قطعنامهٔ اخیر کنگرهٔ آمریکا در محکومیت سیاست سرکوب و تروریسم رژیم ـ که روز ۱۷ژوئن و با ۲۲۱ امضاء به تصویب اکثریت اعضای کنگره از هر دو حزب اصلیـ رسید، از اهمیت ویژهیی برخوردار است.
آنچه بیش از هر چیز جلب توجه میکند، تأثیرات عمیقی است که خیزشها و اعتراضات مردم ایران بهویژه قیام آبان۹۸ بر نمایندگان مردم آمریکا گذاشته بهنحوی که ردپای آن را میتوان در جایجای قطعنامه بهروشنی مشاهده کرد و دریافت که چگونه صدای مظلومیت و خواستههای ایرانیان در جهان بازتاب داشتهاست.
اثرات خونهای پاک شهیدان در حمایت نمایندگان کنگره
این قطعنامه ـکه رسماً در کنگره ایالات متحده ثبت شده است ـ گواهی بر این حقیقت است که در مسیر رهایی میهن هر قطره خونی که بر زمین میریزد، هدر نمیرود و علاوه بر داخل، در خارج از ایران هم حمایت وجدانهای بیدار جهانی را بر میانگیزد؛ و رژیم را یک قدم به سرنگونی نزدیکتر میکند. این واقعیت بهخوبی در حمایت اکثریت کنگره از خواست دموکراتیک مردم و مقاومت ایران برای سرنگونی رژیم آخوندی و استقرار یک جمهوری دمکراتیک، غیرمذهبی و غیراتمی مشهود است که برای نخستین بار و در همسویی کامل با مردم و مقاومت ایران صورت گرفته است.
نمایندگان در تشریح مادهٔ فوقالذکر بهطور خاص تصریح نمودهاند که مردم ایران بهخاطر فقدان آزادی بود که سیستم دیکتاتوری سلطنتی را نفی کردند؛ و اکنون نیز به همین دلیل مخالف دیکتاتوری مذهبی آخوندی و خواستار سیستم جمهوری بهعنوان نظام مطلوب مبتنی بر آرا واقعی مردم، هستند. از این رو منتخبان مردم آمریکا تأکید کردهاند که در کنار مردم ایران و بر علیه رژیم سرکوبگر و فاسد حاکم میایستند و از تظاهرات مشروع و صلحآمیز آنها برای سرنگونی رژیم حمایت میکنند.
اعتبار بینالمللی آلترناتیو دمکراتیک؛ حمایت کنگره
یادآوری برنامهٔ ۱۰مادهای مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت برای آزادی ایران در این قطعنامه و حمایت از آن بهعنوان مبنای برقراری یک ایران دموکراتیک دال بر اعتبار و وزن بینالمللی مقاومت ایران و شناسایی آن از جانب اکثریت کنگره بهعنوان یک اپوزیسیون معتبر و یگانه آلترناتیو رژیم آخوندی است؛ بهویژه اینکه در قطعنامه ابراز نگرانی نمایندگان کنگره از فعالیتهای تروریستی رژیم بر علیه مجاهدین و مقاومت ایران برجسته شده است. نمایندگان کنگره آمریکا بهطور خاص به تلاشهای رژیم برای بمبگذاری در میتینگ تیرماه ۹۷ پاریس و سایر توطئههای تروریستی بر علیه رئیسجمهور برگزیده مقاومت در آلبانی اشاره کردهاند و جهت ممانعت از فعالیتهای مخرب رژیم در پوش هیأتهای دیپلماتیک، دولتها را به بستن سفارتخانههای رژیم در کشورشان فراخواندهاند.
واشنگتن اگزمینر ۲۸خرداد ۹۹ نوشت:
«جهان نظاره میکند- قانونگذاران آمریکایی از هر دو حزب قطعنامهیی را در محکومیت رژیم ایران ارائه میکنند.
یک اکثریت دوحزبی از مجلس نمایندگان قطعنامهیی را تنظیم کردهاند که رژیم ایران را بهخاطر تروریسم خارجی محکوم کرده و از فراخوان مردم ایران برای تغییر رژیم حمایت میکند».
چرخش عبرتآموز تاریخ
صرفنظر از نکاتی که به آن اشاره شد، از جمله عللی مهمی که این قطعنامه را برجسته میکند؛ تقارن صدور آن با سالروز کودتای ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ در پاریس بر علیه مقاومت ایران است. در آن ایام ارتجاع و استعمار به مدد مماشاتگران بیمروت با تهاجم همزمان به مجاهدان و پایگاههای ارتش آزادیبخش ملی در عراق و یورش به اور سور اواز ـ مقر شورای ملی مقاومت ـ و دستگیری مریم رجوی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت کمر به نابودی مجاهدین و تمامیت اپوزیسیون بسته و آن را در موقعیتی بسیار سخت و طاقتفرسا قرار داده بودند. در نقطهٔ مقابل رژیم به ظاهر در اوج پیروزی قهقهه مستانه سر داده بود و به قیمت وطنفروشی و تاراج اموال مردم، تدارک نابودی مجاهدین و مقاومت را میدید. اما چرخش عبرت آموز تاریخ را بنگر که اینک تمام دستاندرکاران خارجی توطئه از دور خارج شده و این رژیم آخوندی است که در اوج فلاکت و بیآیندگی، در محاصرهٔ بحرانهای لاعلاج، روز پایان خود را انتظار میکشد.
حال ارتجاع افزون بر خیزشهای مردمی در داخل میهن که موجودیتش را به مخاطره انداخته و او را در آستانه سرنگونی قرار داده، جهان را نیز بهطور یکپارچه در مقابل خود میبیند؛ بهنحوی که اربابان مماشاتگرش نیز از او روی برگرداندهاند. در عوض مقاومت سازمانیافته سیاوشوار از همهٔ آتشهای سهمگین امتحان به سلامت عبور کرد و اکنون در اوج استحکام تشکیلاتی و ایدئولوژیک و برخوردار از اعتبار بین المللی بهعنوان یگانه آلترناتیو دموکراتیک رژیم شناخته میشود؛ چندان که نمایندگان ۴۰۰میلیون نفر از مردم آمریکا با قاطعیت از آن حمایت میکنند و بر خواست او مبنی بر سرنگونی رژیم تأکید میورزند.
تغییر در معادله
براستی چه تغییرات و تحولاتی در این معادله ایجاد شدهاست؟ آیا مجاهدین تغییر کرده و دست از اصول و آرمان خود کشیدهاند؟ آیا از آرمان آزادی مردم ایران کوتاه آمدهاند؟ به چه دلیل رژیم با وجود تسلط بر تمامی ثروتهای هنگفت ملی و برخورداری از حمایتهای مماشاتگران غارتگر بینالمللی به چنین روزی افتاده است؟
پاسخ یکی بیش نیست؛ پایداری مجاهدین و مقاومت ایران بر اصول، یعنی کوتاه نیامدن از آرمان آزادی مردم ایران و جنگ تمامعیار علیه نظام ضدمردمی ولایت فقیه به یمن رهبری هشیار و فداکار و صدیق در رأس مقاومت. همچنین ایستادگی مجاهدان و اعضا و هواداران آنها که حاضر بوده و هستند برای آزادی وطن خود سنگینترین قیمتها را بپردازند تا هر آنچه را که ناممکن مینماید میسر کنند. همین مقاومت بود که با ذره ذره تلاش و فعالیتهای اعضا و هوادارانش اجازه نداد، خونهای پاک از جمله خون ۱۵۰۰ شهید سرفراز قیام آبان که نثار نهال آزادی میهن شده بود، هدر رود. چندان که اینک تأثیرات آن اینگونه متبلور شده است.
سرنوشت محتوم و زودهنگام
تجربه پیروزمند و منحصر بهفرد مقاومت ایران در ۱۷ژوئن یک تجربه تاریخی و بینهٔ ارزشمندی بر این قانونمندی خدشهناپذیر تکامل است که شرایط هر چقدر هم که سخت باشد، نیرویی که حاضر به پرداخت بهای لازم باشد، بر نیروهای اهریمنی غلبه خواهند کرد. اینچنین است که مجاهدین با تأسی به رهبری خود عهد کردهاند که همه چیز خود را بدهند تا مردم میهن خود را از ستم آخوند رها ساخته و صاحب همه چیز کنند. به این سبب با توجه به موقعیت رژیم آخوندی پیشبینی سرنوشت محتوم و زود هنگام آن در آیندهای نزدیک، چندان دشوار نیست. این واقعیتی است که دیگر جهان آزاد به آن گواهی میدهد.