728 x 90

مقربان میهن تلخ!

سرکوب و بستن جامعه
سرکوب و بستن جامعه

حیرت‌انگیزیِ اخبار تلخ اجتماعی و طبقاتی در ایران آخوندزده، طاقت آدمی را طاق می‌کند. این گزارشات و خبرها مدام تکثیر می‌شوند و گاه، تاب آوردن دیدن و شنیدن‌شان از ظرفیت متعارف آدمی افزون است.

دیگر آمارهای فقر و عواقب تلخ‌تر از مسکنت، سقف فلاکت، رشد تباهی و سقوط هم‌اندیشی، خبرهای رایج کف زندگی و مناسبات اجتماعی شده‌اند. رسانه‌های حکومتی با دمیدن بر این آمار و ارقام، نیت پلید آخوندها و ملازمانشان را برای عادی کردن این وضعیت و نیز برای خنثی کردن حس واکنش‌برانگیز اجتماعی، پیش می‌برند. دیگر این آمار و ارقام را مرکز آمار ایران به‌وفور بیرون می‌دهد و همه‌جا پر است از رشد تصاعدیِ ارقام گرانی، بیکاری، خط فقر، تکدی‌گری، زباله‌گردی، طلاق، خودکشی، ترک تحصیل، پشت‌بام‌خوابی، ترویج اعتیاد، ترویج تفکر جنسیتی، خراب کردن خانه‌های مردم، کوچ دادن از مرکز به حاشیهٔ شهر، زاغه‌نشینی و...

 

نظام ملایان با شتاب هر چه بیشتر از گذشته در تلاش است تا جامعهٔ ایران را به فروپاشیِ اجتماعی، مرگ اخلاق و نابودیِ هم‌اندیشی بکشاند. با این تاکتیک و با این هدف، در تلاش است تا موضوع فکر و سخن و نیازمندی‌های ذهنی مردمان را از سیاست، سلطه‌گریِ حاکمیت، هم‌نوع، جامعه و آینده ببراند تا مردم فقط در لابه‌لای چرخ‌دنده‌های رانت‌خواران و اختلاس‌گران حکومتی، به نیاز معیشت، دارو، سرپناه و رنج مستمر تأمین آنها فکر کنند.

 

اتاق فکر نظام ملایان ۲۴ ساعته در این تلاش است که با تحمیل حداکثر فشار سیاسی، صنفی و معیشتی بر مردم، مسئولیت شخصی و جمعی را در مقابله با دیکتاتوریِ تمامیت‌خواه سیاسی و انحصارطلبیِ مذهبی، خنثی کرده و بی‌نتیجه جلوه دهد:

«در ایران علاوه بر وضعیت اقتصادی، از صدا و سیما گرفته تا مسئولان، همه‌روزه مشغول خشونت و نفرت‌پراکنی هستند» (روزنامه حکومتی همدلی، ۳۱فروردین ۱۴۰۱).

 

هدف استراتژیک چنین سیاستی، تبدیل نمودن ساکنان یک سرزمین به مقربان ناگزیر میهن و پذیرش چنین سرنوشت تعیین‌شده در اتاق فکر قومی اشغالگر است. تلاش مداوم این حکومت این است که با عبور مردم ایران از آن، بی‌آیندگی‌اش را با نابودیِ زیرساخت‌های تمدن اجتماعی و هم‌اندیشیِ انسانی تضمین کند.

 

تمام دیکتاتورها تلاش کرده‌اند که ملتها را مقربان و ناظران وضعیت فلاکت‌شان نگاه دارند، تا هم اعمال دیکتاتوری را با سهولت تحمیل کنند و هم مردمان را در گرفتاریِ چنین اندوهی، از هم دور کرده و نسبت به رنج و درد مشترک و سرنوشت اجتماعی و جمعی‌شان، بی‌تفاوت نمایند. تلاش عمدی این است که فشارهای صنفی و اجتماعی را به درون افراد و خانواده‌ها بریزند و سپس بازتاب چنین وضعیتی را به سطح جامعه بکشانند تا مناسبات اجتماعی و انسانی را سقوط داده و مردمان را به جان هم بیاندازند.

 

وقتی اتاق فکر دیکتاتوریِ ولایی چنین هدفی را پیش می‌برد، آنگاه رسانهٔ حکومتی هم به بازتاب آن می‌پردازد و می‌نویسد:

«آمارهای پزشک قانونی بر عصبانی بودن مردم و خشونت جامعه صحه می‌گذارد. پارسال نزدیک به ۱۰۰هزار نفر از تهرانی‌ها به‌خاطر نزاع و درگیری به پزشک قانونی مراجعه کرده‌اند» (همدلی، ۳۱فروردین ۱۴۰۱).

یک نمایندهٔ عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ارتجاع هم به کارنامهٔ ۴۳ سالهٔ نظام اسلامی و الهی! آخوندی اذعان می‌کند: «افسردگی و بسیاری از تنشهای اجتماعی بیداد می‌کند» (حسن لطفی نماینده رزن، رویداد ۲۴، ۲۴فروردین ۱۴۰۱).

 

خنثی کردن و ماله‌کشیِ وحشانیت استبداد سیاسی و چپاول اقتصادی و تلاش برای عادت دادن مردم به اخبار چنین وضعیتی و آنان را مقربان و شاهدان ناگزیر میهن تلخ‌شان جلوه دادن، کار روزانهٔ رسانه‌های حکومتی شده است. چنین عباراتی هر روز در کلیهٴ رسانه‌های حکومتی به‌وفور یافت می‌شوند، ولی هرگز سرچشمه و کانون آن یعنی بیت ولی‌فقیه و نهادهای وابستهٔ آن را نشانی نمی‌دهند:

«آنچه اکنون زمینه خشونت را در جامعه ایران بالابرده است، موضع فقر اقتصادی، بیکاری، ناتوانی در تأمین معاش و اختلاف طبقاتی است... بهتر است بگوییم از درو دیوار خشونت می‌بارد» (همدلی، ۳۱فروردین ۱۴۰۱).

 

همین روزنامه در گزارش روز ۲۹فروردین ۱۴۰۱، به ترویج جنایتی حیرت‌انگیز از جانب همه‌چیزخواران حکومتی برای سوق دادن جامعه به تباهی و سقوط تمدن اجتماعی اعتراف می‌کند و می‌نویسد:

«مشتری سطل‌های زباله آن‌قدر زیاد شده است که به‌نظر می‌رسد سطل‌های زباله کنونی در بسیاری شهرها، کفاف زباله‌گردها را نمی‌دهد! اگر گذری کوتاه به کوچه و خیابانهای پایتخت داشته باشید، از کودکان ۱۰ و ۱۱ساله گرفته تا پیرمردهای هفتاد و هشتاد ساله، از پسران جوان تا گروه‌های خانوادگی چند نفره و حتی زنان، از صاحبان وانت‌بارها، پیکان و پراید تا موتوردارها، چرخ‌دستی‌دارها، نان‌خشکی‌ها و پیاده‌های کیسه به‌دست را در میان زباله‌گردها مشاهده می‌کنید».

 

این وضعیت حیرت‌انگیز، یک روی سکهٔ سیاسی و اجتماعی ایران‌زمین است. رژیم هم مدام به تشدید همین وجه دامن می‌زند؛ اما آثار ناگزیر دیالکتیکیِ چنین وضعیتی، تشدید و ذخیرهٔ مداوم خشم انفجاری و تکثیر مسئولیت شخصی و جمعی در قبال تعیین‌تکلیف دیکتاتوریِ ولایت فقیهی است.

تاکتیک‌های رژیم، در درون خودش پتانسیل جبهه مقابل را تقویت می‌کند. این یک صحنهٔ جنگ فعال و جاری در ایران است که تمام عناصر اجتماعی، صنفی، معیشتی و فرهنگی که برشمردیم، پشتیبان جبهه سراسری در نبرد سیاسی برای نفی تمامیت طبقهٔ حاکم سیاسی ـ مذهبی هستند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/901c1bd2-74b4-48e4-b067-c95b96df20e1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات