بحران رژیم بر سر مذاکره کردن یا نکردن با آمریکا، از خارج خودش باعث تشدید فشارها و جبههبندیهای جدید علیه نظام شده و در داخل خودش هم منجر به بالا گرفتن هراس و وحشت شده است.
آیا رژیم توان گریز از این بنبست مرگبار را دارد؟
چین و روسیه دو کشوری که به ظاهر متحد رژیم در مسأله برجام هستند به رژیم هشدار دادند که «به سوی خروج از برجام نرود» و « از برداشتن گامهایی با هدف پایان دادن به توافق هستهای خودداری کند». این هشدار نمودی از انزوای جهانی رژیم است. پیش از این کشورهای اروپایی امضاء کننده برجام با لحن تندتری در مورد نقض تعهدات برجامی به رژیم هشدار داده و به او خاطرنشان کردند که در زمینه موشکی و منطقهیی با آمریکا همسو هستند.
از درون رژیم هم بار دیگر صداهای ابراز وحشت از پیامدهای انزوای جهانی و منطقهیی بلند شده و به بیانهای مختلف به نظام هشدار میدهند که زمان به نفعش نیست.
هرمیداس باوند از مهرههای پیشین وزارتخارجهٔ رژیم گفت آمریکا از رژیم سه خواست دارد. اول تولید موشکهای دوربرد را متوقف کند. خواست دوم این است که رژیم در کشورهای منطقه دخالت نکند و خواست سوم قطع حمایت از حماس و جهاد اسلامی. وی افزود: «اگر در این ۳خواست تفاهمی ایجاد شود برای آمریکاییها قابلقبول است». این کارشناس حکومتی به رژیم گوشزد کرد: « ما باید بتوانیم مشکلات را با آمریکا بر اساس منافع متقابل حل و فصل کنیم... مشکل ما این است که در منطقه تنهاییم. در حالیکه عربستان حتی در پاکستان تیپ نظامی دارد. روسیه از ما استفاده ابزاری میکند، در شورای حکام و در شورای امنیت هم همراه با غرب بود و امتیاز گرفت».
جلال ساداتیان سفیر اسبق رژیم در انگلستان نیز هر گونه به دست آمدن دستاورد راهبردی توسط واسطهها و میانجیها بین رژیم و آمریکا را منتفی دانسته و میگوید « عراق، کویت، عمان، ژاپن و سوئیس بهدنبال این نیستند که ایران و آمریکا پشت یک میز بنشینند و با هم گفتگو کنند و خروجی مانند برحام را در دوره اوباما را شکل دهند، بلکه بهدنبال آن هستند که از شدت تنشها در روابط دو طرف که باعث ایجاد نگرانی و تهدیدها برای جامعه جهانی و بهخصوص منطقه غرب آسیا شده است، بکاهند». وی در ادامه به تنش آفرینی نظام طی چهار دهه در منطقه اذعان کرده و دجالگرانه آنرا «تفاوت ایدئولوژی» نامیده و میگوید: « اساساً تنش ۴۰ساله ایران و ایالات متحده آمریکا، یک تنش و بحران ایدئولوژیک بوده است و تنها مربوط به دوره دونالد ترامپ نمیشود. یعنی اساساً تفاوت ایدئولوژی و نگاه تهران و واشنگتن در طول این ۴۰سال وجود داشته است». این کارشناس حکومتی به نظام توصیه کرده است همین را که ترامپ گفته قصد تغییر رژیم ندارد باید رویکرد مثبت دانست.
محسن جلیلوند یک کار شناس دیگر حکومتی هم مثل سایر همپالگیهایش آنچه را که در نظام مولفه قدرت مینامند اسباب درد سر نظام دانسته و ضمن ابراز بدبینی به پیامدهای سفر وزیر خارجهٔ آلمان به ایران میگوید: «برلین با سفر هایکو ماس به تهران بهدنبال انجام و اجرای سیاست چماق و هویج در خصوص تهران است؛ هویجی که با تلاش برای راهاندازی اینستکس خود را نشان میدهد و چماقی که میتواند در قالب تهدید واشنگتن مطرح شود. در کنار آن شما شاهد سفر آقای هایکو ماس به امارات متحده عربی و احتمالاً پیگیری پرونده فجیره نیز هستیم؛ این مسأله خود نشان از این دارد که یک برنامه جامع و کلان تری برای اروپاییها تعریف شده است».
جلیلوند در ادامه به انزوای رژیم در اروپا اشاره کرده و افزود: « رئیسجمهور فرانسه نیز به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهیی، کاهش فعالیتهای تهران در زمینه موشکهای بالستیک، مهار فعالیتها و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی و استقرار صلح در منطقه خاورمیانه بهعنوان چهار اولویت مشترک فرانسه و آمریکا در مورد ایران اشاره کرد. این مسأله بسیار مهم است چون این مواضع حکایت از این تقسیم وظایف و هماهنگی میان قاره سبز با ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دارد».
به این ترتیب رژیم آخوندی در تلهای گرفتار شده که اضلاع آن تا دیروز قدرت موشکی، اقتدار منطقهای و مقاومت مینامید، اما اکنون جامعهٔ بینالمللی آنها را بهعنوان توسعهطلبی، تهدید صلح منطقه و تسلیح مزدوران نیابتی میشناسد.