من این عفونت رنگین را
به آب همهمه خواهم شست
که واژههای من از دریا
میآیند
و هم به دریا میپویند
(م. سرشک. از شعر محاکمهٔ فضلالله نوری)
سهروز گردهمایی جهانی ایران آزاد با شرکت شخصیتهای جهانی در اشرف۳ چه پیامی را به مردم ایران مخابره کرد که خامنهای آن را فروبلعیدن و نهفتن نتوانست؟
این گردهمایی بر کدام حقیقت تابناک انگشت گذاشت که «عفونت رنگین» نتوانست از کنار آن ساده بگذرد؟
مگر نمیگفتید یک نمایش مجازی با «هواداران کرایهای»! است و سخنرانانش را با پول خریدهاند، این همه عمامه به زمین زدن و جفتکپرانی برای یک نمایش، چرا؟!
فرافکنی در منطق آخوندی
خرید این همه شخصیت شناختهشدهٔ بینالمللی با پول؟!
مگر جهان ما به ورطهٔ ضدارزشها سقوط کرده است؟ و زمین بر مداری معکوس میچرخد که بتوان پارههایی از عشق و ایمان انسانها را خرید و قلب را در ترازوی سوداگری گذاشت و به پشیزی داد و ستد کرد. اگر چنین است چرا خامنهای نمیتواند رقم کوچکی از آن را بخرد و پز اقتدار بدهد. چاههای نفت و گاز و صنعت پتروشیمی، معادن و جنگلها و شیلات ایران در دست کیست؟
عمامهداران دینفروش راست میگویند در منطق آنها هر چیز قابل داد و ستد است؛ حتی خدا و ایمان.
پیام گردهمایی
پیام این گردهمایی را بهتر از همه خامنهای گرفت.
این یک رژهٔ خیرهکننده از قدرت آلترناتیو دمکراتیک بود. سه روز پیدرپی مؤلفههای قدرت این مقاومت از برابر چشمان مردم ایران و جهان رژه رفتند. یک سمفونی باشکوه و گوشنواز. پیام آن از هر سو که مینگریستی جز نوید حتمیت سرنگونی آدمخواران حاکم بر ایران نبود.
آنچه از سر خامنهای عمامه پرانده است، اعلام حضور و غریو توفانی اعضای کانونهای شورشی بهنمایندگی از مردم ایران برای سرنگونی استبداد دینی است. این پیام نافذ بر در خانهها دقالباب کرد و در اینجا متوقف نخواهد ماند.
هر کس صحنههای این گردهمایی را در داخل ایران ندیده باشد، سرانجام خواهد دید. خبر آن بزرگ است و قابل کتمان نیست. بیننده از خود سؤال خواهد کرد:
این چه گروهکی است که قادر است ۵۰۰۰۰نقطه را از ۱۰۵کشور به هم وصل کند؟ و در یک گردهمایی سهروزه کاری انجام دهد در مقیاس یک دولت مدرن؟
این چه گروهکی است که میتواند از تمام قارههای جهان و در بین شخصیتهای سرشناس از هر طیف، حامی و پشتیبان داشته باشد؟
این چه گروهکی است که در همایش آن ۱۰۰۰عضو شورشی در داخل ایران با ارسال فیلمهایی از خود، برای تحقق اهداف آن اعلام آمادگی میکنند.
این چه گروهکی است که اعضای کانونهای شورشی بهویژه زنان و دختران شجاع ایرانی با قبول خطر با آن تماس زنده میگیرند و سوگند میخورند.
این چه گروهکی است که هواداران و اشرفنشانانش در کشورهای جهان، اینچنین شیفته و عاشق، اهدافش را پی میگیرند و برایش نثار میکنند.
این چه گروهکی است؟...
بی رقیب در مسیر صدق و فدا و پرداخت
آنچه این همه شگفتی را محقق کرده است، آب، خاک، نفت، ذخایر زیرزمینی، داراییها یک ابر قدرت، توان لجستیکی، پول کافی و... سایر استانداردهای قدرت نیست. اگر موضوع این بود، دیگران نیز قادر بودند آنچه را که مقاومت ایران میکند، انجام دهند. آنچه اعضا، هواداران و پشتیبانان مجاهدین دارند و مدعیان حتی در تصور هم نمیتوانند به آن نزدیک شوند، بارها از زبان رهبران آنها بیان شده است:
«ما رقیب کسی برای رسیدن به قدرت نیستیم، قطعاً کسی هم رقیب مجاهدین در مسیر صدق و فدا و پرداخت کردن نیست»
گردهمایی ۱۴۰۰ و سلسلهای از کارزارها بخشی از توان حقیقی این مقاومت است که با فرمول صدق و فدا و پاکبازی و پرداخت تاکنون بارز شده است.
این منبع سرشار تمام شدنی نیست؛ زیرا فدا و پرداخت نهایتی ندارد.