید بحرانها می‌انجامد. مردم ایران، که بیش از یک قرن برای استقلال و آزادی مبارزه کرده‌اند، وابستگی به بیگانه و بازگشت به سلطنت را نمی‌پذیرند. راه‌حل سوم، برخلاف این رویکرد، بر خوداتکایی و نیروی داخلی تأکید دارد.

 

تغییر به‌دست مردم و مقاومت سازمان‌یافته

راه‌حل سوم، که ریشه در مبارزات تاریخی مردم ایران از مشروطه تا انقلاب ضدسلطنتی دارد، بر این باور استوار است که سرنگونی فاشیسم دینی تنها با اتکای به نیروی توده‌های به‌جان آمده و مقاومت سازمان‌یافته ممکن است. این مقاومت، که توسط سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت نمایندگی می‌شود، با سابقه‌ای بیش از پنج دهه مبارزه با دیکتاتوریهای پهلوی و ولایت فقیه، ویژگی‌هایی دارد که آن را به آلترناتیوی معتبر تبدیل کرده است. این ویژگیها عبارتند از:

تشکیلات و سازمان‌دهی

مقاومت ایران با شبکه‌یی گسترده از کانون‌های شورشی و ارتش آزادیبخش ملی، توانایی سازمان‌دهی و رهبری تحولات انقلابی را دارد.

سابقه مبارزه و پرداخت هزینه

این مقاومت با تحمل شکنجه، اعدام، و قتل‌عام، و با افشای جنایات رژیم اثبات نموده که اهل فدا و پاکبازی است.

برنامه مشخص

شورای ملی مقاومت با ارائه طرح‌هایی برای دوران انتقال حاکمیت به مردم، از جمله جدایی دین از دولت، برابری زن و مرد، و خودمختاری ملیت‌ها، چشم‌اندازی روشن برای ایران آینده ترسیم کرده است. طرح ۱۰ماده‌ای مریم رجوی تبلور این پلتفرم است.

رهبری آزموده

رهبری این مقاومت، که مریم و مسعود رجوی آن را نمایندگی می‌کند، با هدایت مبارزه‌یی پنجاه ساله، توانایی عبور از بحرانها را نشان داده است.

مرزبندی با استبداد و وابستگی

این مقاومت با رد اصلاح‌طلبی قلابی و وابستگی به بیگانه، بر حاکمیت مردمی تأکید دارد.

 

آزادی به‌دست آمدنی است

در یک‌کلام، راه‌حل سوم، که مریم رجوی آن را با تأکید بر سرنگونی رژیم به‌دست مردم و مقاومت سازمان‌یافته مطرح کرده، نه‌تنها پاسخی به بحران کنونی ایران، بلکه پیش‌نیازی برای صلح و امنیت پایدار در منطقه است. این راه‌حل، با رد مماشات و جنگ خارجی، بر خوداتکایی، سازمان‌دهی، و فداکاری مردم ایران استوار است. آلترناتیو واقعی، مقاومتی است که با خون شهیدان و فداکاری بی‌مانند، راه را برای ایرانی آزاد، دموکراتیک، و برابر هموار کرده است و می‌کند.

آزادی تقدیم کردنی نیست. هیچ نیروی خارجی نمی‌تواند آن را به مردم ایران تقدیم کند. آزادی این‌گونه به‌دست می‌آید.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/67681701-a14a-4be0-99b6-b699f7a23da0"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات